دو فیلم مستند «اگر باران به کوهستان نبارد» و «بندِ آب بندِ خاک» در خانه هنرمندان ایران به نمایش در آمد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه 22 خرداد دو فیلم مستند «اگر باران به کوهستان نبارد» و «بندِ آب بندِ خاک» به کارگردانی فرهاد ورهرام در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی این دو فیلم با حضور فرهاد ورهرام و پدرام اکبری برگزار شد.
ورهرام در ابتدای این نشست گفت: من در کردستان، بلوچستان و پهنه کویری ایران کار کرده و در دورههای مختلف تصاویری از این مناطق ضبط کردهام. در این فیلمها هم از عکسهایم برای بازسازی و هم از فیلمهای ضبط شده در دهههای گذشته و همینطور سالهای اخیر بهره گرفتهام.
وی سپس به بحران آب در سیستان و بلوچستان اشاره کرد و گفت: طبق قرارداد پاریس که به دوره قاجار برمیگردد، افغانستان موظف است حقآبه ایران را پرداخت کند؛ اما با عملکرد دولتهای مختلف از آن زمان و سیاستی که افغانستان در پیش گرفته، چنین امری محقق نشده است. گاهی اوقات در اثر سیلابها و سرریز آنها به ایران، مناطقی آبگیری میشوند که آنها هم بعد از مدتی مجددا خشک میشوند. حتی زمانیکه رئیسجمهور افغانستان در ایران حضور یافت و قرار بود پروتکلی 10 مادهای بین ایران و افغانستان امضاء شود، وقتی نوبت به بحث حقآبه ایران رسید، رئیسجمهور افغانستان جلسه را ترک کرد. در حالیکه سیمان برای ساخت سدهای کشورشان را از ایران تامین میکنند و آب پشت این سدها نیز صرف کشت خشخاش میشود.
این مستندساز ادامه داد: درست است که در سالهای گذشته با مشکل خشکسالی مواجه بودهایم، اما این خشکسالی به اندازهای نبوده که شمال شرق سیستان و بلوچستان را به کل خشک کند. روستاهای مرزی ایران دژهایی هستند که زمانی زندگی در آنها رواج داشته که روز به روز بیشتر تخلیه شده و در حال نابودیاند. مسائل مختلفی در آنجا وجود دارد که جا دارد تبدیل به فیلم شوند.
ورهرام افزود: بادهای 120 روزه در استان سیستان و بلوچستان مسالهای طبیعی است؛ زمانی که دریاچه هامون پرآب بود و نیزار وجود داشت، نقش یک کولر را برای منطقه بازی میکرد و باعث خنک کردن فضای اطراف دریاچه میشد. سه تالاب وجود دارد که در کنار هم دریاچه هامون را میسازند ولی خاکریزهای 4 متری که برای جلوگیری از قاچاق در اطراف آنها و روی مرز ساخته شده، حتی امکان ورود سیلابها از خاک افغانستان را از بین برده و دریاچه خشک شده است.
وی در پاسخ به سوالی درباره راهکار حل مشکلات در سیستان و بلوچستان گفت: وظیفه فیلمساز ارائه راهحل نیست؛ ارائه راهحل منجر به سیاسیکاری میشود و برای چنین کاری باید وارد پارلمان، دولت، انجی او و.. شد. وظیفه ما مستندسازان منعکس کردن واقعیتهای موجود است. 95 درصد فیلمهای مستند در ایران با بودجه دولت یا تلویزیون یا مرکز گسترش ساخته میشوند. به نظر من در همین چارچوب هم میتوان حرف درست را مطرح کرد و کار را پیش برد. برخی فیلمها مثل فیلمی که در مورد افراد فاقد شناسنامه به اسم «بیشناسنامهها» ساختم، نیز ممکن است توسط نمایندگان مجلس یا دیگر مسئولان دیده شده و منجر به رفع بخش کوچکی از مشکلات شوند.
ورهرام در پایان گفت: سینمای مستند ما بازگشت مالی ندارد و دریافت مالی آنها به جوایزی محدود میشود که ممکن است در جشنوارهها کسب کنند. فیلمهای مستند را در بقالیها هم نمیتوانیم به فروش برسانیم، چون در آنجا نیز مردم ترجیح میدهند سریال بخرند. مرکزی برای فروش آثار مستند نداریم و تلویزیون هم حاضر نیست فیلمهایی که میسازد را بیرون بدهد. در حالیکه در دیگر کشورها تلویزیون فروشگاه خود را دارد و محصولات خود را به فروش میرساند. در شرایط فعلی در صورتی که امکانهای نمایش در خانه هنرمندان ایران، خانه سینما یا نمایشهای خصوصی نباشد، عملا هیچ امکان دیگری برای سینمای مستند وجود ندارد. باید امکان خرید مستندها با قیمت ارزان برای مخاطبان وجود داشته باشد و در زمینه تولید هم باید کسانی در مدیریتها قرار بگیرند که دغدغه مستندسازی داشته باشند؛ در غیر اینصورت همانطور که در گذشته دیدهایم، در یک دوره کسی مدیر میشود و کار را پیش میبرد و نفر بعد یکمرتبه همه چیز را به حالت قبل برمیگرداند.