نخستین روز از برنامه «هفته سینمای تجربهگرای معاصر ایران» پنجشنبه 7 شهریور در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این برنامه پس از نمایش آثار، نشست «سینمای تجربهگرا» با حضور محمدرضا اصلانی و پویا عاقلیزاده برگزار شد و کارگردانان نیز به معرفی کوتاه فیلمهای خود پرداختند.
اصلانی در ابتدای این نشست به تفاوت سینمای «تجربی» و «تجربهگرا» پرداخت و گفت: واژه تجربی به علوم تجربی اشاره دارد که ضابطههای خاص خود را داراست؛ و به معنای تجربه کردن فردی نیست بلکه بر پایه چیزی قرار میگیرد که میتواند تجربههای دیگران را کامل کند. سینمای تجربی یک سینمای آموزشی نیز نیست که در آن چگونه فیلم ساختن را بیاموزیم. سینمای تجربهگرا به معنای این است که جهان را تجربه میکنیم و در عین حال سینما را نه به مثابه آنچه که میدانیم، بلکه به مثابه آنچه که نمیدانیم تجربه میکنیم.
وی ادامه داد: این سینما در جستجوی آنست که ظرفیت زبانی و بیانی سینما را کشف کند و آنرا گسترش دهد. سینمای تجربهگرا از هر نوع تقلیدی سر باز میزند، حتی اگر تقلید از تجربهای باشد که دقایقی پیش رخ داده باشد. ممکن است چنین تجربهای بهعنوان سینمای پیشرو مطرح باشد، اما جزو سینمای تجربهگرا نخواهد بود. تجربهگرایی بر این مبناست که سخن و کشفی جدید برای سینما داشته باشیم. این کشف لزوما کشفی عظیم نیست، و مثلا میتواند نحو ترکیب دو پلان با همدیگر، نحو کمپوزیسیون تصاویر، نحو روایت و.. باشد. تمامی اینها زبان سینما را پیش میبرند.
کارگردان «جام حسنلو» افزود: در سینمای تجربهگرا ما به قضاوت آثار نمیپردازیم و رقابتی نیز میان آنها در جریان نیست. سینمای تجربهگرا قابل رقابت نیست و هر کدام سخن خود را مطرح میکند. نمیتوانیم آثار را بد یا خوب یا بهتر و بدتر بدانیم. به شخصه با رقابتهای جشنوارهای بسیار مخالفم و فکر میکنم سینماگران معصومتر و برتر از آنند که به رقابت با یکدیگر برخیزند. این رقابتها خاصیت بورژوازیست که متاسفانه اتفاق میافتد. اینجا جای رقابت نیست، بلکه با هم مینشینیم و میبینیم و همفکری و تبادل نظر میکنیم. تمامی ما در ساختن و دیدن و تکامل این فیلمها شریکیم.
اصلانی ادامه داد: توجه ما به سینمای تجربهگرا بهشکل دلبخواهی یا برای اینکه بگوییم پیشرو هستیم اتفاق نیفتاده است. مساله اینست که سینمای ایران بیش از یکصد سال قدمت دارد، اما ما نقشی در تاریخ سینما نداشتهایم. اگر تمام تاریخهای سینمای جهان را مرور کنیم، به تقریب میتوان گفت اسمی از ایران در آنها وجود ندارد. شاید جوایز سالهای اخیر به برخی آثار، موجب توجهاتی به سینمای ایران شده باشد، اما ایران هنوز هم به تاریخ سینما نپیوسته است. اگر باشیم هم ذیل تاریخ سینما قرار میگیریم. به این علت که ما هیچ پیشنهادی برای جهان سینما نداشتهایم و کاری جدید برای سینما انجام ندادهایم. ما سینمای دیگران را تکرار کردهایم و تجربه ما این بوده که چگونه میتوانیم تجربه دیگران را تکرار کنیم. این تکرار جز اینکه ما را از تاریخ بیرون کند، نتیجه دیگری نداشته است.
