فیلم کوتاه «وارنیش» به تهیهکنندگی و کارگردانی دکتر مهناز رونقی، سهشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ در سینماتک خانه هنرمندان ایران نمایش داده شد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، پس از نمایش این فیلم نیز نشست نقد و بررسی آن با حضور لادن نیکنام (منتقد هنری)، دکتر مهناز رونقی (کارگردان)، پوریا فلاح، حامد شریفی و رویا جاوید نیا(بازیگران) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.
دکتر مهناز رونقی در ابتدای این نشست از همه دستاندرکاران و عواملی که در تولید این فیلم کمک کردهاند، تشکر کرد.
لادن نیکنام در این نشست گفت: در روزهای گذشته، از فضای اینستاگرام استفاده کردم تا بگویم که فیلم وارنیش فیلم مهمی است و همگی باید اینجا جمع شویم و آن را تماشا کنیم.زیرا در اینجا پیوندی بین سینما و ادبیات رقم خورده است. باتوجه به شناختی که نسبت به خانم رونقی داشتم، میدانستم که ابزار ایشان برای ارتباط با جهان، کلمه است. اما وقتی که ایشان به من گفت، قرار است فیلمی بسازد، شاهد تلاش بسیاری از سویش بودم. با این همه ابتدا فیلم را با دیده شک نگاه کردم اما بعد از پلان آخر، اشک در چشمانم جمع شده بود و به او گفتم که مهناز چه کار کردهای؟! زیرا این اثر بسیار روی من اثر گذاشت.
او با اشاره به سبقه کارگردان این اثر در زمینه ادبیات و فعالیت در عرصه دانشگاهی، اقدام او در کارگردانی فیلم را جسورانه برشمرد و گفت: خانم دکتر رونقی شاعر و نویسنده است و اکنون خودش را در معرض قضاوت قرار داده است. این نشان دهنده جسارت و شجاعت او و نویسنده این اثر است. شخصا نصف این جسارت را هم ندارم. نوع مواجههای که این دو نفر با ادبیات و سینما انجام دادهاند، کمتر در سینمای ما رخ داده است. فیلم وارنیش قدمی مهم برای این است که نشان دهد، چقدر ادبیات میتواند به سینما کمک کند. همچنین به ما نشان میدهد که سینما تا چه اندزه از نداشتن افراد اندیشمند در عذاب است. از سوی دیگر نیز متنهای سینمایی نوشته میشود که هیچ اقدامی برای ساخت آنها صورت نمیگیرد. اما به هر ترتیب این قدم در فیلم کوتاه وارنیش برداشته شده است.
پوریا فلاح در ادامه این نشست گفت: درود میفرستم به همه دوستانی که در این جلسه حضور پیدا کردهاند. فکر میکنم ارتباط من از یک جهت با وارنیش خیلی زیاد است اما خب بخشی هم هست که قطعا در یک فیلم کوتاه نمیتوان آنها را نشان داد. البته من بازیگر نیستم و از حامد و رویا و راهنماییهای کارگردان استفاده کردم. البته من پیش از این وقتی فیلمنامه مینوشتم، همیشه حس میکردم بازیگرها باید بازی کنند ولی بعد که در پروسه این کار قرار گرفتم، متوجه شدم که چقدر کار سختی است.
او ادامه داد: در مورد اینکه چرا این کار را قبول کردم، باید بگویم روزی از خیابان ولیعصر پایین میآمدم که در ویترین مغازهای به خانمی رسیدم. خانم چشمانش را بست و گفت خدا یا شکرت. من اتفاقهای زیادی در زندگی دیدهام ولی حرف این خانم من را سرد کرد. تا اینکه وارنیش رخ داد و حس کردم میتوانم در این کار حضور داشته باشم. مهناز هم، داستان نویس بود و هم سینما را میشناخت. همین موضوع سبب شد تا راحتتر ارتباط برقرار کنیم. فیلم را برای اولین بار با شما دیدم و خوشحالم.
