فیلم مستند «ما زنده به آبیم» در خانه هنرمندان ایران نمایش داده شد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه 6 شهریور فیلم مستند «ما زنده به آبیم» به کارگردانی سعید محصصی در تالار استاد شهناز به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور سعید محصصی و پدرام اکبری برگزار شد.
سعید محصصی در این نشست گفت: این یک فیلم پژوهشی صرف نبود که از ابتدا تا انتها اعداد و ارقامی ارائه کند. «ما زنده به آبیم» قصد دارد با یک نگاه شخصی و عینی به روابط بین انسان و رودخانه یا فرد و کارخانه بپردازد. پس در فیلم مدام با خاطرات افراد مواجه میشویم. پژوهشهای زیادی وجود داشت که به آنها دسترسی داشتیم، از جمله پژوهشی درباره طرح تحول که طی سالهای 1362 تا 1364 توسط دو دانشگاه صورت گرفت. از این پژوهشها یادداشتبرداری شد و در کارهای دهه 70 و اوایل دهه 80 نیز درگیر بودهام و اعداد و ارقام زیادی داشتم که ارائه آنها در فیلم از حوصله تماشاگر خارج میشد. با عدد و رقم میتوانم ثابت کنم که حجم آبی که صنعت دریافت میکند، از حجم مصارف شهری کمتر و از حجم آب کشاورزی بسیار کمتر است. حجم آب مصرفی فولاد مبارکه در اواسط دهه 70 زیر یک مترمکعب در ثانیه بوده است و اکنون حدود 640 لیتر در ثانیه است. این رقم نیز مربوط به زمانی است که هنوز از تصفیهخانه فاضلاب شهرهای اطراف استفاده نشده بود. اگر این طرح وارد مدار شده باشد حدود 30 درصد دیگر از مصرف آب فولاد مبارکه خواهد کاست.
وی افزود: این کارخانه که در اصفهان ساخته شد، بسیاری از پژوهشگران ارشد کشور مخالف احداث آن بودند و میگفتند صنایع نظامی در نزدیکی ذوب آهن و فولاد مبارکه به اندازه کافی آب مصرف میکنند، پس چه نیازی هست که صنعت آببری مثل فولاد که با زنجیرهای از صنایع بالادست و پاییندست احاطه شده، در این مکان مستقر شود. اما کسانی که در آن زمان روی این قضیه کار کردند، از جمله محمدرحیم اخوت، میگویند که تصمیم نظام این بود که چنین کارخانهای نه در بندعباس، بلکه در اصفهان ساخته شود. کسانی مثل عرفانیان با نگاه کلاننگر این نظر را داشت که ما بهعنوان مدیر صنعتی در اجرای اصل 50 قانون اساسی مسئولیت داریم. او زمانی این صحبت را مطرح میکرد که بسیاری از این اصل بیاطلاع بودند. او جزو معدود مدیران کشور بود که مخالف بهرهبرداری بیرویه از آب و منابع محیط زیست بود.
این مستندساز ادامه داد: مجموعه کسانی که در طرح تحول حضور داشتند و مطالعه کردند و رهیافتها را برای اجرای سیاستی راهبردی به کل کشور ارائه کردند، یکی از اهداف مهمشان حفظ منابع آب و توازن محیطزیستی بود. هرچند به عرفانیان فشار میآوردند که مرکز توسعه و تکامل منطقهای را تعطیل کند، اما از آن حمایت کرد و باعث شد سنتی در فولاد مبارکه شکل بگیرد که این قسمت بماند و کارش را پیش ببرد. در این روند نیز شدت و ضعفهایی داشته، اما این یک سنت مدیریتی جاافتاده شده است. مدیران این مجموعه تلاش کردند اثرات منفی تصمیم احداث کارخانه در اصفهان را به حداقل رسانده و اثرات مثبت آنرا بالا ببرند.
محصصی در پایان گفت: مسالهای که نادیده گرفته میشود اینست که فولاد مبارکه بسیار بزرگتر از افرادی است که در آنجا مشغول بهکارند. بیلان آب مصرفی فولاد مبارکه کاملا روشن و قابل اندازهگیری است، اما هیچکس برنجکاری را نمیبیند که در شرق اصفهان که بهطور طبیعی آب کمتری وجود دارد مشغول کار است. چرا اصلا با این مصرف بالای آب باید در آنجا برنج کاشت؟ در سال 95 که آب رودخانه کاملا خشک بود در خود اصفهان برنج میکاشتند. آیا کسی این مسائل را میبیند؟ پس این یک مسئولیت اجتماعی است. عناصر بسیار قدرتمندی در تمامی سطوح کاری کردند که اصفهان به این شکل در آمد. در طرح طوبی از درون دریاچه سد بهشکل غیرقانونی آب را به چند کیلومتر آن طرفتر انتقال میدهند تا باغهای هلو را آبیاری کنند که مصرف آب بالایی دارد. بیش از 1300 چاه با قطر لوله 30 سانتیمتر به این مکانها آبرسانی میکند. چه کسی مسئول این وضعیت است؟ در بحران آب باید تمام این مسائل را دید. در یزد کارخانههای آببر فولاد اردکان و فولاد میبد و یزد را ساختهاند و باید جوابگو باشند که چرا؟ در کاشان نیز صنایع آببر احداث شده است. پس فکر نکنیم مشکل فقط فولاد مبارکه است و صورت مساله را درست مطرح کنیم.