دو فیلم مستند «زنان تالاب» و «رودنامه خوانی» در خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه 13 شهریور دو فیلم مستند «زنان تالاب» به کارگردانی شهره سجادیه و «رودنامه خوانی» به کارگردانی فرشاد احمدی در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران به نمایش در آمد. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلمها با حضور منوچهر مشیری، شهره سجادیه، فرشاد احمدی و پدرام اکبری برگزار شد.
سجادیه در ابتدای این نشست گفت: اینجا هستیم تا درد مشترک بیآبی ایران و زاینده رود را با هم تجربه کنیم. هر کدام از ما میتواند سفیری باشد تا بعد از این با دلسوزی نسبت به آب شرایط را تغییر دهیم. جمعیت زنان مبارز با آلودگی محیط زیست ابتدا در تهران شکل گرفت و اکنون در شهرهای مختلف شعبه دارد که شعبه اصفهان آنرا در فیلم دیدیم. آنها سالهاست که در حال فعالیتند و فعالیت آنها به زایندهرود و گاوخونی محدود نمیشود، بلکه کل مسائل محیط زیستی ایران را مدنظر دارند. پرسش ما این بود که آیا این جمعیت میتواند تاثیرگذار باشد؟
وی ادامه داد: به شخصه به حرکتهای مردمی و تغییر ذهن مردم بسیار امیدوارم. به تغییر ذهنیت کودکانی که از سنین پایین متوجه اهمیت محیط زیست میشوند، امیدوارم. فیلم نیز با خوشبینی و امیدواری به پایان میرسد. فعالیتهای مردمی راجع به زایندهرود و تالاب گاوخونی بهشدت کنترل میشود و همین امر باعث شده از اعضای افراد فعال در این زمینه کاسته شود. هر چقدر مشکل بیآبی بیشتر شود، چنین کنترلهای نیز بیشتر میشود. نمیتوان با اطمینان گفت جمعیتی که امسال در روز تالابها در کنار گاوخونی گردهم میآیند بیشتر از سال گذشته خواهد بود. ولی مطمئنم این فعالیتها روی ذهن هنرمندان، خبرنگاران، بچههای کم سن و سال و.. تاثیرگذار است و خواهندگی آنها نسبت به تالاب بیشتر از خواهندگی نسل ما خواهد بود.
پس از آن احمدی به بیان نظرات خود پرداخت و گفت: در فیلم من راوی هستم و تنها کسی که صحبت میکند، سلمان حقوقی است. چون او تنها کسی از میان آن سه نفر است که دکترای فیزیولوژی دارد و میتواند فضای علمی موضوع را ترسیم کند. آقای میاندار در موقعیتی است که حرفی برای گفتن نداشت اما احساسش نسبت به موضوع بسیار قوی بود. او معتقد بود اگر در اصفهان و کنار زایندهرود زندگی نمیکرد، این آدم نمیشد. به همین دلیل از گفتار متن با یک نوع فاصلهگذاری استفاده کردیم.
این مستندساز اضافه کرد: امروز ارتباطات جهانی بیشتر شده و آدمها میتوانند محل زندگی خود را تغییر دهند. اما به هر حال ارتباط فرد با زادگاه خود ارتباطی متفاوت است. در این فیلم نیز بهشکلی آگاهانه به بازپسگیری خرمشهر اشاره کردیم؛ نگاهی مقایسهای به جنگ و وضعیت زیستمحیطی داشتیم. ما در هر کیلومتر مربع یک چاه داریم و این کلیت خاک ایران را به خطر انداخته است. هجومی که ما نسبت به محیط زیست خود داشتهایم با ماهیت جنگ مشابه و قابل قیاس است.
در ادامه منوچهر مشیری در توضیحاتی گفت: در فاصله سالهای 90 تا 96 دو مجموعه مستند قابل توجه در مورد بازار اصفهان و زایندهرود تولید شده است. در این پروژه اصرار داشتیم کارگردانهای متعدد مشغول کار شوند. اگر هر 13 قسمت را یک نفر کارگردانی میکرد، کار تکراری میشد و آنچه مدنظر بود حاصل نمیشد. تهیهکننده واقعا با ما همکاری کرد، هرچند برای او راحتتر بود با یک نفر کار کند. تولید این مجموعهها حدود دو سال به طول انجامید. شهرداری اصفهان از همان ابتدا با این پروژه همراهی کرد و اگر همراهیهای منطقهای نبود، با بودجه محدود شبکه مستند این کار به سرانجام نمیرسید. و اگر انگیزه شخصی و عشق تکتک سازندگان نبود هم پروژه به انجام نمیرسید. شرایط موجود میتوانست این پروژه را تبدیل به یک تکلیف اداری کند.
وی در پایان افزود: بعد از تصویب کلیات پروژه در شبکه مستند، فراخوانی دادیم و حدود 50 طرح به دست ما رسید. در فراخوان گفته شد موضوع زایندهرود است و این سوال را مطرح کردیم که شما در آن چه چیزی کشف میکنید و چه رویکرد و ایدهای دارید؟ هر نفر نمیتوانست بیش از یک طرح ارائه کند. ضمن اینکه برای ما مهم بود که مستندسازان اصفهانی این کار را انجام دهند. در مرحله اول 19 طرح انتخاب شد و شبکه مستند از بین آنها 12 طرح را برگزید. از مرحله فراخوان تا انتخاب طرحها که حدود 6 ماه به طول انجامید، تغییراتی در نگاه ما ایجاد شد. در واقع این سیر با دقت و علاقمندی طی شد و این حرکت برای من لذتبخش بود. مشکلات اجرایی و تولیدی و مالی زیاد است، در این مجموعه هم وجود داشت ولی با عشق و علاقه دوستان کار پیش رفت. در نهایت تلاش ما بر این بود که ایدهها به هم شبیه نباشند و زایندهرود در ابعاد مختلف دیده شود.