این نویسنده در ادامه بیان کرد: آنچه در مورد نوشتن به من مربوط میشود، واقعیت زندگی ماست. در جامعه ما با نوشتن زندگی کردن کار بسیار سختی است. تعداد کمی هستند که فقط از راه نوشتن زندگی را میگذرانند. در نهایت باید بگویم بازی در این فیلم، تجربه جذابی بود که با رخ دادن آن، فصل جدیدی برایم رخ داد. دیدن آن نیز به همین صورت بود. خوشحالم که با شما این فیلم را دیدم. از همه عوامل تشکر میکنم.
مهناز رونقی در ادامه این برنامه گفت: ما یک بازیگر خردسال داشتیم که برای کل گروه عزیز بود. کیاوش شاه منصوری که اکنون نیز در سالن حضور دارد. روزهایی که او کنار ما بود، روزهای خوب فیلمبرداری بود. او اصلا غر نمیزد. اما حامد شریفی بازیگر دیگر ما، یکی از کسانی بود که خیلی ما را اذیت کرد. چون از روی متن بازی نمیکرد. کنترل کردن او واقعا کار سختی است.
حامد شریفی در ادامه گفت: پدرم همیشه میگفت جایی که آب هست، تیمم باطله. بنابراین صحبت در کنار شما اساتید، جسارت است. امیدوارم از این بابت من را ببخشید. در مورد اینکه در فیلمبرداری اذیت کردم؛ درست است؛ شاید یکی از دلایل این موضوع، این بود که نویسنده این کار مانند برادرم بود. به هر ترتیب باید روی این موضوع کار کنم و آن را درست کنم. از همگی تشکر میکنم.
رونقی در ادامه بیان کرد: خانم نیکنام در صحبتهای خود لطف داشتند و البته همیشه لطف دارند. البته دلیل حضور ایشان به این خاطر است که خیلی خوب ادبیات و سینما را میشناسند.
من فیلمساز نیستم اما سالها تدریس در حوزه تصویر این را به من آموخت که دلم نمیخواهد معلمی باشم که فقط از روی کاغذ درس میدهد. دلم میخواست کات را بدهم و کنترل شرایط پشت صحنه را تجربه کنم. فضای آکادمیک ما از فضای هنری همیشه دور بوده است. من همیشه دوست داشتم که این فضاها را به هم نزدیک کنم. مطمئنا فیلم ایرادهایی دارد که اگر نمیساختم، متوجه آنها نمیشدم.
او افزود: بخشهایی در این فیلم، وجود دارد که در مورد جراحتهایی است که همه ما دیدیم. جراحتهایی که برخی از آنها دیده شده و برخی دیگر دیده نمیشود.
او افزود: زندگی پر از اتفاقهایی بوده که تصادف است. یک اتفاق و تصادف میتواند زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد. یک اتفاق میتواند کاری کند که فقط چشمهایمان سالم بماند.
رویا جاوید نیا نیز در ادامه این نشست گفت: کاری که از دستم بر میآمد را انجام دادم و خوشحالم که فیلم دیده شده و در جشنوارههای مختلف مورد توجه قرار گرفته است. اینکه آدمها چطور میتوانند در مواجه با نقصهای جسمی و ذهنی کنار بیایند، مسئله مهمی است. آدمها میتوانند مشکلات روحی و روانی خود را پنهان کنند اما ضعف جسمانی دیده شده و این امکان وجود ندارد.
او افزود: خیلی زمان میبرد تا آدم با خودش به صلح برسد. خیلی جالب است که آدم جوان باشد و این جسارت را داشته باشد که بتواند با آن کنار بیاید. همه ما با یک سری مشکلات روحی و روانی بزرگ میشویم. بنابراین خیلی طول میکشد تا بتوانیم با خودمان کنار بیاییم و خودمان را دوست داشته باشیم. شاید فیلم بتواند این تامل را در ما ایجاد کند که اگر مشکل پوریا را داشتیم چطور زندگی میکردیم. شاید این موضوع بتواند کمی ما را متعادلتر کند.