سیزدهمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم تئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۳ ، به نمایش فیلم تئاتر «همیلتون»(محصول ۲۰۲۰ آمریکا/ ۱۶۰ دقیقه) به کارگردانی توماس کیل و نویسندگی و تهیهکنندگی لین-منوئل میرندا اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم تئاتر نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری (میزبان) و آران قادرپور (منتقد تئاتر) برگزار شد.
عباس غفاری در این نشست گفت: یکی از مهمترین نمایشهای موزیکال اخیر را دیدیم. همگی میدانید که تنها دلاری که عکس رییس جمهور امریکا روی آن نیست، اسکناس ده دلاری بوده که عکس همیلتون روی آن است. در دوره اوباما قرار بود این عکس تغییر کند اما بعد از استقبالی که از این نمایش رخ داد، اوباما دستور داد که این کار را نکنند. این نمایش درباره یکی از مهمترین آدمهای تاریخ آمریکاست. زیرا بسیاری معتقدن که اگر او نبود، جرج واشنگتن هم نمیتوانست اقدامات خود را انجام دهد.
او افزود: ما از جامعه تکصدایی خسته شدیم. تئاتر از معدود مکانهایی است که میتوان در آن دیالوگ برقرار کرد. این جلسات نیز با همین رویه برگزار میشود.
آران قادرپور نیز در این نشست گفت: از زمانی که از من خواسته شد به عنوان منتقد برای جلسه فیلم تئاتر همیلتون حضور پیدا کنم؛ شروع به دیدن چندباره آن کردم. اما بار اول که آن را دیدم، آنچنان متوجهش نشدم، بنابراین دربارهاش خواندم و چند بار دیگر آن را دیدم. به این ترتیب فکر میکنم یک بار دیدن این نمایش نمیتواند شکوه و عظمت آن را برای شما هویدا کند. در نتیجه باید چند مرتبه دیده شود. علت علاقه بسیاری از مخاطبان به نمایش همیلتون، موسیقی آن است. آلبوم موسیقی این اثر بسیار پرفروش شده و حتی تکآهنگهای آن خیلی مهم و پراهمیت هستند. میدانم که بسیاری از بچههای نسل جدید، متن آهنگهای آن را حفظ بوده و با آن همخوانی میکنند و به این واسطه با یکدیگر ارتباط دارند. شاید معجزهای که در این کار اتفاق افتاده، این بوده که مخاطبان آن از نسلهای متفاوتی است. اتفاقی که در این سالن نیز شاهد آن هستیم. این جادوی تئاتر است که میتواند اتفاقی را شکل داده باشد که آدمهایی در سنین مختلف و کشورهای گوناگون بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. چه خوشمان بیاید چه نه، این موضوع نشان از تحقق همان رویای آمریکایی دارد.
او افزود: داستان فیلم برایم هیجان انگیز بود. زیرا از یک بیوگرافی ۸۰۰ صفحهای آغاز شده است. سال ۱۹۹۸ این کتاب نوشته شده و سال ۲۰۰۴ ، ترانهسرای فیلم تئاتر همیلتون آن را مطالعه میکند. خودش میگوید چند سال به آن فکر میکرده و درگیر آن بوده است. سپس شروع به ساختن آهنگهایی بر اساس کتاب بیوگرافی که خوانده، میکند. نویسنده کتاب بیوگرافی میگوید که ترانهسرای این فیلم تئاتر، با ضرب آهنگ هیپهاپی به سراغم آمد و گفت که وقتی صفحات این کتاب را میخواندم، احساس میکردم که موسیقی هیپهاپ در این صفحات جریان دارد. خودش میگوید که شگفتزده شدهام؛ چون هیچوقت فکر نمیکردم یک اثر تاریخی پیچیده، با تعداد زیادی شخصیت که من نوشتهام، بتواند تبدیل به یک موسیقی هیپهاپ یا تئاتر موزیکال شود. اینطور به نظر میآید که از نتیجه بسیار راضی بوده است؛ زیرا در مصاحبهای میگوید که به غیر از جلساتی که در تمرین این اثر بوده است، ۵۰ مرتبه نیز آن را دیده است.
این منتقد تئاتر در ادامه بیان کرد: در واقع باید بگویم که یک گروه کاملا با تجربه و خیلی با انگیزه این کار را به سرانجام رساندهاند. آنها پیش از این نیز تجربیات ارزشمندی با یکدیگر داشتهاند و از همین رو با نگاه به رزومه آنها، خلق چنین اثری بعید نیست. علاوه بر این، اکثر بازیگران این اثر خوانندههای حرفهای هستند که تعدادی از آنها به خاطر همین تئاتر، جایزه گِرَمی را نیز بردهاند. البته نمایش موزیکال همیلتون جوایز بسیاری از جمله جایزه تونی، پولیتزر و… نیز برده است. باتوجه به چند منظوره عمل کردن این فیلم تئاتر و نگاه توامانی که به سیاست، تاریخ آمریکا و تئاتر موزیکال داشته، توانسته بخشهای مختلفی از قشرهای گوناگون را با خود همراه کند.
او با اشاره با ماجرای این نمایش موزیکال، درباره اهمیت همیلتون بیان کرد: بسیاری از اولینها در آمریکا با همیلتون اتفاق افتاده است. عکسهای روی سکهها همیشه برای ما روایتگر تاریخ ملتها بودهاند. بنابراین تصاویری که روی سکه و اسکناس است نیز برای نسل بعد تاریخی را روایت میکند. به همین دلیل عکس همیلتون روی اسکناس ده دلاری دارای اهمیت است.
اما آنچه سبب میشود که این تئاتر موزیکال در بردوی موفق شود، این بوده که همیلتون شخصیتی است که آدمهای مختلف میتوانند با آن همذاتپنداری کنند. شاید یکی از دلایل ارتباط مخاطب با این شخصیت، این بوده که آن را از خودشان میدانند. زیرا ما خطاهای او را نیز در نمایش میبینیم. در نهایت تم بخشش نیز در این کار خیلی قوی است. در واقع کار به زندگی آدمهای عادی شباهت دارد و همین نقطه قوت اثر است.
قادرپور در ادامه صحبتهایش گفت: نکته جالب توجه این است که باوجود تمام اتفاقات موزیکالی که در کار است، پایانی غمباری دارد. هربار که این اثر را دیدم، مرتبه بعدی حس کردم که غم آن عمیقتر میشود. انگار که این آدم خودش را به خاطر آرمانی فدا میکند و آرمان او زندگی آزاد، شاد و امن در کشوری بوده که در آن زندگی میکند. این نمایش داستان واقعی اتفاقی است که در امریکا رخ میدهد. باید بررسی کنیم که چه اتفاقی رخ میدهد که این نمایش موزیکال از سال ۲۰۱۶ شروع شده و همچنان با کستهای دیگر اجرا میشود و با استقبال مخاطبان مواجه است.
فیلم موزیکال«همیلتون» برگرفته از نمایش برادوی با همین نام و ساخته شرکت دیزنی پلاس است. این نمایش بر اساس کتاب زندگینامه الکساندر همیلتون از پدران بنیانگذار ایالات متحده آمریکا ساخته شده و به شرح زندگی او میپردازد. فیلم با دوئل بر-همیلتون و مرگ الکساندر همیلتون به پایان میرسد.