مستند «علی نصیر، بدون عنوان» ساخته مشترک سیاوش عیدانی و هاله قربانی در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد و مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، مستندات یکشنبه خانه هنرمندان ایران در برنامه ویژهای روز چهارشنبه هفتم تیرماه ۱۴۰۲، به نمایش مستند «علی نصیر، بدون عنوان» ساخته مشترک سیاوش عیدانی و هاله قربانی در سالن استاد شهناز اختصاص داشت. این مستند محصول سال ۱۴۰۰ بوده و گالری اُ تهیهکنندگی آن را بر عهده داشته است.
پس از نمایش این اثر، جلسه نقد و بررسی آن با حضور کیوان کثیریان (منتقد سینما)، آسیه مزینانی (کارشناس سینما و منتقد هنری)، سیاوش عیدانی (کارگردان) و علی نصیر(نقاش) برگزار شد.
آسیه مزینانی در ابتدای نقد خود گفت: خوشحالم که امروز اینجا هستم؛ مخصوصا که مستندی از یک نقاش دیدیم. متاسفانه در این سالها کمتر شاهد ساخته شدن اینگونه آثار و به طور کل آثار تولیدی از هنرمندهای تجسمی بودیم. از همین رو اینکه اکنون مستندی از یک نقاش را با یکدیگر دیدیم، اتفاق خوشحال کنندهای است که برای آن باید از ارکیده درودی (مدیر گالری اُ) تشکر کنیم که با وجود تنگناهای مالی که وجود دارد، شرایط مالی لازم برای تولید این اثر را فراهم کردند. تا همین جا این اتفاق، قابل تقدیر است.
او افزود: ما ساکن و اهل جامعهای هستیم که اساسا هنرهای تجسمی به اندازهای که حق و شان آن است، محلی از اعراب ندارد. متاسفانه هنرمندان این حوزه با وجود تمام زحماتی که متحمل شدند، به اندازه کافی قدر ندیدهاند. در واقع همهچیز در نهایت به همین نشستهای خصوصی و غیرعمومی محدود است.
مزینانی در ادامه در نگاهی منتقدانه نسبت به این مستند، بیان کرد: من به طور کلی فیلمهایی این چنین را به دو شکل میبینم. اول اینکه این فیلم برای کسانی که علی نصیر را میشناسند، چه چیزی دارد؟ و دوم که مهمتر از مورد اول است، فیلم برای کسانی که علی نصیر را نمیشناسند چه دستآوردی دارد؟ اینطور به نظر میآید که در هر دو وجه با کمبودهایی در فیلم مواجه هستیم. در حقیقت کسانی که مخاطب کارهای آقای نصیر هستند، بعد از دیدن این مستند، بینهایت سوال بدون جواب خواهند داشت.
معاون فرهنگی هنری خانه هنرمندان ایران ادامه داد: البته باید به این هم اشاره کنم که آقای نصیر یکی از تعریف گریزترین آدمهایی هستند که در زندگی دیدهام. من تا جای ممکن نمایشگاهها و گفتگوهای ایشان را دنبال کردهام و باید بگویم آقای نصیر انگار هر شکلی از تعریف را شکلی از کلیشه میدانند و دلشان میخواهد که ذیل یک تعریف مشخص قرار نگیرند. مثلا در یکی از مصاحبهها از آقای نصیر میپرسند که اساسا نقاشی چیست و ایشان پاسخ میدهد که نقاشی چیزی است که اصلا در کلمه نمیآید.
او در ادامه عنوان کرد: میدانم مواجه شدن با فیگوری این چنین، ممکن است برای هر کارگردانی با سختی و چالشهایی همراه باشد ولی به هر حال فکر میکنم هر مستندی باید یک فیگور را پروبلماتیک کند، به مساله بدل کند و بعد به نمایش بگذارد. بنابراین باید در این بخشها تلاش بیشتری صورت میگرفت تا نتیجه بهتری هم صورت گیرد. البته نمیخواهم دشواریهای تولید این فیلم را نادیده بگیرم و منکر لحظات خوب آن شوم.
