در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه 1 مرداد دو فیلم مستند «روزگاری هامون» و «کارون» به کارگردانی محمد احسانی در سالن استاد شهناز به روی پرده رفتند. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلمها با حضور محمد احسانی، ایلیا محمدنیا و پدرام اکبری برگزار شد.
احسانی در ابتدای این نشست درباره لزوم پرداختن به معضلات محیطزیستی گفت: امروز مساله محیطزیست هم در جهان و هم در ایران مساله مهمی محسوب میشود. حال کره زمین خوب نیست و مسائل محیطزیستی که با مسائل اجتماعی درآمیخته را در تمام نقاط دنیا میبینیم. بخشی از این شرایط ناشی از سوءمدیریتهاست و بخشی دیگر به تغییرات اقلیمی مربوط است. به هر حال ایران از نظر محیطزیستی وضعیت خوبی ندارد. من هم حدود چهار سال است که روی مسائل زیستمحیطی تمرکز کردهام و فیلمهایی در مورد دریاچه ارومیه، هامون، کارون و آلودگی هوای تهران ساختهام. کوشیدهام روایتگر بخشی از واقعیتها باشم و در آن انسان و طبیعت را در کنار یکدیگر ببینم.
پس از آن محمدنیا درباره وضعیت سینمای مستند کشور توضیح داد: یک اتفاق خوب در کارهای محمد احسانی این است که از معدود کارگردانهاییست که در فضای سینمای مستند ایران که بیشتر به مستندهای اجتماعی گرایش دارد، اینگونه سرسختانه در مورد محیطزیست فیلم میسازد. متاسفانه در جشنواره فیلم حقیقت که مهمترین جشنواره ایران در حوزه فیلم مستند است، فیلم «کارون» تنها یکبار به نمایش در آمد که آنهم خارج از بخش مسابقه بود. در دوره شش ساله مدیریت طباطبایینیا بر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، جریان سینمای مستند ایران منحرف شد، سینمای مستند اصیل ایران به حاشیه رانده شد و نوعی مستند که میتوان آنرا «مستند تجاری» نامید بر فضا حاکم شد و این روزها فراوان به چنین فیلمهایی جایزه میدهند. چه از طرف انجمن منتقدان، چه در جشنوارههای شخصی و جشنوارههای دولتی نوعی از فیلمهای مستند تبلیغ میشود که دردآور است.
وی ادامه داد: در چنین شرایطیست که فیلم محترمی مانند «کارون»، که البته خالی از ایراد نیست، یک اکران خارج از بخش مسابقه دارد و از طرف دیگر شاهد نمایش فیلمهای بیارزش فراوانی در جشنواره فیلم حقیقت بودیم. تنها به این دلیل که رئیس جشنواره میخواهد شعار «سینما برای همه» را راه بیندازد و سالنها را پر کند تا آماری به مسئولان بالادستی بدهد و بگوید من توانستهام سینمای کمجان و کمتماشاگر مستند را به جایی برسانم که شاهد این حجم از تماشاگر باشد. غافل از اینکه ما در حال دور شدن از سینمای مستند ناب و اصیل خودمان هستیم. این نوع مستندهای تجاری در واقع آدرس غلطی است که به فیلمسازان جوان و تماشاگرانمان میدهیم. از این منظر آثار محمد احسانی را خیلی محترم میدانم.
