نادر مشایخی با حضور در بیست و دومین برنامه «آهنگ» خانه هنرمندان ایران گفت: موسیقی در حال حاضر ابعاد وسیعتری به خود گرفته است اما در ایران شیوه آموزش هیچ تغییری نکرده است. ۷۰ سال است یک کتاب را به هنرجویان آموزش میدهیم! درحالیکه هنرجویان امروزی بسیار تغییر کردهاند و ما باید بینارشتهای فکر کنیم.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، بیست و دومین برنامه «آهنگ» با حضور نادر مشایخی موسیقیدان و رهبر ارکستر و با اجرا و کارشناسی سما بابایی در صفحه اینستاگرام خانه هنرمندان ایران به موضوع «ارزیابی فعالیتهای گروهی در موسیقی ایران» اختصاص یافت.
مشایخی در ابتدای این لایو درباره تاثیر کرونا بر موسیقی بیان کرد: کرونا چند جنبه مهم داشت. گذشته از این که ما را مجبور کرد به زنده ماندن بیشتر فکر کنیم ما را به منشا زندگی کردن نیز سوق داد. خیلی مهم بود که علاوه بر جلوگیری از ابتلای شخصی از دیگری نیز در این دوره محافظت کنیم. در واقع به نوعی رفتار دموکراسی را به ما توصیه کرد. از طرف دیگری کرونا ما را تنها کرد و به ما یاد داد چه چیز واقعی است. به ما یاد داد میتوانیم تنها باشیم و تناقض ابدیمان را یادآوری کرد که میخواهیم با دیگری باشیم وقتی تنها هستیم و برعکس. در واقع این بیماری وجهههای منفی و مثبت توامانی داشت. تنهایی ایجاد شده به دنبال کرونا وحدت اجتماعی ما را نسبت به همشهریان و هم وطنانمان هم گرفت و گویی لازم است تاریخ را بازنگری کنیم.
این موسیقیدان عنوان کرد: در حال حاضر ما داریم با نظم دیگری به زندگی وارد می شویم. برای مثال امروز که به اینجا میآمدم احساس کردم که مدتی ترافیک تهران را یادم رفته بود. امروزه ما ساعتهای متمادی وقتمان را در ترافیک صرف میکنیم. اما میتوانیم با شتاب کمتری رانندگی و اساسا زندگی کنیم. امروز کتابهای زیادی در کتابخانه یا لپ تاپ خود داریم که نخوانده باقیماندهاند. اما در گذشته مدتها به دنبال یک کتاب میگشتیم و با اشتیاق آن را می خواندیم. اینستاگرام و شبکههای اجتماعی نیز وقت ما را در طول روز میگیرند. شنیدن موسیقی از طریق موبایل نیز قطعا کیفیت و لذت تجربه اجرای موسیقی در شرایط حضوری را ندارد.
وی درباره رواج یافتن آموزش موسیقی از طریق غیرحضوری در دوران کرونا توضیح داد: انتقال آموزش در این دو سال کار بسیار سختی بود و به خوبی قطعا ادا نمیشد و نمیشود. اگرچه راه گریزی نبود اما من دائم به این فکر میکردم که چطور میشود از این روش خلاصی یافت. به نظرم آپلود یک دقیقه موسیقی در اینستاگرام کار اشتباهی است. زیرا موسیقی هنر زمان است و در زمانی محدود نمیگنجد. برای مثال تنها زمانی میتوان گفت موسیقی بتهوون را شنیدهایم که ۲۵ دقیقه به آن گوش داده باشیم. البته بحث تبلیغ موسیقی جدا است. این شکل از پرداختن به موسیقی ما را از آن دور میکند.
مشایخی درباره شرایط خود در دوران کرونا نیز گفت: من در این حدود دو سال بسیار بر کارم توانستم تمرکز کنم. قبل از آن مدام کارهایی پیش میآمد که بین یک کار وقفه میانداخت اما در دوران کرونا روزانه شاید ۸ ساعت بر یک کار تمرکز میکردم. ضمن این که کرونا من را با ابزارهای مجازی بیشتر آشنا کرد؛ اینکه که چطور و چه چیز را میتوانم به این واسطه منتقل کنم. با امکانات سی دی و دنیای مجازی کار کردن را خودم هم یاد گرفتم.
وی در پاسخ به این سوال سما بابایی که چه آثاری را در این مدت خلق کرده است، توضیح داد: یکی از کارهایم ریکولاژی بود که از سراسر دنیا افراد میتوانند به واسطه فضای مجازی در آن نقش و سهمی داشته باشند بدون این که حتی آنها را بشناسم. من به دنبال دنیای بینهایت نیستم بلکه اتفاقا دنیای کوچکی را جستوجو میکنم. از عدد یک به دو میروم و به نظرم بین این دو بینهایت عدد و راه هست. مثل تماشای یک تابلوی نقاشی که از فاصلهای دور یا نزدیک با ذره بین بسیار متفاوت است. به نظرم جریانات اجتماعی ربطی به تک تک افراد ندارد. جامعه برای خود موجود مجزایی است. نمیتوان با دیدن رفتار یک نفر آن را به جامعه تعمیم داد.