کثیریان در ادامه این برنامه خطاب به کارگردان این اثر (سیاوش عیدانی) گفت: توقعی که از مستندهای پرتره میرود، این است که ما را به شناخت کاملی از وجوه مختلف سوژه برساند اما به هر حال احتمال برآورده شدن چنین انتظاری در مستندهای کوتاه، آنهم برای افرادی چون آقای نصیر وجود ندارد. معمولا در مستندهای پرتره از این دست، فیلمساز برای خود ماموریتی تعریف میکند و میگوید که میخواهم به سراغ این بخش از زندگی آقای نصیر بروم. وقتی شما اولین کسی هستید که از آقای نصیر مستند ساختید، توقع مخاطبان خاص که آقای نصیر را میشناسند و مخاطبان عامتر که میخواهند با ایشان آشنا شوند، از فیلم بالا میرود.
او ادامه داد: به نظرم میآید مستند «علی نصیر، بدون عنوان» ماموریتی برای خود تعریف کرده و میخواهد سراغ این وجه از زندگی و جهان آقای نصیر برود. اینطور که از مستند پیداست، کمی وجه شخصی روزمره دارد که به زندگی و خلق و خوی هنرمند میپردازد و یک بخش حرفهای که معطوف به چگونگی کار و فعالیت آقای نصیر است. اما به هر حال جای چیزهای دیگری مثل نگاه فیلمساز به اطرافش و جهان بینی او خالیست که در ادامه درباره آن حرف میزنیم.
سیاوش عیدانی در پاسخ گفت: اساسا فکر میکنم اگر برای ساختن پرتره از هنرمندی که تجربه فراوانی دارد و در زندگی و کار خود از سبک مشخصی برخوردار است، به صورت ناگهانی به زندگیاش ورود کنیم، با اخلال مواجه میشویم. با این همه تمام تلاش خود را کردم که بیشتر وارد زندگی شخصی ایشان شوم اما مرز آن تا همین اندازه بود که در مستند مشاهده کردید. در عین حال این موضوع را هم در نظر بگیرید که زندگی، خانه و آتلیه آقای نصیر در آلمان است اما زمان فیلمبرداری که ما در آلمان داشتیم، خیلی کوتاه بود. بنابراین در پروسه تولید مستند، از یک جایی به بعد تصمیم گرفتیم تمرکز خود را روی وجوه کاری آقای نصیر بگذاریم.
او ادامه داد: به طور کل نیز نمیتوان در مستند پرتره تمام وجوه شخصیت را به نمایش گذاشت و تعریف کاملی ارائه داد. ما نیز تمام تلاش خود را کردیم که با وجود زمان کم در آلمان و زمانهای کمی که ایشان برای نمایشگاه خود به ایران میآمدند، فعالیت حرفهای ایشان را به نمایش بگذاریم. فکر میکنم بخشی از شخصیت کاری ایشان نیز به این صورت است. علاوه بر این قرار نیست هر مستند پرترهای به زندگی شخصی هنرمند یا شخص دیگری شیرجه بزند.
علی نصیر در ادامه گفت: باید اینجا به مسئلهای اشاره کنم که وقتی شرایط پاندمی کرونا ایجاد شد، فاصله و گسستی بین ایده اولیه تا بخشهای بعدی به وجود آمد و فکر میکنم به این صورت تاحدودی رشته کار از دستمان در رفت. چون یکی دو سالی در پروسه تولید فیلم وقفه افتاد.
کثیریان در ادامه این نشست با اشاره به بخشی از مستند «علی نصیر، بدون عنوان» گفت: میخواهم به بخشی از مستند اشاره کنم که ادامه پیدا کردن آن تم میتوانست ما را به جهان داخل ذهن آقای نصیر نزدیک کند. به عبارتی ما جهان آقای نصیر را در پروسه خلق اثر بشناسیم و کمی به جهانبینی هنرمند نزدیک شویم. در جایی از مستند آقای نصیر جملهای از نیچه میگوید و مخاطب فکر میکند قرار است کمی به نصیر نزدیک شود تا دریاید که نگاه ایشان چیست و به پاسخ این پرسش برسد که این هنرمند که برای ما تا این اندازه مهم و جدی است که برای او در حال ساخت فیلم هستیم، چرا انتخاب شده است؟
این منتقد با اشاره به صحبتهای علی نصیر درباره شیوه کار خود، بیان کرد: آقای نصیر در مورد شیوه کار خود میگوید که من یک ساختاری را میچینم و مکانهایی که در ذهنم هست را مشخص میکنم و طبیعتا نتیجه نهایی همین ساختار نیست ولی بعد از چیدن ساختار به تابلو حمله میکنم. این جمله، خیلی عبارت درخشانی است که شاید در هر اثر هنری صادق باشد. این شیوه میتوانست در مستند شما نیز وجود داشته باشد. یعنی به نظرم شما باید اصطلاحا به آقای نصیر حمله میکردید تا دیالوگی برقرار میشد و ما منبع الهام این هنرمند برای کار کردن و خلق آثار مختلف را بهتر میشناختیم.
