در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه ۲۴ دی فیلم مستند «عشق دردانه است» به کارگردانی منوچهر مشیری در سالن استاد شهناز به روی پرده رفت. پس از آن نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور مهدخت معین، حکیمه دبیران، فرزانه یاوریزاده، منوچهر مشیری و پدرام اکبری برگزار شد.
مهدخت معین در ابتدای این نشست گفت: درباره بزرگان و دانشمندان هرچقدر بیشتر مراسم تجلیل و یادبود برگزار شود بهتر است. استاد منوچهر مرتضوی درباره مولانا و مثنوی معتقد بود که ابتدا باید به عظمت مولانا پی برد و این بسیار مهمتر از آنست که بدانیم یا بفهمیم که مثنوی چه میگوید. من متوجه شدم که درباره همه شعرای بزرگ و دانشمندان اینچنین است. یعنی ابتدا باید به بزرگی آنها پی ببریم. آنچه نوجوانان و جوانان را برمیانگیزد که دنبال دانش بروند، شرح بزرگیهای علمی و اخلاقی آن بزرگان است، نه نکات منفی در نقد و بررسی آثارشان و تکرار این موضوع که آنها آدمهای معمولیاند و خطا میکنند.
وی ادامه داد: به نظر من مستند «عشق دردانه است» توانسته به برخی از بزرگیهای استاد شهیدی بپردازد و در حقیقت آنها را برملا سازد. فیلم مستند به تنهایی به اندازه چندین کتاب اطلاعات مفید و ملموس بهخصوص درباره سجایای شخصیتی دانشمندان ارائه میدهد. فکر میکنم حداقل باید دو بار بهدقت چنین فیلمهایی را دید تا نکاتی را از آنچه مورد نظر کارگردان است دریابیم.
معین افزود: نخستینبار که این فیلم نمایش داده شد، منتقد محترمی ایراد گرفت که ما از طریق فیلم نمیفهمیم که تخصص استاد شهیدی چه بوده و در چه رشتهها و زمینههایی کار کرده است. من به ایشان هم گفتم یک بار دیگر فیلم را بهدقت نگاه کنید. در فیلم من در شرح خاطراتم در حضور استاد شهیدی گفتم ما با ایشان گلستان سعدی میخواندیم. در قسمتی از فیلم نیز کلاس مثنوی با حضور استاد تشکیل میشود و در جایی دیگر فریده رهنما درباره اشعار خاقانی و تبحر استاد در حفظ و قرائت و شرح ابیات خاقانی با ایشان گفتگو میکند. در جایی دیگر استاد شهیدی به دانشجوی دوره دکترا عربی درس میدهد. باز هم میبینیم که سی سال است سه نفر از استادان ادبیات فارسی، جمعهها با استاد شهیدی کلاس عربی دارند. آیا اینهمه کافی نیست که پی ببریم تخصص استاد در ادبیات فارسی و عربی است؟
پس از آن فرزانه یاوریزاده شعری به یاد استاد سید جعفر شهیدی قرائت کرد.
حکیمه دبیران نیز در بخشی از این نشست گفت: دکتر شهیدی صاحب فضائل بسیاری بود. مکارم اخلاقی استاد بیش از آن چیزی است که ما بتوانیم درباره آنها صحبت کنیم. فقط بعضی از آنها را که در کلاس بیشتر مشهود بود مورد اشاره قرار میدهم؛ کلاسهای ما در ابتدای دوره لیسانس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار میشد و دورههای تحصیلات تکمیلی در دورههای فوق لیسانس و دکترا در باغ بهارستان. رسیدن به آن کلاسها و استفاده کرده از علم و دانش استاد شهیدی و زانوی ادب زدن در مقابل ایشان بسیار مغتنم بود.
وی ادامه داد: دکتر شهیدی آنقدر به شاگردانش اعتماد داشت که در همان جایی که نشسته بودیم و درس خوانده بودیم بلافاصله میفرمودند کاغذی بردارید و چند سوال را که میگویم جواب دهید. نه تغییر جا میدادند و نه تذکری میدادند که چگونه بنویسید. فقط با یک اشاره میفرمودند بلند فکر نکنید و همه را به حال خیلی آزاد میگذاشتند که جواب سوالها را بنویسند. همه هم به احترام استاد از فکر خودشان استفاده میکردند و این اعتماد خیلی سازنده بود. دکتر شهیدی خیلی به نماز اول وقت اهمیت میدادند و کلاس را طوری تنظیم میکردند که تا بخشی از قصیده یا خطبه نهجالبلاغه یا مثنوی به جایی برسد و میگفتند من تا چند دقیقه دیگر برمیگردم. و بعد برای نماز اول وقت میرفتند و پس از آن دوباره کلاس شروع میشد.
پس از آن منوچهر مشیری درباره اهمیت فیلم ساختن در مورد شخصیتهای مطرح توضیح داد: فیلمهایی که درباره شخصیتها ساخته میشود یا فیلمهای شخصیتنگار یا چهرهنگار یا پرتره، شاخهای از فیلم مستند است. پرداختن به این موضوعات در حال حاضر نسبتا بهتر شده است ولی این کارها به آن صورت جشنوارهای تلقی نمیشوند که جلب توجه کنند. ما باید برای کارهایی از این نوع تلاش میکردیم تا موافقت برای ساخت این فیلمها جلب شود. شکل مطلوب این بود که دیگران باید به اهمیت این شخصیتها پی میبردند. بسیاری از این شخصیتها تا چند سال پیش زنده بودند و بهتدریج از دست رفتند.
وی ادامه داد: ولی به هر حال به این صورت نبود و این تعداد کاری که من انجام دادم، نیازمند پیگیری و در برخی موارد چانهزنی همراه بود تا به مدیران ثابت کنیم که این شخصیت اهمیت دارد و سن او بالاست و این کار باید انجام شود. مدتها طول میکشید تا رضایت را جلب کنیم و این کارها انجام شود. به نظر من کسانی که میتوانند باید زمینه چنین کارهایی را فراهم کنند.
این مستندساز در پایان گفت: جدا از مساله هزینههای فیلمسازی که در چنین فیلمهایی آنقدرها زیاد نیست، یکی از مشکلات ما راضی کردن چنین شخصیتهایی به ظاهر شدن جلوی دوربین است. اگر خانم دکتر معین وارد این موضوع نشده بودند، استاد شهیدی در فیلم حاضر نمیشدند. من از سال ۱۳۷۴ تا سال ۱۳۸۵ یک خواسته مهم من این بود که رضایت دکتر شهیدی جلب شود و به ما اجازه دهند که این کار را انجام دهیم. که در نهایت به خانم دکتر معین متوسل شدم و بدون اقدام ایشان هم فیلم ساخته نمیشد. به نظر من چنین شخصیتهایی فقط به خودشان تعلق ندارند؛ گرچه از چنین فیلمهایی بینیازند. کسانی که در چنین فضاهایی حضور دارند میتوانند در شکلگیری ارتباطات بین فیلمساز و شخصیتها به ما کمک کنند.