در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه 18 تیر دو فیلم مستند «مروارید سیاه» و «پرنده آبی» به کارگردانی کاوه بهرامی مقدم در سالن استاد شهناز به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور کاوه بهرامی مقدم و پدرام اکبری برگزار شد.
بهرامی مقدم در ابتدای این نشست گفت: در کل فیلم «مروارید سیاه» تلاش کردم بهشکل آسیبشناسانه، با عنایت به واقعیت و بدون افراط و تفریط، تمام وجوهی را که در مساله ماهیان خاویاری و دریای خزر و مردمانی که در این صنف مشغول بکارند، بهدرستی و با ایجاز به تصویر بکشم. میخواستم از برآیند اینها تفکری بوجود آید و سوالی برای مسئولان مطرح شود تا بدانند که دارند چه بر سر دریای خزر میآورند و پایگاهی که در عرصه تولید ماهیان خاویاری در دنیا داشتیم به کجا رسیده است. دنیا پیش از آنکه ما را با نفت بشناسد، با خاویار شناخته است. تلاش کردم سرفصلهای مسائلی که منجر به یک فاجعه ملی شده بود را برشمارم و معضلات فعلی دریای خزر را روایت کنم. صید بیش از اندازه و دیگر مسائلی که در فیلم اشاره شد، نسل ماهیان خاویاری را به خطر انداخته است و حرکت آنها نیز بیشتر به سمت آبهای کشورهای استقلالیافته از شوروی است.
وی ادامه داد: آلودگیهای محیطزیستی هر روز بیش از پیش دریاچه خزر را خفه میکند. یک زمانی بهترین غذای ما ماهی سفید بود اما حالا میگویند تا میتوانید ماهی سفید مصرف نکنید. یعنی آن غذای ایدهآل اکنون موجب گرفتاری جامعه شده است. این مسائل و دیگر تجاربی که از دریای خزر داشتم، دست به دست هم داد که به سمت ساخت این فیلم بروم. در بیش از 20 فیلمی که ساختهام، هیچگاه از کسی سفارش کار نگرفتهام. چیزهایی را تبدیل به فیلم کردهام که در من اثر گذاشته و با آن ارتباط برقرار کردهام و ضرورتی برای طرح آن وجود داشته است. ماهیان خاویاری نیز به همین صورت تبدیل به موضوع فیلم شد. در «مروارید سیاه» همه افراد بهشکلی دموکراتیک نظرات خود را مطرح میکنند تا بتوانیم مسائل را آسیبشناسی کنیم و ببینیم سیاستگذاران و مدیران و مردم هر یک چه سهمی در ایجاد این وضعیت داشتهاند. فقدان سیاست درست، موجب از دست رفتن خزر و ماهیان خاویاری میشود. برای نجات دریای خزر باید از تجارب گذشتگان استفاده کنیم، در عوض اینکه چرخ را از نو اختراع کنیم. اما متاسفانه مدیریت هوشمندی وجود ندارد که سمفونی را درست بنویسد تا درست نواخته شود.
این مستندساز درباره دیگر مستند به نمایش درآمده نیز گفت: تلاش کردم «پرنده آبی» در تمامی زمینهها اطلاعرسانی کند و زندگی ورزشی، خانوادگی و اجتماعی تقی عسگری را تصویر کنم. هرچند این فیلم هم نتوانسته مسیر زندگی عمو عسگری را بهطور کامل پوشش دهد. در کار ساختمانی حدود چهل سال شاگرد آقای عسگری بودهام و از روحیات او در فعالیتهای اجتماعی و شیوه گذران زندگی آگاه هستم. برای مثال، او یک دفترچه تلفن دارد که هر ماه با تمامی شمارههای آن تماس میگیرد و منتظر تماس کسی نمیایستد. این مساله در فرهنگ اجتماعی عسگری نهادینه شده است.
وی درباره مشکلات ساخت «پرنده آبی» توضیح داد: برای تصویب این فیلم چند سال مکاتبه کردیم و مشکل این بود که نمایش بدن در تلویزیون مسالهدار است و کماکان حل نشده است. همین الان برای اعلام اخبار ورزشهای شنا و شیرجه از تصاویر لانگشات استفاده میشود. «پرنده آبی» فتح بابی بود در ضبط نماهای نزدیک قهرمانان و ورزشهای آبی. این اولین فیلمی است که در سینمای مستند بعد از انقلاب در مورد ورزشهای آبی کشور ساخته شده است.
پس از آن تقی عسگری پیشکسوت و قهرمان رشته شیرجه که در این برنامه حضور داشت در صحبتهایی کوتاه گفت: شیرجه یک ورزش هنری است که حرکاتش تمام بینندگان را به وجد میآورد؛ چه کسانی را که با شیرجه آشنایی دارند و چه کسانی که برای اولینبار به تماشای آن مینشینند. جوانان ما هم به شیرجه علاقمندند و به محض اینکه شنا یاد میگیرند بهدنبال شیرجه زدن در آب میروند. ما باید انگیزه این جوانان را رشد دهیم، استعدادیابی و روی آن کار کنیم تا در نهایت به نتیجهای مطلوب برسیم. استخرهای موجود در سراسر کشور که فاقد تجهیزات شیرجه هستند، سد راه چنین مسیری شدهاند. در حالیکه وقتی از ورزشهای آبی سخن میگویند، اسم شنا و شیرجه و واترپلو با هم میآید. پس استخرها هم باید بهشکلی ساخته شوند که امکان برگزاری هر سه رشته در آنها وجود داشته باشد. تعداد استانهای دارای تجهیزات کامل شیرجه انگشتشمارند.