فیلم مستند «پنجاه سالگی» در خانه هنرمندان ایران نقد و بررسی شد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه 11 اردیبهشت فیلم مستند «پنجاه سالگی» به کارگردانی صبا ندایی در تالار استاد شهناز به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور محمد تهامینژاد، صبا ندایی و پدرام اکبری برگزار شد.
تهامینژاد در ابتدای این نشست گفت: مستند «پنجاه سالگی» درباره خاطره است؛ خاطرهای که شخصیت مورد مطالعه فیلم از خود و زندگیاش دارد، خاطرهای که فیلمساز از پدرش دارد و خاطرهای که از طریق سینما امکانپذیر شده است. این نوع فیلمها در دسته فیلمهای گردآوریکننده به شمار میآیند که مجموعهای از عکسها و فیلمهایی که در گذشته و به مقصود دیگری تولید شدهاند را گردآوری میکنند. اما معنایی که از طریق مونتاژ بهدست میآید و به فیلم الصاق میشود، متفاوت از معنای آن فیلمها و عکسهای اولیه خواهد بود. ما در ایران به این نوع فیلمها معمولا فیلمهای آرشیوی میگوییم که منظور از آرشیو لزوما آرشیوهای دولتی و رسمی نیست، بلکه در ساخت آنها از هر نوع ماده خامی که پیشتر تهیه شده میتوان بهره گرفت.
این مستندساز پیشکسوت در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: این نوع فیلمها صدای مستندساز را از طریق مونتاژ، صداگذاری و.. منتقل میکنند که صدای مستندساز به معنای نگاه و نظریه اوست. تصاویر این فیلمها معمولا شاخص و در ارتباط با واقعیت بیرونی هستند. تصاویر بکار گرفته شده گرچه شاهد بر تاریخی دیگر هستند، اما فیلم مستند آرشیوی آنها را در بافت تازهای میچیند و به این ترتیب معنایی نو به آنها میبخشد. «پنجاه سالگی» با تکیه بر جنبههای متفاوت و متضاد زندگی شکل هنرمندانهای پیدا کرده است. صبا ندایی با دقت و مکاشفه در داشتههایش یعنی راشهای موجود نزد خانواده، خطی سراسری برای فیلم خود پیدا کرده است. صدای مستندساز در اینجا، تصویری است که از بیماری بهعنوان یک پدیده اجتماعی ارائه میکند. ندایی میکوشد بیماری را با عنایت بر خانواده و زمان و خاطره تعریف کند و به قول سونتاگ، بُعد معنای استعاره منفی که با این بیماری سخت در جامعه همراه است را میشکند. در واقع در اینجا با پاسخی روبرو هستیم که فیلمساز در برابر بیماری پدر در خانواده خود فراهم آورده است. به نظر میرسد تعریف ارائه شده، بر رفتار پدر و نحوه مواجهه او با بیماری نیز موثر است.
تهامینژاد در پایان گفت: جدا از تم اصلی فیلم، یعنی عدم پذیرش و یا کنار زدن استعاره رنج و سختی در بیماری سرطان، فیلم دارای چندین مضمون فرعی است که در دو صحنه آغاز فیلم و پیش از تیتراژ ارائه میشود؛ نخست تماس فیلمساز با فیلمخانه ملی است که در این تصویر دوربین حرکتی کاملا غیرحرفهای دارد و گویا از نمایش فضای بیرون ماشین وحشت دارد و مدام به سمت پدر و مادر برمیگردد. تدوینگر با تاکید بر فضای تنگ و بستهی داخل ماشین پیشاپیش چیزی به ما میگوید. اینکه اتفاق تازهای در حال رخ دادن است. سراسر فیلم بین دو فضا در حرکت است؛ فضای شاد داخل خانه و فضای غمگین گفتگو با پدر، که از نگرانیاش نسبت به فرزندان میگوید. به این معنا، ساختار برخی فیلمهای داستانی به درون این مستند راه پیدا کرده است.