پنجاهوچهارمین برنامه از سری مستندات یکشنبههای خانه هنرمندان ایران، یکشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ ، به پخش مستند «فراتر از آرمانشهر» به کارگردانی مادلین گاوین اختصاص داشت که تلاشهای ساکنان کره شمالی برای فرار از آن کشور را به تصویر کشیده است. پس از نمایش این مستند، نشست نقد و بررسی آن با حضور نیما عباسپور (منتقد سینما) در سالن استاد فریدون ناصری برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.
نیما عباسپور در ابتدای صحبتهایش با اشاره به سالروز تولد زندهیاد حمیدرضا صدر از او یاد کرد و گفت: بسیاری حمیدرضا صدر را به عنوان کارشناس فوتبال میشناسند، در حالی که سالها یکی از بهترین نویسندگان سینمایی ما بود. بنابراین جا داشت که در این برنامه از او یاد کنیم.
او افزود:باید بدانیم که حرفه اصلی کارگردان مستند «فراتر از آرمانشهر» تدوین است. او در سینمای مستند، تدوینگر مهمی به شمار میآید و تاکنون آثار بسیاری را تدوین کرده است. در کارنامه کاری او ۳ فیلم در سمت کارگردان وجود دارد. فیلمی که پیش از این مستند ساخته، درباره زنان کُنگو است که وحشتناکترین مکان برای خانمها به شمار میآید. فیلم کنونی نیز درباره مکان وحشتناک دیگری (کره شمالی) است. بنابراین میتوان حدس زد که فیلم چهارم او درباره کجاست.
این منتقد سینما ادامه داد: نکته مهم در مستند «فراتر از آرمانشهر» این مسئله است که آیا آنچه در اثر دیده میشود؛ صحت دارد یا خیر. البته اکنون همگی در حال زندگی در بحران واقعیت هستیم. اینکه کدام یک از اتفاقهایی که به گوشمان میرسد واقعی و کدام دروغ است؛ مسئله مهمی به شمار میآید. با این همه در ابتدای مستند «فراتر از آرمانشهر» گفته میشود که آنچه به تصویر درآمده، ساختگی نیست. البته بعضا شاهد اتفاقهای ساختگی بسیاری در سینمای خودمان بودیم.
عباسپور در ادامه صحبتهایش گفت: مستند «فراتر از آرمانشهر» درباره جایی ساخته شده که کمترین تصویر و متریال ممکن از آن موجود است. بنابراین اگر واقعا آنچه به تصویر کشیده شده واقعی باشد، فیلمساز کار مهمی انجام داده است. نکته قوت فیلم تدوین است. در تدوین فوقالعاده عمل شده است اما متریال تصویری کار کم است.
او همچنین درباره نظرهای منتشر شده منتقدان درباره چگونگی پروسه ساخت اثر توضیح داد: در نقدهایی که درباره این اثر خواندم، درباره پروسه ساخت صحبتی نشده است اما درباره شخصیتها و اتفاقهای مستند صحبت شده و صحت سنجی آنها زیر سوال رفته است. البته در عین حال منتقدها، بخشهایی از فیلم را ستایش میکنند. با این همه ما با مسئله صحت سنجی اثر از ابتدا درگیریم و این به نفع فیلم نیست. مگر اینکه بپذیریم همه چیز در فیلم واقعی بوده و اتفاق افتاده است.
این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: مسئله صحتسنجی اتفاقها و شخصیتهای درون مستند، تنها معطوف به این اثر نیست. در واقع چنین موضعی نسبت به مستند «عمل کشتن» نیز وجود دارد. متاسفانه در سینمای امروز نیز، مرز بین واقعیت و خیال از بین رفته و چنین اتفاقی وجود دارد. در واقع سینما در حال رفتن به سمت یکپارچه شدن است. بنابراین بهتر است که واقعی بودن اتفاقهای این مستند را بپذیریم و با این فرض جلو برویم.
عباسپور در بخش دیگری از این نشست درباره عدم تمرکز مستند روی شخصیتهای اثر، گفت: یکی از مشکلات مستند این است که نمیتواند به شخصیتها نزدیک شود. در واقع ما بخش مهمی از زندگی آنها را نمیبینیم. اینکه این آدمها چه زندگی و شرایطی در کره شمالی داشتند و چه زمانی تصمیم به انجام کاری میگیرند. اگر ما اطلاعاتی هم در این زمینه داریم؛ به جای دیدن، آنها را میشنویم. این اتفاق خوبی نیست. در واقع نمیتوانند وارد آنجا (کره شمالی) شوند و برای حل این مشکل به ترفندی هم نرسیدهاند. میتوان حدس زد که احتمالا فیلمساز از ابتدا درگیر خانواده درون فیلم نبوده است.
او ادامه داد: هر مستندی دو فیلمنامه دارد که متفاوت از فیلمنامه فیلم داستانی است. طبیعتا کمحجمتر است اما تمام مسیر مستند در آن پیشبینی شده. در واقع هر آنچه که میتواند در مستند اتفاق بیفتد، باید در فیلمنامه نوشته شده باشد. این فیلمنامه اولیه را شکل میدهد. فیلمنامه دوم نیز مربوط به زمانی است که شما پای میز تدوین مینشینید. در آنجا میتوان همهچیز را تغییر داد. در واقع فیلم نهایی در آنجا شکل میگیرد. میتوان حدس زد که کارگردان مستند کنونی، در ابتدا قصد داشته که فیلمی درباره کشیش درون فیلم بسازد. به همین دلیل فیلم با او شروع میشود و تصاویر زیادی روی آن متمرکز است اما انگار به طور اتفاقی با کیس خانواده درون فیلم مواجه میشود.
در نتیجه او باید تصمیم بگیرد که آن کیس را دنبال کند یا فقط معطوف به کشیش باشد. احتمالا آن کیس برای فیلمساز اهمیت بیشتری پیدا کرده و مسیر خود را تغییر داده است.
این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: انعطاف و اینکه شما آماده تغییر باشید، مهمترین نکتهای است که یک فیلمساز مستند باید داشته باشد. او باید قدرت تصمیمگیری بالایی داشته باشد. چون هر لحظه ممکن است اتفاقی رخ دهد که فیلمساز باید در راستای اینکه مسیر خود را عوض کند یا خیر، تصمیم بگیرد. بنابراین (بر مبنای حدسیات) باتوجه به اینکه ابتدا سوژه دیگری مد نظر بوده، متریال تصویری کمی از سوژه فعلی فیلم وجود دارد و ما اطلاعات کمی از آنها را میبینیم. البته این موضوع در این فیلم قابل چشمپوشی است.