در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه 27 فروردین فیلم مستند «انحصار ورثه» به کارگردانی محمدعلی شعبانی در سالن استاد شهناز به نمایش در آمد. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور محمدعلی شعبانی و پدرام اکبری برگزار شد.
شعبانی در ابتدای این نشست گفت: این مستند بیشتر در محیطهای دانشگاهی و بهصورت پراکنده به نمایش در آمده است و خوشحالم که بعد از چهار سال هنوز مخاطب خود را دارد و حرفش را زده است، هرچند امکان نمایش در گروه سینمایی هنر و تجربه را پیدا نکرده است. من هم مثل بقیه مستندسازان که علاقه دارند حرفهایی را مطرح کنند که تاکنون گفته نشده است، تصمیم گرفتم بخشی از زندگی شهید آوینی را روایت کنم که یا بهدلایل سازمانی یا بهدلیل رودربایستی گفته نشده بود. هرچند اطلاعاتی که در فیلم مطرح میشود، قبلا توسط افراد مختلف گفته شده است.
وی ادامه داد: الان نسبت به کارگردانی فیلم احساس بیگانگی دارم و اگر قرار باشد درباره شهید آوینی فیلم بسازم، احتمالا بهشکل دیگری آنرا خواهم ساخت. وقتی بهعنوان مخاطب فیلم را میبینم، احساس میکنم کارگردان در پی این بوده است که قضاوت نکند و بگوید صیرورت و دگرگونی جزو فصلهای مهم زندگی آدم است. همه تلاش من این بود که فیلم سیاسی نشود، هرچند برخی دوستان این شکل قرائت را نمیپسندیدند که یک سوزن به خودمان بزنیم و یک جوالدوز به دیگران. تردیدی نیست که شهید آوینی همواره در مقابل جریان روشنفکری قرار میگرفت، اما از طرف مقابل فیدبکی دریافت نمیکرد.
شعبانی افزود: میراث شهید آوینی بین کسانی که خودشان را وارث آوینی میدانند محصور شده است. آوینی خیلی جذابتر از آن چیزیست که از او ساخته شده است. وقتی یک آدم پویا و یک برند فرهنگی را به یک برند تجاری و دکان و مغازه تبدیل میکنند، در ادامه مجبورند مراقب اسم او نیز باشند تا از او ارتزاق کنند. به نظر من باید یک فصل بگذرد و کسانی که سر سفره آوینی نشستهاند بلند شوند، تا این شخصیت بتواند خودش را نشان بدهد. این همان دعوایی است که خانواده محترم آوینی سالهاست با مجموعه مشخصی از افراد دارند.
وی ادامه داد: اگر تغییر انفسی آوینی را به یک اتفاق عارفانه پیچیده تبدیل کنیم، عملا او را از دسترس خودمان خارج کردهایم. تا آنجایی که من شهید آوینی را دیدهام، او از آدمهای دیگر واقعیتر بود و هیچ هالهای هم در اطرافش وجود نداشت. آثار آقا مرتضی گواهی میدهند که او آدمِ خودش بوده است، اما در سالهای پایان زندگی به یک تریبون تبدیل شد که چون حرفش خریدار داشت و دیده میشد، برخی روی او سرمایهگذاری کردند تا حرف خودشان از زبان آوینی بیان شود. ایشان در برابر خیلی از درخواستها هم ایستادند و نپذیرفتند و نخواستند نان را به نرخ روز بخورند؛ شهید آوینی از جمله نپذیرفت در ساخت مستندهایی علیه جریان روشنفکری مشارکت کند و همه عمرش جلوی این کارها ایستاد و همین مسائل است که به او شرافت میدهد.
کارگردان «انحصار ورثه» اضافه کرد: عمر و گذر زمان، فاکتور بسیار مهمی در زیست آدم محسوب میشود. من چهار سال را صرف ساخت این مستند کردم و زمان زیادی را منتظر ماندم تا برخی افراد در فیلم حاضر شوند، چون بخشی از عیار فیلم به افرادی برمیگردد که بعدها خود تبدیل به مرجع میشوند. با گذر زمان، منِ کارگردان و افرادی که در فیلم حضور دارند از دنیا خواهند رفت، اما فیلم سندی انسانی است که باقی میماند. قصدم این بود که نه همه چیز درباره «کامران» و نه همه چیز راجع به «مرتضی» را بگویم و بنابراین بهطور مساوی در مورد هر دو وجه صحبت کردم. خانم مریم امینی، همسر شهید آوینی، فیلم را دیدند و از آن خوششان آمد، اما حاضر نشدند جلوی دوربین بیایند و دلیلشان این بود که فیلم به حرفی که ما راجع به آوینی میزنیم نزدیک است و حضورشان ممکن است باعث شود دیگران آنرا یک فیلم خانوادگی بنامند. هرچند من معتقد بودم با عدم حضور ایشان جلوی دوربین نیز همین اتفاق خواهد افتاد که اینگونه نیز شد. برای من مهم نبود که مانیفست فیلم به کدام جریان نزدیکتر است و سعی کردم چیزی را که یافتم مطرح کنم. هرچند خوشحال شدم که نگاه فیلم با نگاه خانواده شهید آوینی همسو است و سجاد آوینی نیز متن خوبی راجع به فیلم نوشت.