عیدانی در پاسخ گفت: تلویحا در بخشی از مستند که به زندگی کودکی ایشان در بازار میپردازد این موضوع مطرح میشود. البته فکر میکنم همهچیز را نباید به مخاطب داد و بخشی را باید گذاشت که مخاطب به آن فکر کند.
کثیریان در ادامه بیان کرد: در بخشی از مستند که درباره مرگ صحبت میشود، آقای نصیر در مورد مرگ حرف میزند اما شخصا نگاه ایشان درباره مرگ را که این میزان اثر درباره آن خلق شده است را نمیشنویم و آن را مسکوت میگذاریم. در واقع اگر صحبتهای آقای نصیر در رابطه با مرگ و نگاهش به مفاهیم عمیق زندگی را میشنیدیم، عمق مستند بیشتر میشد.
عیدانی پاسخ داد: این یک نگاه کلاسیک است که ما یکسری تعریف داشته باشیم که پرترهای زندگی و مرگ را تشریح کند و درباره مرگ حرف بزند. این موارد را در خلال کار میبینیم و فکر میکنم این فیلم کارش این بود که پرسشی درباره آقای نصیر ایجاد کند تا آدمها برای دیدن کار ایشان بروند. چون اساسا فکر میکنم این تنوع کاری به قدری گسترده و زیاد است که فیلم قرار نیست همه جوانب زندگی و کار را به نمایش بگذارد. البته ما در طول فیلمبرداری این کار از ۱۵ نفر که در جریان کارهای آقای نصیر بودند، مصاحبه گرفتیم اما روی میز تدوین به این نتیجه رسیدیم که تمام آنها را کنار بگذاریم برای اینکه ریتم فیلم را کند نکند. شاید پاسخ مواردی که مطرح میکنید را در آن مصاحبهها پیدا کنید. ما چکیدهای از آن مصاحبهها را درست کردیم که الان در بنیاد لاجوردی در حال پخش است.
مزینانی در بخش دیگری از این برنامه گفت: در مستندهای پرتره خیلی مهم است که آدمهایی که بیرون از میدان فعالیت آن فیگور هستند، دقیقا دچار این میل، اشتیاق و کنجکاوی شوند، برای اینکه بروند و کارها را ببیند. این تراز موفق بودن یا نبودن یک مستند پرتره است. اتفاقی که اتفاقا در این مستند نمیافتد، همین پروبلماتیک کردن خود فیگور است. متاسفانه فیلم نمیتواند بگوید اساسا اهمیت این فیگور در این میدان از چیست؟
او در بخش دیگری از صحبتهایش بیان کرد: در صحنهای از فیلم که آقای نصیر میگوید از آن لحظه به بعد من به کار حمله میکنم و بعد مجددا روی استفاده از کلمه حمله و معنی آن تاکید میکنند که مشخص شود چه برخوردی دارند، برای من که آقای نصیر را همیشه در وضعیتی آرام دیدهام، بسیار کنجکاو برانگیز است که این تنانگی و مواجه شدن این فرم بدنی را با بوم را ببینم. ولی در نهایت این حسرت برای مخاطب باقی میماند.
عیدانی پاسخ داد: فکر میکنم اینکه ما در بیان هر کلمهای به دنبال نمود تصویری باشیم درست نیست. اینکه آقای نصیر گفتهاند حمله میکنند و ما پلانی را تصور کنیم که چاقو روی بوم میکشند اتفاق جالبی نیست. آقای نصیر حساسیتهایی برای کار خود دارند که خیلی زیرپوستی در بخشهایی از کار آمده است. نگاه من این نیست که هر چیزی را خیلی گل درشت نشان دهم.