وی اضافه کرد: ما حدود چهارصد سال است که هیچ سهمی در تاریخ جهان نداریم، چون نه کشفی کردهایم، نه راهی جدید باز کردهایم و نه سخن جدیدی گفتهایم. ملتی که در تاریخ سهمی ندارد، ملت نیست بلکه مجتمعیست از انسانها. تلخ است اما باید بگوییم که ما تقریبا به چنین وضعی دچاریم. سینما در قرن اخیر پرچم ملتها بوده است و ما این پرچم را در دست نداریم. این پرچم زمانی در دست ما خواهد بود که سخن و پیشنهاد جدیدی برای سینما داشته باشیم. مهم نیست که این پیشنهاد و سخن حتما منطقی و درست و دقیق باشد؛ هیچ سخنی به غایت درست و منطقی نیست. هیچ علمی وجود ندارد که قابل نقض نباشد. نگرانی ما نسبت به درست و دقیق بودن، یک نگرانی مرتجعانه است و عادتیست که به ظاهر به درست بودن کردهایم. جهان از طریق اشتباه است که به تجربه در میآید. کریستف کلمب اشتباه کرد و با اشتباه بزرگش، قارهای جدید را کشف کرد و به این ترتیب جهان را تغییر داد.
کارگردان «آتش سبز» در ادامه گفت: سینماگران تجربهگرا از اشتباه کردن نمیترسند، چون اشتباهشان هم یک درس است. سینمای تجربهگرا یک لابراتوار ذهنی و عینی برای ماست تا در آن کشف کنیم چه هدیهای میتوانیم برای سینما به ارمغان آوریم، چه چیزی میتوانیم به سینما اضافه کنیم. وقتی چیزی به آن اضافه کردیم میتوانیم بگوییم سینماگریم و در تاریخ سهمی داریم و میتوانیم جهان را متحول کنیم. تاریخ تکرار یا تداوم واقعات نیست، بلکه مرحله تحول جهان است. تحولات جهان است که منظومه تاریخ را میسازد. ما در تکرار جهان استمرار داریم. زیبایی کشف جهان است، نه تکرار جهان. تکرار مرگ است. هر لحظه ما، لحظه دوباره بودن و نو بودن است.
این مدرس سینما افزود: فکر میکنم ملت ایران باید هنرها را دوباره کشف کند. نقاشی و سینما و موسیقی و شعر را دوباره کشف کند و شعر جهان را بزایاند. این ظرفیت در فرهنگ ما وجود دارد. فرهنگ ما محدود یا سنتی نیست. ما فرهنگ سنتی نداریم. فرهنگ ما پویا و قدرتمند و عمیق است و میتوانیم در این دریای عمیق بسیار شنا کنیم و بسیار نهنگهای بزرگ شکار کنیم. اینها واقعیت است. آبشخور ما در این فرهنگ، آبشخور گرانبهاییست، چشمه جوشانیست اما آنرا نمیبینیم. ظرفیتهای بیانی ادبیات کهن ما، گستردهتر از آنست که بتوان نادیدهاش گرفت. نحو بیانی نوولهای عطار و نحو بیانی روایتهای سهروردی هر یک بسیار مدرن و شگفتآورند و پیچیده و پر توان. ما هنوز از این آبشخورها برای سینمای خودمان استفاده نکردهایم. همینطور از آبشخور تمامی جریانهای مهم فرهنگی جهان. بهرغم وجود اینترنت و موبایل، جهان از ما بسیار دور است. همه چیز به سرعت ترجمه میشود، اما این ترجمهها راهی به جهان فکری ما باز نکرده است. از جویس تا مایا درن.
اصلانی در پایان گفت: از این خوشحالم که امسال حدود صد فیلم تجربهگرا برای ما ارسال شده است، در حالیکه سال گذشته تعداد آثار ارسالی به دبیرخانه سینمای تجربهگرا به بیست فیلم میرسید. این نشانه گسترش توجه به تحول برای نو بودن است. خوشحالم که دوستان جوان ما چه در شهرستانها و چه در تهران در پی کشف دوباره سینما هستند. طلیعه واقعی یک حرکت جوشان در میان سینماگران جوان را میتوان اعلام کرد. میتوان گفت سینمای ما دوباره دارد توسط این جوانها زاده میشود. این زاده شدن را جشن بگیریم و آنرا ارج نهیم.