علیرضا هاشمینژاد در چهارمین نشست مجازی «تجسم» گفت: ما در خوشنویسی با یک هنر شمایلنگارانه مواجه نیستیم، با یک هنر هندسی روبهرو هستیم که خلاقیت در آن در محدوده تنگی که مبتنی بر قواعد است صورت میگیرد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، چهارمین نشست مجازی «تجسم» با موضوع خوشنویسی نسبت امروز با دیروز، یکشنبه ۳۰ آبان در صفحه اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این برنامه شمسالدین مرادی، خوشنویس و کارشناس ارشد ارتباط تصویری به گفتگو با علیرضا هاشمینژاد خوشنویس و پژوهشگر ایران پرداخت.
در ابتدای این نشست مرادی درباره نسبت خوشنویسی امروز با گذشته پرسید و گفت: ما در کجای تاریخ خط مخصوصا ایرانی هستیم؟
علیرضا هاشمینژاد در پاسخ به این پرسش عنوان کرد: ما باید یک تحلیلی از تاریخ خوشنویسی داشته باشیم و در این زمینه پژوهشهایی انجام شده باشد تا بتوانیم ارزیابی دقیقی از این ماجرا داشته باشیم. اما هنوز این اتفاق نیفتاده و هنوز تاریخ تحلیلی خوشنویسی به معنای واقعی ننوشتیم. در ارزیابی من به طور کلی، بستگی دارد که زمان معاصر را چه تعریف کنیم؛ ۱۰۰ سال اخیر، ۴۰-۵۰سال اخیر و… که اینها با یکدیگر متفاوت است. در مجموع ما در یکی از دورههای درخشان تاریخ خوشنویسی، بر اساس مولفههای مشخص، به سر نمیبریم. بلکه دورهای است که ویژگیهایی دارد اما در مقایسه با قرن ۸، نیمه دوم قرن ۹، نیمه اول قرن ۱۰ و نیمه دوم قرن ۱۳ این دوره را چندان درخشان ارزیابی نمیکنم.
وی افزود: طبیعتا از نظر تعداد کسانی که به خوشنویسی میپردازند، ممکن است کثرتی را در این دوره داشته باشیم، اما به این معنی نیست که در کیفیت و کمیت هم به تناسب رشد کرده باشیم. در گذشته خوشنویسی به عنوان یک فن و شغل محسوب میشد و امروزه به عنوان یک هنر است. در گذشته خوشنویسی در ارتباط با یک نیاز اساسی و واقعی تعریف میشد و کسی که خوشنویسی میکرد این امکان را نداشت که به عنوان تفنن این کار را کند. امروزه خوشنویسی از نیاز اساسی نیست و اگر آن را از فنون جامعه حذف کنیم، خللی آنچنانی ایجاد نمیشود. همچنین خوانش اثر در گذشته و امروز نیز تفاوت دارد. بنابراین کثرت امروز برای مثال در مقایسه با دوره اواخر قاجار، قابل مقایسه نیست. از نظر کثرت با توجه به مولفهها و محدوده جغرافیایی، الآن یکی از دورههای موفق در گرایش به خوشنویسی را داریم.
هاشمینژاد با اشاره به هنر خوشنویسی در مفهوم عام عنوان کرد: وقتی شما با تاریخ میخواهید مقایسه کنید، باید مسائل دیگری را نیز در نظر گرفت. ما در دوره پسامدرن هستیم و تاریخ خوشنویسی ما در دوره پیشامدرن است. یعنی ارزیابی باید طور دیگری باشد. تعریف خوشنویسی به عنوان یک پدیده در گذشته با امروز بسیار متفاوت بوده، بنابراین رویکردی که امروز ما به خوشنویسی داریم، رویکرد متفاوتی است. متاسفانه خوشنویسی از این منظر سعی میکند در تداوم حرکت بخشی از خوشنویسی کلاسیک باشد. اما اگر اتفاقات درون فضای هنر خوشنویسی را بررسی کنیم، تحولاتی که در قرن ۸ رخ داد بسیار مهم و عظیم است. تحولاتی که در نیمه دوم قرن ۹ و نیمه اول قرن۱۰ در خط نسخ، نستعلیق و … اتفاق میافتد ما را با تعداد هنرمند مولف و بنیانگذار مواجه میکند. در اوایل دوره قاجار یک بازگشت داریم که به دوره صفویه میرسد که باعث تحول شگرفت در نیمه دوم قرن ۱۳ میشود. از این منظر در خوشنویسی معاصر این تحولات را نداریم و نتوانستهایم مولف و پدیدآورنده حرکتی جدید باشیم.
وی توضیح داد: ما در خوشنویسی با یک هنر شمایلنگارانه مواجه نیستیم، با یک هنر هندسی روبهرو هستیم که خلاقیت در آن در محدوده تنگی که مبتنی بر قواعد است صورت میگیرد. همه این خطوط یک ظرفیتی تکاملی داشتند. یکی از نکات مهم در تحول خطوط این است که در آن دوره خاص چه قالب و ذهنیتی بر خوشنویسی حاکم است. برای مثال در دوره میرعلی هروی یعنی اواخر دوره تیموری و اوایل دوره صفوی و تا وقتی که به نزدیک دوره میرعماد میرسیم، آنجه بر ذهنیت خوشنویسی حاکم است، کتابت است. بنابراین ما تکامل را هم در همان قالب میبینیم.
در بخش دیگری از این نشست، علیرضا هاشمینژاد درباره خط نستعلیق گفت: چندین عامل در پیدایش این خط در ایران اهمیت دارند، یکی شاهنامهنگاری و توجه به ظرفیت خط نسخ در نوشتن متون فارسی که از اویل قرن ۷ و ۸ شروع میشود. دوره تکامل نستعلیق با دوره تکامل تعلیق همزمان است، بنابراین با نسخ و تعلیق با هم ترکیب نشدند و نستعلیق از درون نسخ آمده است.
وی با اشاره هویتیابی هنرمندان اظهار کرد: اولین نقاشی که کارش را میان نقاشان ایرانی امضا میکند، جنید بغدادی است. او تقریبا هم دوره اتفاقی است که در رنسانس اروپا میافتد که نمیتوانم برایشان دنبال ارتباط مستقیم بگردیم. از این همزمانیها بسیار است. درباره نستعلیق نیز به احتمال قریب به یقین میگویم که این جریان را باید در تحولات داخل خوشنویسی در ایران بیشتر ردیابی کرد.