مزینانی ادامه داد: البته میل مخاطب چیز گل درشتی نیست. چون اساسا ما در حال صحبت از مدیومی هستیم که کار آن ارائه تصویر است. یعنی اتفاقا من این را ناشی از مسئلهمند نبودن میبینم. فیگور باید برای آدم مسئله باشد. مثلا هزار سوال درباره علی نصیر در ذهن داشته باشد و بخواهد با کنجکاوی مرتبا به جواب پرسشهایش برسد.
علی نصیر در ادامه این مراسم گفت: باید از آقای عیدانی دفاع کنم و بگویم مقداری از اشکالها گردن من است که در ابتدای فیلم جلوی دوربین دستپاچه بودم. بعد از فیلم هم همیشه فکر میکردم کاش این صحنه حذف شود و کاش بهگونه دیگری صحبت میکردم که این موارد تقصیر کارگردان نیست. این مستند تنها برش کوتاهی از کار من است و به بخشهای دیگر زندگی من نمیپردازد. از این رو فکر میکنم تا همین حد مستند گویا بوده است. البته این را هم باید بگویم که اگر پاندمی کرونا شروع نمیشد و او میتوانست دوباره به آلمان بیاید، حتما فیلم شکل کاملتری پیدا میکرد.
عیدانی در ادامه درباره نشان دادن کارکرد بدن و نقش فیگور در تولید اثر توضیح داد: آقای نصیر میگفت که اصلا دوست ندارم در استودیو کسی پشت سرم بایستد. همینطور حس راحتی نداشت که موقع کار کردن دوربینی وجود داشته باشد. یعنی شخصیت ایشان به این صورت است که یک فاصلهای دارند. این در فیلم هم وجود دارد و ما از یک مرزی بیشتر نمیتوانیم به ایشان نزدیک شویم. این یک ویژگی است.
او در بخش دیگری از این نشست درباره نحوه آشنایی خود با علی نصیر و چگونگی شروع مستند توضیح داد: وقتی شما به سراغ هنرمندی میروید که تا این حد باتجربه و شناخته شده است، طبیعتا با یک گاردی مواجه هستید ولی در مورد آقای نصیر اینطور نبود. یکی از دوستان من را به ایشان معرفی کرد و بعد از یکی دو جلسه صحبت کردن، پذیرفتند کار را شروع کنیم.
این کارگردان همچنین درباره اینکه چرا علی نصیر را برای ساخت مستند انتخاب کرده است، گفت: ایشان خیلی نقاش نوگرایی بود و شخصا کارهای او را دنبال میکردم. شیوه رنگپردازی، نوع استفاده از فیگوری که در آثارش بود و اشاره غیر مستقیم او به مسائل برایم جالب بود. همچنین در کارهای او یک عدم قطعیتی وجود داشت که یکی از ویژگیهای انسان معاصر است. ما در آثار آقای نصیر مانند بسیاری از هنرمندهای دیگر، مانیفست نمیبینیم. این ویژگیها در کنار روی گشوده خود آقای نصیر بسیار برایم جالب توجه بود.
در ادامه این مراسم هاله قربانی(کارگردان دیگر این مستند) و ارکیده درودی (مدیر گالری اُ) روی صحنه آمدند.
علی نصیر در بخش بعدی این برنامه درباره اینکه آیا علاقمند است تا بخشهای دیگری به این مستند اضافه شود یا خیر گفت: از این مستند رضایت دارم، چون برش کوتاهی از زندگی کاری من را نمایش میدهد. در مورد ساختن مستند بخشهای دیگر زندگی نیز هنوز به آن فکر نکردهام.
در ادامه جلسه، برنامه به حاضران و مخاطبان سالن واگذار شد تا سازندگان اثر به پرسشهای آنها پاسخ دهند.
هاله قربانی در پاسخ به انتقادها در نشان ندادن نحوه کار کردن علی نصیر گفت: آقای نصیر اصلا دوست نداشت زمانی که کار میکند، شخص دیگری حتی فیلمبردار در استودیو حضور داشته باشد. ما خیلی تلاش کردیم که حداقل آقای نصیر را در استودیو ببینیم. زمانی هم که ایشان میگوید حمله، کار تمام میشود و بوم دیگری جای بوم قبلی را میگیرد. در واقع آقای نصیر نمیخواستند که از آنجا به بعد را ادامه دهند و این نظر و خواسته ایشان بود و ما اجباری نداشتیم.
