در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه 24 اردیبهشت فیلم مستند «پاژ» به کارگردانی محمدعلی سجادی در سالن استاد شهناز به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور محمدرضا اصلانی، محمدعلی سجادی و پدرام اکبری برگزار شد.
در ابتدای این نشست سجادی به تشریح فرآیند ساخت «پاژ» پرداخت و گفت: از سال 56 و با خواندن کتاب «سوگ سیاوش» اثر زندهیاد شاهرخ مسکوب، به موضوع اسطوره تعلق خاطر پیدا کردم و به تدریج این موضوع با حماسه و شاهنامه آمیخته شد. در سال 71 بهدلیل خانهنشینی اجباری، دوباره به ادبیات و نقاشی پناه بردم و حاصل آن متنی بود که درباره اسطوره جمشید کار کردم که یک متن نمایشی است و مثل خیلی چیزهای دیگر فعلا در گنجه باقی مانده است. نوشتن و نقاشی کردن ادامه پیدا کرد تا در سال 94 فیلم «تمرینی برای اجرا» را ساختم که راهی برای ورود به موضوع شاهنامه بود. بسیار غمانگیز است که شاعر ملی ایران در سینمای ملی ما اصلا جایی ندارد. اینهمه به فردوسی میبالیم و راجع به او حرف میزنیم، اما جای او در سینما خالی است. پروژهای نیز برای داستان فرود داشتم که فیلمنامه آن از سال 86 آماده بوده و تا به حال ساخته نشده است.
این کارگردان سینمای ایران ادامه داد: این تقلاها به جایی رسید که در سال 96 قصد کردم به یک جمعبندی در این زمینه برای خودم برسم و فکری در مورد ساخت فیلم نداشتم. این فیلم حاصل شور و عشق بیش از اندازه من است که با بضاعت اندکی که داشتم سعی کردم به استاد سخن ادای دین کنم. اما در حین انجام کار زیاد به حاصل آن فکر نمیکردم. «پاژ» پاسخی به خودم بود، مانند بسیاری از کارهایی که در این سالها کردهام. میخواستم بفهمم تا چه اندازه به فردوسی اشراف دارم. «پاژ» در واقع کتاب اول است و توضیحیست در باب اینکه شاهنامه چگونه تدوین شد. کتاب دوم از این مجموعه به خودِ شاهنامه میپردازد. فیلم سوم نیز قرار است به داستان سیاوش بپردازد. برای ساخت فیلم «پاژ» هیچ کمکی از جانب هیچ نهادی نداشتم و امیدوارم بتوانم بخشهای دیگر این مجموعه را نیز بسازم. در عرصه کتاب و صوت، محصولات زیادی در این زمینه تولید شده است. اما در بخش تصویر احساس میکردم ضرورت ساخت چنین فیلمی وجود دارد.
پس از آن اصلانی در توضیحاتی گفت: اغلب فیلمهای مستندی که اخیرا در ایران ساخته میشود، جز یک روایت خطی و غیرعلمی و حوصله سربر چیز دیگری نیستند. «پاژ» نه تنها حوصله سر بر نبود، بلکه مشتاق تماشای ادامه آن بودم. با کمبودهای زیادی در این زمینه، بهویژه در عرصه سینما، مواجه هستیم. امیدوارم این کار در سینما ادامه پیدا کند و از سطح گزارش فراتر رفته و به درامای کار تاریخی فردوسی برسیم. به درامای فردوسی از چند جهت باید نگریسته شود؛ نخست از جهت تاریخی. کار فردوسی یک کار دراماتیک و تاریخی است. یعنی فضای آن دوره تاریخی، یک فضای تراژیک بوده است و فردوسی این دوران تراژیک را در داستانهای شاهنامه منعکس کرده است. فردوسی صرفا داستانی تراژیک نگفته است، بلکه دوران خودش را تصویر کرده است. جنگ بین توران و ایران که توسط فردوسی تصویر شده است، جنگیست که ملت ایران در آن با بیگانگی چه از درون و چه از بیرون میجنگد. فردوسی حماسه اساسی دوران خود را در این داستانها انعکاس داده است. این اشتباه است که بگوییم فردوسی صرفا داستانهای کهن را احیا کرده است. او در واقع دوران خودش را احیا کرده است و این داستانهای کهن را نیز به دوران خودش انتقال داده و آنها برای دوران خودش تعبیر کرده است. این کاری است که هر نسلی باید انجام دهد و گذشته خود را به زمان حال برگرداند، نه اینکه گذشته را صرفا بهعنوان گذشته ببینیم. این کار عظیمیست که به دست فردوسی انجام شده است.
این فیلمساز ادامه داد: تاریخ ادبیات ما متاسفانه صرفا تاریخ شعر فارسی است و فقط شاعران در آن حضور دارند. در حالیکه من در این میان چند تن را جدا از شعر فارسی بررسی میکنم؛ فردوسی، نظامی، عطار و مولوی شاعر نیستند، بلکه درامپردازان و رماننویسهای بزرگ جهانی هستند. شکسپیر شعر هم سروده است، اما کسی او را شاعر خطاب نمیکند بلکه درامنویس بزرگ جهان به حساب میآید. درامنویسی شأن والایی در تاریخ ادبیات و تفکر جهانی دارد. مثنویسرایی در واقع نوعی نثر منظوم است، نه شعر. همانطور که شکسپیر هم نمایشنامههای خود را به زبان منظوم مینویسد و نثر سادهای ندارد. به این ترتیب ما عملا شأن این بزرگان در رماننویسی را کم کردهایم. فردوسی شاعر هم است و در جاهایی شعر او در نهایت شاعرانگی است، اما فقط شاعر نیست. فردوسی در کل شاهنامه سراینده بزرگ و یک دراماتیست بزرگ است که از شکسپیر مترقیتر و قدرتمندتر است. نظامی نیز رماننویس بزرگ بشریت است. کارهای عطار بهعنوان یک رماننویس بزرگ جهانی بسیار پیشرو و حتی مدرن است. جدا از نثرش که یکی از درخشانترین نثرهای زبان فارسی است. اما کمتر کسی به این مسائل توجه میکند.
اصلانی در پایان گفت: به این ترتیب درامپردازی فردوسی مغفول مانده است. عدهای میگویند ما تئاتر و دراما و.. نداریم، در حالیکه داریم. معتقدم ما باید فردوسی را بهعنوان بزرگترین نمایشنامهنویس و درامپرداز جهانی بشناسیم و به همین اسم در جهان طرح کنیم. کار محمدعلی سجادی مقدمه سینمایی بسیار مهم و تحسینبرانگیزی است. این مقدمه میتواند گسترش پیدا کند و در سینما به این مساله راهپویی کنیم.