هویت باطنی موسیقی است که ماندگار خواهد بود
این آهنگساز درباره فعالیت ارکستر سمفونیک نیز بیان کرد: شورای ارکستر در حال حاضر تصمیمات درستی درباره شرایط کرونا گرفته است که به زودی اعلام خواهد شد. در حال حاضر من به همراه آقایان محمد سعید شریفیان، هوشنگ کامکار، کیاوش صاحب نسق و ابراهیم لطفی عضو این شورا هستیم که البته آقای کامکار استعفا دادند و ما کمبود حضور ایشان را بسیار احساس میکنیم. شورا به سمت این رفته است که ما بیشتر از آهنگسازان ایرانی استفاده کنیم.
باید بدانیم که این یک نهاد قرن نوزدهمی است و نه سازها و نه ساختار آن مربوط به زمان ما نیست. بلکه قواعدی بر آن حاکم است که هنوز متاثر از قرن ۱۹ است. بنابراین به دنبال این ویژگی مشکلاتی ایجاد میشود که مختص ایران هم نیست و مشکل دیگر به آموزش موسیقی برمیگردد. بسیاری از موزیسینها برجسته متاسفانه جایگزینی ندارند یا برخی از سازها وجود دارند که اصلا نوازندهای برایشان نیست. همچنین جریانی وجود دارد مبنی بر این که موسیقی ایرانی را جهانی کند اما من نمیدانم دقیقا چه معنایی دارد؟ وقتی همه عواطف را ما با یک صدا میگوییم چرا برای مثال سعی داریم موسیقی ایرانی را چند صدایی کنیم؟ به نظرم برخی از این اصرارها بی معنا و بی مورد است. البته اجرا توسط آهنگسازان ایرانی با سعی در جهانی کردن موسیقی ایرانی فرق دارد. آهنگسازی امر خودجوش و ابرازی است که سعی و اصرار بر یک امر را برنمیتابد. موسیقی هویت دارد و هویت داشتن هم خود بر دو نوع است؛ یکی ظاهری و دیگری باطنی که دومی ماندگار است و نشان از عمق و تمایزهای فرهنگی دارد.
مشایخی خاطر نشان کرد: موسیقی در حال حاضر ابعاد وسیع تری به خود گرفته است اما در ایران شیوه آموزش هیچ تغییری نکرده است. ۷۰ سال است یک کتاب را به هنرجویان آموزش میدهیم! درحالیکه هنرجویان امروزی بسیار تغییر کردهاند و ما باید بینارشتهای فکر کنیم و این دیگر به بخشی از فرهنگ ما تبدیل شده است. نسل امروز شناختی فکر میکند و مشاهده و آگاهیاش از جهان بینارشتهای است. بنابراین باید متدهای آموزش موسیقی را با ویژگی آنها هماهنگ کنیم تا نسبت به آموزش شعف و هیجان داشته باشند.
وی ادامه داد: هنر زاینده است و پیوسته در جریان. نباید به موسیقی دانشگاهی فکر کرد. دانشگاه کمک چندانی به موسیقی نمیکند مگر اینکه راه آهنگسازانه زندگی کردن را هنرجویان از استاد خود بیاموزند. گوش ابزار موسیقی است و در این حوزه باید شنیداری فکر کرد. من با این گزاره که گوش ایرانیان به شنیدن موسیقی خوب عادت ندارد موافق نیستم به نظرم مشکل ما در نحوه آموزش است. باید یکسری رویکردها را در این حوزه تغییر داد. باید به هنرجویان نحوه یاد گرفتن را آموزش داد.
بابایی در ادامه پرسید چرا آهنگسازان و مدرسان موسیقی در محیطهای غیر دانشگاهی نیز به سراغ روشهای نوین و کتابهای جدید برای آموزش نمیروند؟
مشایخی در پاسخ به این سوال گفت: علتش در این است که ما متاسفانه نرم و استانداردی را در نگاه خودمان پیدا کردهایم که به سراغ تغییرش نمیرویم. ما بینارشتهای فکر نمیکنیم. باید وقت زیادی صرف موسیقی کرد و حتی شکست خورد و باز هم ادامه داد. ما یک مدرسه موسیقی راهاندازی کردهایم و علت عنوان مدرسه برای من جامعیت «درس دادن» نسبت به عنوان «آموزش دادن» است. در واقع کار ما در ابتدا با شنیدن در این مدرسه آغاز میشود. بنایمان این است که در این مدرسه هنرجویان دست کم ۱۴ ساعت در هفته زمان صرف موسیقی کنند. هدف من این است که بگویم موسیقی صرفا یک تفریح نیست بلکه یک الزام است. با شنیدن میتوان آگاهانهتر زندگی کرد. موسیقی نوعی از مشاهده نیز هست. این مدرسه دو بخش آموزش کودکان و بزرگسالان خواهد داشت که بخش کودکان با مدیریت مونا رضایی ابتدا قصد دارد کودکان را نسبت به شنیدن موسیقی عادت و آموزش بدهد. بخش بزرگسالان آهنگسازی، نواختن ساز و رهبری و با رشتههای فرعی دیگر به کار خود ادامه خواهد داد.