پانصد و شصت و پنجمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ به نمایش فیلم «مکالمه» به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا محصول ۱۹۷۴ اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور سعید نوری (پژوهشگر سینما و فیلمساز) برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، سعید نوری صحبتهایش در این برنامه را اینطور آغاز کرد: این فیلم را اولین بار، 30 سال پیش در فیلمخانه ملی ایران دیدم و بعد از آن باتوجه به اینکه سینما را دنبال میکردیم، نمونههای مشابهی از فیلمهایی را میدیدم که تاثیر گرفته از این این اثر بودند. در این روزگار که مسائل امنیتی سراسر دنیا را در نوردیده است و آدمها همواره توسط دوربینهای مختلف رصد میشوند و تحت تعقیبهای گوناگون قرار میگیرند؛ بیمناسبت نیست که پیشبینی که کاپولا از نتیجه شرایط امنیتی موجود کرده بود را، 50 سال بعد از تولید فیلم «مکالمه» ببینیم و متوجه شویم که تا چه اندازه به شرایط امروز دنیا نزدیک است.
او افزود: به طور کل فیلم «مکالمه» درباره جامعه کنترلکننده و فضای کنترل شدهای است که همه آدمها در آن زندگی میکنند. ما در این اثر زندگی یک مامور امنیتی را میبینیم که مامور ضبط صداها در تمام سطوح از شرکت تا کاخ ریاست جمهوری آمریکا بوده و میتواند در همه این مکانها نفوذ داشته باشد. این فیلم در میانه جنگ سرد ساخته شده است. یعنی زمانی که دنیا دوقطبی بود، شوروی و آمریکا به طور مرتب برای یکدیگر خط و نشان میکشیدند. در آن دوران آمریکا هم تلاش میکند تا با امکاناتی که در ضبط صدا و جاسوسی کردن از آدمها دارد، توانایی خودش را به رخ بکشد. این زمینه سیاسی فیلم است و سناریو بر همین اساس نوشته شده است. در واقع فیلمنامه اثر 5 سال پیش از ساخته شدن فیلم و در فاصله بین پدرخوانده 1 و دو ساخته شده و جایزه نخل طلای کن را نیز برده است.
این پژوهشگر سینما در ادامه بیان کرد: اساسا کل فیلم بسط و گسترش سکانس اول آن در پارک است و در هر صحنه معنای تازهای را به مخاطب انتقال میدهد. فیلم روی این موضوع تاکید دارد که به رسانه نمیتوان اعتماد کرد. در واقع این تغییر واقعیت از طریق رسانه، موضوعی است که شش هفت سال پیش از این فیلم در فیلم آگراندیسمان اثر میکلآنجلو آنتونیونی، دیده میشود. تفاوت این دو فیلم در این است که در این جا صدا تغییر شکل داده و تدوین بر مبنای آن انجام شده است اما در اینجا تصویر این کار را میکند. به طوری که هرچه ما به آن نزدیکتر میشویم، تصویر گنگتر و غیر قابل فهمتر شده و واقعیت انتزاعیتر میشود.
نوری در ادامه صحبتهایش گفت: در واقع در این دو فیلم صدابرداری و عکاسی نشان میدهند که لزوما واقعیتها آنطور که ما فکر میکنیم نیستند و حقایق جای دیگری پنهان میشوند. این نوع استفاده که از صدا در این فیلم صورت گرفته است، در سینمای ایران نیز زمینههایی دارد. به طوری که سه چهار سال بعد از این فیلم، ما فیلم «دام نامرئی» فریبرز صالح را داریم که در آنجا ماموران ساواک در پریزهای برق خانه تیمسار مقربی، شنود کار گذاشتهاند. در آنجا میبینیم شوروی که با این آدم در ارتباط است، آن زمان مجهز به بلوتوث بوده است. در واقع، 30، 35 سال پیش از اینکه بلوتوث در اختیار عموم قرار گیرد، روسیه از آن به عنوان ابزار جاسوسی استفاده میکرده است.
او در ادامه با تاکید بر اینکه این فیلم تاثیرات بسیار زیادی روی فیلمهای بعد از خود نیز گذاشته است، بیان کرد: همین موضوع نشان میدهد که این جنس از جاسوسی صوتی در سینمای خودمان هم بیزمینه نیست. فیلمی که سال 57 و چند ماه پیش از انقلاب 57 ساخته شده است. همه این موارد نشان میدهد که ما در جوامع چقدر در فضای شکنندهای زندگی میکنیم. در واقع هرجای دنیا که باشیم، دوربینهای متروها، خیابانها و… امروز تمامی امورات عمومی و خصوصی زندگی شهروندان را تحت کنترل دارند.