در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه ۳ دی فیلم مستند «عشق و علم» به کارگردانی منوچهر مشیری در سالن استاد شهناز به روی پرده رفت. پس از آن نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور مهدخت معین، محمد باقری، منوچهر مشیری، الوند بهاری، سید محمدتقی بطحایی و پدرام اکبری برگزار شد.
در ابتدای این نشست مهدخت معین به ذکر خاطراتی از پروفسور فضلالله رضا پرداخت و گفت: از زمان درگذشت پروفسور رضا برنامههای مختلفی در یادبود ایشان برگزار شده است، اما فیلم «عشق و علم» یک استثناست؛ منوچهر مشیری با وجود مشکلاتی که برای ساخت این فیلم داشته است که مهمترینش عدم سکونت پروفسور رضا در ایران بود، به خوبی از عهده کار بر آمده است. «عشق و علم» مخاطبان را به اندازه کافی مشتاق میکند که به تحقیقات بیشتر در مورد مرحوم رضا مشغول شده و به شناخت بیشتری از او برسند. آنچه از شرح حال و فهرست کردن آثار بزرگان مهمتر است، بررسی و نقد آثار آنهاست و پرداختن به اینکه هر کدام از آنها چه اکتشافات و ابداعات و ابتکاراتی داشتهاند. هرچند مردم علاقمندند از جزئیات زندگی افرادی که نامآور میشوند نیز باخبر شوند. با وجود کتابهایی که در مورد پروفسور رضا نوشته شده است، هنوز درباره شخصیت و خصوصیات اخلاقی و آثار ادبی و علمی پروفسور رضا جای کار فراوانی وجود دارد. میتوان چندین کتاب دیگر در این زمینهها نوشت و فیلمهای دیگری درباره ایشان بهصورت مستند ساخت.
پس از آن محمد باقری در توضیحاتی گفت: در هر شرایطی باید قدردان بزرگان جامعه خود باشیم و این مراسم بهانهایست تا از منش و روش زندگی آنها بیاموزیم. پروفسور رضا در سالهای پر تب و تاب سیاسی ایرانی زندگی میکرد. او تحصیلات خود را در رشت آغاز کرد و سپس برای ادامه تحصیل به تهران آمد؛ در دبیرستان «ثروت» تهران همکلاسی نورالدین کیانوری و در درس فیزیک شاگرد تقی ارانی بود. برادر او عنایتالله رضا خلبان و عضو سازمان نظامی حزب توده ایران بود که در زمان تشکیل فرقه دموکرات در آذربایجان، هواپیمایی را برداشت و به آنجا رفت. این فضایی بود که پروفسور فضلالله رضا در آن رشد میکرد. در چنین شرایطی پروفسور رضا به کار علمی صرف پرداخت و خودش را از این فضاهای سیاسی دور نگه داشت. دستاوردهای او مایه افتخار است. از این افراد بزرگ باید آموخت، اما نباید با روحیه مطلقگرا از آنها چهرهای آرمانی ساخت که صددرصد قابل تایید باشد.
الوند بهاری نیز در توضیحاتی درباره فیلم گفت: منوچهر مشیری مستندهای پرتره فراوانی ساخته است که ساختن آنها نیز کار دشواری است. معمولا در مسیر ساخت این فیلمها نه تنها به کارگردان کمکی نمیشود، بلکه سنگاندازیهایی نیز صورت میگیرد. اما مشیری در هر صورت و با تمام این سختیها فیلمش را میسازد و پس از مرگ سوژههای این فیلمها، همان افرادی که سنگاندازی میکردند از او میخواهند فیلمش را به نمایش بگذارند تا استفاده لازم را ببرند. او برای ساخت این مستند دو سفر به فاصله سه سال انجام داده و ساخت فیلم در طول پنج سال انجام شده است. در حین ساخت این مستند، مستندی دشوار نیز راجع به دکتر شهیدی ساخته که کاری تمام وقت بوده است. در سال ۸۷ هم فیلم مستندی راجع به خرمشهر تولید کرده است. باید به کسی که میتواند اینگونه کار کند غبطه خورد. در مستند «عشق و علم» نه تنها سوژه فیلم یعنی پروفسور رضا در دسترس ایشان نبوده، بلکه افرادی که در مورد پروفسور صحبت کنند نیز معدود بودهاند و این جزو دشواریهای ساخت این مستند محسوب میشود. اما میبینیم که این محدودیتها منجر به کار خلاق شده است و این ویژگی یک هنرمند است.
منوچهر مشیری نیز در این نشست گفت: من باید تصمیم میگرفتم که این فیلم باید ساخته شود یا نه و به هر حال به این نتیجه رسیدم که حتما باید ساخته شود. این فیلمی نیست که با ایدهآلهای من در ساخت فیلم مستند سازگار باشد و امکانات لازم در اختیارم نبود. ولی فکر کردم در این مورد نباید بر آن جنبهها پافشاری کنم که آیا از نظر ساختاری نامی از من به یادگار خواهد گذاشت یا نه. پس تصمیم گرفتم که همین چیزهایی که در فیلم میبینیم باید ثبت شود و همین اتفاق نیز افتاد. «عشق و علم» تنها فیلم مستند پرتره در مورد شخصیت بزرگ پروفسور رضا برجای مانده است و اگر تحتتاثیر تردیدهایم قرار گرفته بودم، امروز همین فیلم نیز وجود نداشت.
این مستندساز در بخش دیگری از صحبتهایش به شخصیت پروفسور رضا اشاره کرد و گفت: پروفسور رضا فردی بهشدت مبادی آداب و مهربان بودند. ایشان با بسیاری از افرادی که دربارهشان فیلم ساخته بودم متفاوت بودند. با وجود تمام محدودیتهایی که برای ایشان وجود داشت اما باز هم با من همراهی میکردند. همین همراهی باعث شد که فیلم در نهایت به اتمام برسد. زمانی که فیلم مستندی درباره دکتر معین ساختم، تلویزیون خواستار حذف صحبتهای پروفسور رضا در مورد دکتر معین شد و دلیل آن هم برای من روشن نبود. در نهایت هم فقط زمانی به پخش فیلم رضایت دادند که این قسمت از آن حذف شد. پروفسور رضا وقتی از این ماجرا باخبر شده بودند بسیار متعجب شده و با حجب و حیا میپرسیدند که چرا؟ بعدها دیدیم که ایشان را با عزت و احترام و دعوت مستقیم وزارت امور خارجه به ایران دعوت کردند. به هر حال چهره آزرده ایشان همواره در ذهن من باقی مانده است.
در پایان نیز محمدتقی بطحایی در صحبتی کوتاه گفت: پروفسور رضا علاقه زیادی به خواجه نصیرالدین طوسی داشتند؛ ایشان بر اساس دیدگاههای خواجه نصیر، در دیداری به من گفتند اگر علم به جای ریاضیات اقلیدسی به شیوهای غیر اقلیدوسی جلو میرفت، علم موجود در جهان چند برابر وضعیت فعلی بود.