در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه ۱۲ شهریور فیلم مستند «عید شهادت» به کارگردانی پناهبرخدا رضایی در سالن استاد شهناز به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور پناهبرخدا رضایی، مسعود سفلایی و پدرام اکبری برگزار شد.
رضایی در ابتدای این نشست گفت: این فیلم را در سال ۹۲ ساختیم و موضوع فیلم نیز اینگونه شکل گرفت که در جشنوارهای خارج از ایران حضور داشتم و نمایشگاه عکس «جمشید بایرامی» نیز در آنجا برپا بود. در حاشیه این نمایشگاه گفتگویی با او داشتم و عکسهای دیگری را دیدم که من را به موضوع جذب کرد. سال بعد به سده اصفهان رفتم و شروع به عکاسی کردم. البته نه به شکل حرفهای برای برپایی نمایشگاه، بلکه به گونهای که به کار پژوهش فیلم میآمد. از همان سال در جمع این کاروان نیز حاضر شدم، با پروداکشنی که داشتند و یک نمایش را برنامهریزی میکردند.
وی ادامه داد: جدا از مسائل معنوی تعزیه، جنبه آیینی و جنبه دراماتیک تصویری ماجرا برای من بسیار جذاب بود. طراحی صحنهای که در آنجا اتفاق میافتاد، کار فیلمساز را خیلی راحتتر میکرد. آنها از مدتها قبل لوکیشن و اکسسوار را آماده میکنند و به ماجرا اهمیت بسیار زیادی میدهند. مدیریت و کارگردانی آقای پیمانی کاملا حسابشده است. در حین محرم لباسها دوخته میشود، اشخاص جدید اضافه میشوند، شبیهها ممکن است تغییر بکند یا نکند، کار چهرهپردازی انجام میشود و.. سال بعد از انجام تحقیقات، با یک تیم در آنجا حاضر شدیم.
این مستندساز افزود: بهعنوان کسی که میخواستم این پروژه را شروع کنم، میدانستم باید اجرای جذابی برای مخاطبی داشته باشم. بنابراین هفت دوربین را بکار گرفتیم و هفت تصویربردار از زوایای مختلف که چیده شده بود، کار را ضبط کردند. بعد از انجام فیلمبرداری به تهران برگشتیم و بعد در هنگام اربعین به سده برگشتیم و به همان ترتیب کار را فیلمبرداری کردیم. پس از آن تمام راشها را در اختیار مسعود سفلایی بهعنوان تدوینگر فیلم قرار دادیم و او این کار دشوار را پیش برد.
رضایی ادامه داد: اتفاقی که در سده اصفهان میافتد بهشدت خصلت نمایشگونه و اجراگونه دارد. در اینجا با یک تعزیه مواجه نیستیم و انگار با یک کارناوال مواجهیم. ما در پی تداعی معانی گستردهای از تعزیه نبودیم و قصد نداشتیم گزارش بدهیم، بلکه این کار ملاقاتی میان تصاویر و آواها بود. پیشتر تمام فیلمهایی که در زمینه تعزیه ساخته شده بود را تماشا کرده بودم و سعی کردیم حاصل کار نفس تازهای از زاویهای نو باشد. «عید شهادت» فیلمی در مورد تعزیه نیست؛ بلکه همانطور که در گفتار متن اشاره میشود، این یک شبیهسازی و یک آیین نمایشگون است. ما بهشکل فرامتنی به ریشه این نمایش ارجاع میدهیم و خود اجراکنندگان این کارناوال هم معتقدند که تعزیه اجرا نمیکنند. بلکه نمایشی است که در «سیاوشان» نیز ریشه دارد. در واقع شاهد نمایشی هستیم که یک کارگردان آنرا کارگردانی کرده است و ما نیز آنرا بازنمایی کردهایم.
وی در پایان گفت: در «عید شهادت» چیزی وجود ندارد که در تلویزیون قابل نمایش نباشد؛ اما متاسفانه فقط یکبار شبکه مستند آنهم در نیمه شب آنرا پخش کرد، مبادا کسی در آن زمان بیدار باشد و فیلم را ببیند. در حالیکه این فیلم در جشنوارهها حضور داشته و موفق به کسب جوایزی هم شده است، و با وجود اینکه تلویزیون ادعای پرداختن به تعزیه دارد، اما به «عید شهادت» روی خوش نشان ندادهاند. گویا در نهاد با چنین مسالهای مشکل دارند.
پس از آن سفلایی درباره تدوین فیلم توضیح داد: در سینمای مستند بخشهایی مثل تدوین معمولا مغفول واقع میشوند. در حالیکه تجربه تدوین مستند به شما چیزهایی میآموزد که در سینمای داستانی قابل درک نیست. «عید شهادت» بهعنوان یک کار آیینی و کاری پرزحمت، متاسفانه در طول این سالها آنچنان که باید دیده نشده است. در چنین کارهایی اولین مساله در تدوین، حجم بالای راش است. هرچند که تکنولوژی دیجیتال از جهاتی کار را راحت کرده است. اما باز هم شیوه چنین کاری، با شیوه چند دوربینی که در تلویزیون داریم متفاوت است. شیوه چند دوربینی تلویزیونی مبتنی بر یک نقطه وحدت مرکزی انجام میشود که کار را خیلی راحتتر میکند. در اینجا دوربینها بهشکل مستقل عمل میکردند و تحرک دوربین کار را مشکل میکرد. نسخهای که امروز به نمایش درآمد، نسخه ۳۵ دقیقهای فیلم بود و پیش از آن نیز یک نسخه کامل ۸۰ دقیقهای تهیه کرده بودیم. اما به لحاظ ساختار ارائه به این نتیجه رسیدیم که آن نسخه طولانیتر را کوتاه کنیم.
وی ادامه داد: پناهبرخدا رضایی بنا را بر این گذاشته بود که دوربین چندان در روند داستان مداخله نکند و اصالت روایت مستندگونه را حفظ کنیم. من هم در تدوین سعی کردم همین اتفاق بیفتد و بنابراین پلانهای چیدمانشده حذف شدند و چیزهایی که بیشتر جلوه روایی داشتند را نگه داشتیم. اتفاق خوبی که در نسخه ۳۵ دقیقهای رخ داد اینست که حالا با یک روایت بشری روبرو هستیم؛ جدا از یک روایت آیینیِ عاشورایی. در صدای فیلم نیز همین اتفاق میافتد و صدای کاروان بشریت را میشنویم.
این تدوینگر در پایان گفت: تماشاگر تعزیه همواره چیزهایی را میبیند و چیزهایی نیز برایش ایجاد سوال میکند. تلاش کردیم در چیدمان، سراغ زاویهدیدهایی برویم که تماشاگر تعزیه آنها را نمیبیند و این بر رویکرد روایی فیلم تاثیرگذار بود. پلانهای عادیتر را حذف کردیم و سراغ زوایایی رفتیم که شاید تماشاگر تعزیه راحت آنها را درک نکند، تا حس علاقه دیداری آنها را افزایش دهیم. در مونتاژ، مسیر کلاسیک را طی نکردیم و چندگانگی مسیر کاروان و بهدست دادن این حس که کاروان در یک مسیر طولانی رهسپار است برای ما اهمیت داشت.