در بخش دیگری از این نشست لیلی گلستان که در بین حاضران بود، گفت: شما به عنوان کارگردان باید ماجرا را رهبری کنید؛ آقای نصیر نقاش هستند اما رهبر ماجرا شما هستید. متاسفانه در اینجا کارگردانها سکوت کردند و گذاشتند افراد کار خودشان را کنند. بنابراین باید بگویم اینجا کارگردانی رخ نداده، بلکه تنها فیلمبرداری رخ داده است. من بچه سینما هستم و این موضوع به نظرم آمد.
سیاوش عیدانی در پاسخ گفت: هر کاری در تعامل اتفاق میافتد وگرنه فیلمبرداری و تدوین کار را هم خودم برعهده میگرفتم. شخصا موافق روش مرسوم فیلم مستند پرتره نیستم. علاوه بر این فکر میکنم یک فیلم فقط کارگردان آن نیست و شخصا موافق نگاه سلطهجویانه برای رسیدن به چیزی که میخواهم نیستم.
علی نصیر نیز در پاسخ به پرسش یکی از حاضران درباره اینکه چرا از فیلمسازی و معماری به سمت نقاشی رفته است، گفت: این سوال باید در جلسهای باشد که درباره نقاشی من است. اما اگر بخواهم کوتاه پاسخ دهم باید بگویم من پیش از نوجوانی هم نقاشی میکردم و به آن بسیار علاقمند بودم. در دوران جوانی به فیلم و معماری علاقه پیدا کردم و آرزویی بود که به دنبال آن رفتم. اما علاقه شرط لازم برای رسیدن به چیزی نیست. نهایتا نقاشی بود که غالب شد و از این بابت خوشحال هستم.
او همچنین درباره درک آثارش در نمایشگاههایی که در ایران گذاشته است، گفت: مشکل بود که بعد از اروپا در ایران نمایشگاه بگذارم. به مرور با این فضا آشنا شدم و توانستم فضایی که دوست داشتم را به نمایش بگذارم. فکر میکنم بعد از آن مشکلات اولیه استقبال خوبی از آثارم صورت گرفت.
درودی نیز درباره تجربه خود در کار کردن با علی نصیر گفت: هشت سال پیش برای اولین بار با ایشان همکاری کردم و تا کنون چهار نمایشگاه از ایشان به نمایش گذاشته شده است. هر چه به امروز نزدیکتر میشویم، مخاطبان ارتباط نزدیکتری با آثار ایشان پیدا کردهاند. در واقع نقاشیهای آقای نصیر از جمله آثاری است که برای درک آن باید با آنها وقت گذراند.
هاله قربانی (کارگردان مستند) در بخش دیگری از این نشست گفت: چیزی که در فیلم دیده میشود شخصیت آقای نصیر است. در طول این فیلم نیز ما نشانههایی را در مورد مدل کار کردن ایشان و موارد دیگری را میبینم که کاملکننده این فیلم است. امیدوارم فیلم آنچنان که باید موفق بوده باشد.
ارکیده درودی (مدیر گالری اُ) نیز درباره تهیه این مستند توضیح داد: اول باید بگویم این فیلم به هیچ وجه سفارشی نبوده و ما هیچ دخل و تصرفی روی آن انجام ندادیم. دوم مصاحبههایی که از مستند حذف شده، اتفاقا جالب توجه است .
او با بیان اینکه در مورد آقای نصیر و جایگاهشان به عنوان یک هنرمند باید به صورت مفصل در یک شب طولانی صحبت شود، ادامه داد: جایگاه ایشان با همه هنرمندانی که فرصت داشتم با آنها همکاری کنم متفاوت است. حضور و وجود آقای نصیر یکی از دلایلی است که علاقه دارم به این حرفه ادامه دهم و خوشحالم که توانستم کمک کنم تا این پروژه اتفاق بیفتد.
مدیر گالری اُ درباره اینکه آیا برنامهای برای ساخت مستند پرتره از هنرمندان دیگر حوزه تجسمی دارد یا خیر، گفت: در برنامه ما بخش کتاب برای هنرمندان تجسمی بوده که از زمان تاسیس گالری اُ آن را پیگیری کردیم و تاکنون اولین کتاب سه هنرمند تجسمی در ایران را چاپ کردیم. این پروژه مستند به ما پیشنهاد شد و پیش از آن به ساخت مستند فکر نکرده بودیم. اما برای اینکه پروژه عملی شود تصمیم گرفتیم تا کمک کنیم.