این منتقد سینمایی سپس به فیلم «روزگاری هامون» پرداخت و گفت: «روزگاری هامون» فیلم خوبی نیست چون قصه را میتوان از هر جای فیلم شروع کرد؛ به این معنا فیلم فاقد شروع و میانه و پایان است. آنرا نهایتا میتوان یک مستند تلویزیونی دانست که قرار است بخشی از مشکلات مردم بعد از خشک شدن هامون را تصویر کند. بدون اینکه به دلایل خشک شدن هامون بپردازد. تنها در یک کپشن گفته میشود حقآبه هامون از افغانستان قطع شده است، اما درباره دیگر علل سکوت کرده است. غم و غصه مردمان ساکن آن منطقه را میبینیم، بدون اینکه گفته شود هامون در گذشته چه حال و روزی داشته که حالا موجب غم مردمان آن دیار شده است. گویا تماشاگران فیلم خود از وضعیت قبلی آن با اطلاع بودهاند. در گذشته در فصل زمستان 186 گونه پرنده در هامون میزیستند و عجیب است که حتی یک کلمه در مورد این سابقه گفته نمیشود. یا مثلا تماشاگر فیلم از کجا باید بداند پروژه «منارید» چیست؟ ناگفته نماند، تصویر و صدای این فیلم از کیفیت خیلی خوبی برخوردار است. «روزگاری هامون» فیلم تاثیرگذاری است، اما توقع من از محمد احسانی را برآورده نکرد.
محمدنیا درباره مستند «کارون» نیز توضیح داد: «کارون» را نسبت به «روزگاری هامون» فیلمی کاملتر و ارزشمندتر دیدم، هرچند این فیلم نیز ایراداتی دارد؛ محمد احسانی دو سنگ بزرگ برداشته بود که این کار را دشوار میکرد؛ نخست اینکه مسیر رودخانه را از جایی به جای دیگر نشان دهد که در این زمینه موفق عمل کرده است. در این مسیر فیلم قصد دارد به تمدنها و فرهنگهای شکلگرفته در حاشیه رودخانه بپردازد؛ مثلا تصویری محو میبینیم از منداییان ساکن خوزستان که باز هم نیازمند اطلاعات پیشینی تماشاگران است. دومین محور فیلم مساله محیطزیستی است، اما مثلا به مساله سد گتوند و کوه نمکش آنچنان که باید پرداخته نمیشود. تنها در پایان فیلم است که اشاراتی به شور شدن آب میشود، در حالی که شوشتر پس از گتوند قرار داد و قاعدتا باید تاثیر حل شدن صدها تن نمک در آب را بر این شهر نیز میدیدیم. به گمان من اگر از گستردگی فیلم کاسته میشد نتیجه بهتری حاصل میآمد، هرچند که فیلم را در حالت فعلی نیز دوست داشتم.
پس از آن احسانی در توضیحاتی گفت: هر فیلم رویکرد خاص خود را دارد. به هامون نیز میتوان رویکردهای مختلفی داشت و در این فیلم من در پی نمایش اثرات وضعیت جدید هامون بودم. یعنی خشک شدن هامون چه تاثیری بر آن منطقه گذاشته است. این فیلم به سفارش سازمان ملل ساخته شد و آنها خواسته بودند تاثیر خشک شدن هامون بر جوامع محلی، مخاطرات آن برای معیشت ساکنان و مساله مهاجرت و خالی از سکنه شدن آن منطقه را نمایش دهم. فرض بر این بود که مخاطب جدی از وضعیت پیشین هامون مطلع بوده است.
وی در پایان درباره فیلم «کارون» نیز اظهار داشت: موسیقیهای فیلم «کارون» بر این اساس انتخاب شدند که به فضای حسی صحنه کمک کنند. همانطور که میبینیم گاهی از موسیقی کلاسیک و گاه از موسیقی زار نیز بهره گرفتهام. این انتقاد را میپذیرم که باید در تیتراژ فیلم بهشکل دقیق موسیقیها را معرفی میکردم. تصاویر فیلم «کارون» به اواخر سال 96 برمیگردد. در مورد کارون باید پرسید چه بلایی بر سر این رودخانه آوردهاند که چه در زمان کمآبی و چه در زمان پرآبی و جاری شدن سیل، کارون خشمگین است. رفتار کارون دچار تغییر شده است و در هر دو حالت آسیب میرساند و این بلا را انسانها بر سر آن آوردهاند. کارون مهمترین رودخانه این سرزمین است و باید به آن توجه بسیار زیادی داشته باشیم.