فیلمهای مستند «یک مکالمه» و «گفتوگو با انقلاب» در خانه هنرمندان ایران نقد و بررسی شدند.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه 22 آبان فیلمهای مستند «یک مکالمه» و «گفتوگو با انقلاب» در تالار استاد شهناز به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور روبرت صافاریان و پدرام اکبری برگزار شد.
صافاریان در ابتدای این نشست گفت: هیچگاه به نمایش همزمان این دو فیلم فکر نکرده بودم. اما به هر حال هر دو آنها درباره تصویرند؛ شاید در لایه رویی بسیار متفاوت به نظر برسند ولی در عمق هر دو در مورد تصویر صحبت میکنند. یکی درباره تصویر سینماتوگرافیک و دیگری درباره تصویر نقاشی. اینکه رابطه این تصویرها با واقعیت چیست، در واقع همان چیزیست که در ساخت «یک مکالمه» و «گفتوگو با انقلاب» در ذهن داشتهام. البته در ساخت «مکالمه» در ابتدا قصدم پرسش از رابطه تصویر و نقاشی و واقعیت نبود، و این مساله بهتدریج در طول ساخت فیلم در ذهنم شکل گرفت. در گفتوگو با ایمان افسریان بود که این مساله رخ نمود. همینطور مساله مهاجرت که در جریان فیلم به آن رسیدیم.
وی ادامه داد: پاسخی قطعی به این سوالات داده نشده است و دو نفر با نگاهی متفاوت به آنها مینگرند و من نیز نمیدانم صحبتهای کدامیک برای بینندگان قانعکنندهتر است و این به نوع نگاه تماشاگر دارد. از مدتها پیشتر علاقه داشتم درباره دوستم ایمان افسریان یک فیلم مستند پرتره کلاسیک بسازم و مقداری فیلمبرداری از نمایشگاه و خانهاش نیز انجام شده بود. اما در ادامه آنها را کنار گذاشتم و داستان یک نقاش با دو بوم که در خانهای متروک در حال نقاشیست، تبدیل به داستان اصلی فیلم شد.
این مستندساز افزود: علاقه من به فیلمبرداری در این خانه به رابطه میان این نوع رئالیسم با حقیقت برمیگردد؛ افسریان بر ادراک حسانی تاکید دارد و برای من گذشته تاریخی این خانه نیز اهمیت دارد. بهویژه از آن جهت که پای اقلیت ارمنی در میان است؛ به نظر من جامعه روشنفکری ایران نسبت به مساله اقلیتها به نوعی کور است و خیلی چیزها را نمیبیند. در اینجا نیز هنرمند در خانهای که سابقا متعلق به یک ارمنی بوده ساکن است ولی تمام حس و حواسش به رابطه ادراکی با یک شیء است. اختلاف ما در فیلم نیز به همین مساله برمیگردد و میتوان گفت کل فیلم راجع به این مساله است. از نظر ایمان افسریان، وظیفه یک نقاش پژوهش نیست، بلکه بر رابطه با شیء تاکید میکند. سعی کردم در طول فیلم طوری پیش برویم که صحبتهای هر دو طرف بهقدر کافی توضیح داده شود. مزیت این فیلم بر یک مستند پرتره این است که افسریان فرصت دارد درباره چگونگی اندیشیدن به هنر نقاشی توضیح دهد.
صافاریان در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: این دو فیلم با فاصله نه چندان طولانی شش ساله نسبت به یکدیگر ساخته شدهاند و طبیعتا نوع نگاه حاکم بر آنها نباید چندان متفاوت باشند. هر دو فیلم گفتگویند؛ یکی با رویدادی در گذشته از طریق تصویرهای باقیمانده از آن رویداد و دیگری گفتگو با یک نقاش درباره یک موضوع مشخص. گرچه در مرحله مونتاژ فیلم، کارگردان و تدوینگر در نقش قادر مطلق هستند و میتوانند هر بخش از صحبتهای مختلف را حذف کنند. اما این بر خلاف اخلاق مستندسازی است و امکان کاویدن وجوه مختلف مساله را از ما سلب میکند. بهتر است در نهایت بیننده درباره دیدگاههای موجود در فیلم قضاوت کند و ما نیز به همین سمت حرکت کردیم.