در ششصد و سی و سومین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران مطرح شد:
«آشوب»؛ اثر بیمانند کوروساوا در تاریخ سینما
ششصد و سی و سومین برنامه از سری برنامههای سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۴، به نمایش نسخه مرمتشده فیلم «آشوب» ساخته آکیرا کوروساوا (۱۹۸۵) اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم ۱۶۰ دقیقهای، نشست نقد و بررسی آن با حضور مهدی خرمدل (منتقد سینما و روزنامهنگار) برگزار شد.
فیلم «آشوب» بر اساس نمایشنامه «شاهلیر» ویلیام شکسپیر ساخته شده و از مهمترین اقتباسهای سینمایی از آثار او به شمار میرود.
مهدی خرمدل در این نشست گفت: زندگی در آشوب، در واقع اوج ناامیدی است. ما در فیلمهای قبلی کوروساوا مثل راشومون یا هفت سامورایی با قهرمان مواجهیم، اما اینجا دیگر هیچ قهرمانی نداریم. یک فضای به شدت ناامیدکننده بر فیلم حاکم است و از مضامین انسانی فاصله میگیرد. کوروساوا در این اثر جهانی را نشان میدهد که همهچیز در آن در حال فروپاشی است. اوج این فروپاشی نیز در صحنه پایانی است؛ جایی که آن راهب مسیحی انجیل را به پایین میاندازد. یعنی نه چیزی برای دیدن باقی مانده و نه امیدی به خدا.
او افزود: این فیلم متعلق به اواخر دوران کاری کوروساواست؛ زمانی که با بیماری شدید دستوپنجه نرم میکرد. حتی آقای کیارستمی در مصاحبهای گفته که او از دنیا هم ناامید شده بود و این موضوع روی سبک فیلمسازیاش تأثیر گذاشت. البته از نظر تکنیکی، فیلم اوج کار اوست. واقعاً یک کلاس درس است. خود من شاید ۲۰ بار این فیلم را دیده باشم. پیش از این نشست دوباره تماشایش کردم. اجرای این اثر فوقالعاده سخت بوده، بهخصوص که بخش عمدهای از آن با نور طبیعی فیلمبرداری شده است. حفظ رکورد نور طبیعی کار بسیار دشواری است. برای نمونه، یادم هست آقای میرکریمی فیلمی ساخته بود در جاده، با بازی حامد بهداد (قصر شیرین) که به دلیل استفاده از نور طبیعی در استودیو ضبط نشد و هر روز فیلمبرداری دشوار بود. من با خود کارگردان صحبت کردهام و او هم اذعان داشت که کار سختی بوده. حالا تصور کنید در آشوب، که همه نماها خارجی هستند، این چقدر دشوارتر بوده است.
این منتقد سینما در ادامه صحبتهایش بیان کرد: بودجه فیلم هم بسیار بالا رفت: ۱۲ میلیون دلار، هم برای این فیلم و هم برای فیلم قبلی کوروساوا درباره کارگرها (کاگهموشا) که تمرینی برای آشوب محسوب میشد. در واقع برخی کارگردانهای آمریکایی مثل فورد و کاپولا که کوروساوا را بسیار قبول داشتند، به ژاپن رفتند و با تبلیغ الکل کمک کردند بودجه فیلم تأمین شود. در مصاحبهای خواندم که کوروساوا آنقدر تحت فشار بوده که صبحها گریه میکرده. این فیلم واقعاً اثری استخوانخردکن برای ساخت بوده است.
خرمدل در ادامه صحبتهایش بیان کرد: درباره اینکه نقطه آغاز آشوب کجاست، میان منتقدان اختلاف وجود دارد. خیلیها معتقدند این نقطه زمانی است که پیرمرد تصمیم به تقسیم قدرت میگیرد و پسرش به او میگوید: «پدر! در طول عمر دیکتاتوری را به ما روا داشتی و حالا نقش پدر مهربان را بازی میکنی؟» بعضیها هم معتقدند در قلعه سوم و نبردی که کوروساوا در آن بهطور استادانه همه صداها را حذف کرده و فقط موسیقی گذاشته، آشوب به معنای واقعی کلمه آغاز میشود. من فکر میکنم، لحظه آشوب اصلی همانجایی است که در قلعه سوم، دو برادر بزرگتر توطئه میکنند و پدر را حذف میکنند. فیلم با دو فیلمبردار کار شده است. مثلاً در راشومون، صحنه معروف لوله خورشید را با نورپردازی طبیعی گرفتند؛ آنجا فضای سوررئالتری وجود داشت و به اکسپرسیونیسم نزدیک میشد، مخصوصاً در صحنه جنگل. در آشوب اما نگاه طبیعیتر و اگزیستانسیالیستی دارد. مدیر فیلمبرداری این کار، سایتو، در رنگیهای کوروساوا دستیار اصلیاش بود.
او ادامه داد: کوروساوا نقاش هم بود. برای همین تقریباً همه پلانها استوریبورد دقیق داشتند. او میخواست نماها شبیه نقاشی باشند. این موضوع در آشوب هم دیده میشود: نماهای لانگ و اکستریم لانگ، با نگاه تئاتری؛ انگار تماشاگر روی صندلی نشسته و کل صحنه را میبیند. او میخواست نشان دهد انسان در برابر جهان چقدر کوچک است و سرنوشت چطور بر او غلبه دارد. برای صحنههای نبرد از لنز تله استفاده کرده تا صفوف لشکر را فشرده و پرشمارتر نشان دهد. این انتخاب هوشمندانه بود. البته در چند صحنه محدود مجبور به استفاده از لنز زوم شد که جزو خطوط قرمز او بود، اما امکان فنی نداشت. یکی از زیباییهای فیلم استفاده از رنگ در طراحی لباسهاست. مثلاً پسر بزرگتر زرد میپوشد که نماد قدرتطلبی است. برادر دوم قرمز میپوشد که نشانه حسادت و توسعهطلبی است. پسر سوم آبی به تن دارد که بیانگر نیت پاک و سادهلوحی اوست. کوروساوا همچنین روی فضای ابری آسمان تأکید داشت تا عظمت طبیعت را در مقابل ضعف انسان نشان دهد.
این منتقد سینما در بخش دیگری از صحبتهایش بیان کرد: نقدی در جایی خواندم که جنبه سیاسی فیلم را برجسته کرده بود. فکر میکنم درست است: هر سیاستمداری باید این فیلم را ببیند، مخصوصاً صحنههای ابتدایی آن که نگاه تیزبینانهای به قدرت و خودکامگی دارد. پیام فیلم این است که آنهایی که بیشترین تملق و همراهی را دارند، همانهایی هستند که در نهایت ضربه میزنند. در نهایت باید گفت: آشوب با نگاتیوهای خاص ایستمن ۱۰۰ و ۵۰۰ فیلمبرداری شده است. حتی برای این فیلم لنز سفارشی ساختند. تجهیزات استانداردی که فقط در دسترس فیلمسازانی مثل کوبریک بود، در اختیار کوروساوا هم قرار گرفت. همه اینها باعث شد که فیلم به اثری بیمانند در تاریخ سینما تبدیل شود.
دیدگاه خود را بنویسید