در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه ۲۸ آبان فیلم مستند «سرخپوستان نجفی» به کارگردانی اسماعیل میهن دوست در سالن استاد شهناز به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور اسماعیل میهن دوست، شبنم میرزینالعابدین، سیفالله صمدیان و پدرام اکبری برگزار شد.
میرزینالعابدین در ابتدای این نشست گفت: فیلم برای جماعتی که مربوط به آن ناحیهاند طبیعتا جذابتر است؛ به دلایل قومشناختی، مردمشناختی و نقب زدن به تاریخی که به همان ناحیه مربوط میشود. اما آنچه در فیلم میبینیم برای تماشاگر فارسیزبان هم میتواند بخشی از تاریخ و هویت تاریخیای باشد و ارومیه و آن مدرسه سبب میشود که ما نه فقط با آدمهایش و روایتهایشان آشنا شویم، بلکه با بسیاری از عناصری که در حال حاضر اثر و نشانی از آنها وجود ندارد هم ارتباط برقرار کنیم. این در نماهای معرف در جایجای فیلم دیده میشود.
وی ادامه داد: آنچه برای کارگردان خیلی مهم بوده و در اصل به آن پرداخته است از عکسهایی شروع میشود که به فیلم حالت عکاسانه نیز میدهند. این عکسها روایتگر برهههایی از زمانهایی میشوند و پیوندی میان گذشته و حال برقرار میکنند. در رفت و آمد زمانی با خاطرهها و دورهمیها با این جمع همکلاسی آشنا میشویم و دوربین روایتگر است و از قضاوت کردن پرهیز میکند. به این ترتیب با جمعی از همکلاسیهایی آشنا میشویم که نزدیک به ۵۰ سال را با هم پشت سر گذاشتهاند و قاعدتا زندگی آنها خیلی فرق کرده است.
میرزینالعابدین اضافه کرد: هر کدام از اینها را ما بهشکل جسته و گریخته در ذهن خودمان میچینیم و زندگیهایی را که در فیلم روایت میشوند به نوعی کامل میکنیم. این افراد هر کدام از جایی به جای دیگر رسیدهاند و مجموعهای از این چیزها دارد به ما یادآوری میکند که دوستی آن دوران و بهخصوص آن نسل بسیار خالصانه بوده است. از زبان آنها میشنویم که وقتی به گذشته پرتاب میشوند، مشکلات خود را از یاد میبرند. باید گفت «سرخپوستان نجفی» بخشی از تاریخ و هویت دبیرستان نجفی ارومیه و این افراد را تا همیشه نگه خواهد داشت.
پس از آن میهندوست توضیح داد: در این فیلم تمرکز من بر دورهم جمع شدن افراد بود و شکافتن آن عکسی که باعث میشود افراد برای پیدا کردن دوستانشان به حرکت در آیند. از نظر قاببندی و تصویر، تعمدی بوده که چرک کار کنیم و تماشاگر احساس کند یک فرد ناوارد آنرا فیلمبرداری کرده است. نمیخواستم فیلمبرداری حرفهای روی لحن فیلم تاثیر بگذارد. اگر دقت کنیم میبینیم که برای صحنههای داخلی هم نورپردازی نکرده و با نور محیط کار کردهایم. به شخصه برای زیباییشناسی عکاسانه تصویر اهمیت زیادی قائل هستم، اما در اینجا تصور میکنم آنچه از دست رفته در برابر آنچه به دست آوردهایم در مجموع برآیند خوبی داشته است.
وی ادامه داد: آنچه به نمایش در آمد، تنها گوشهای از راشهای فیلم بود؛ تکتک این افراد راجع به فضاهای آموزشی آن دوران مفصل صحبت کردند. ولی سعی کردیم تعادلی در فیلم ایجاد شود که تماشاگر فضای آموزشی دبیرستان نجفی را ببیند اما محوریت همان ارتباط دوستانه آنها با یکدیگر باشد. این جمع به نظر من از جنبههای مختلف استثنایی است. این افراد بهرغم شیطنتها و سر تسلیم فرود نیاوردنشان، تعادلی بین بچگی کردن و درس خواندن برقرار کرده بودند.
میهن دوست افزود: این کلاس از نظر تحصیلی نمونه متوسطی از جامعه آن دوران نیست و بالاتر از حد نرمال قرار میگرفت. آنها روحیات سرخپوستی داشتند، تسلیم آن شرایط سخت آموزشی نشدند، هویت واقعی خود را به رسمیت شناختند و از نظر تحصیلی نیز موفق شدند. امروز که در اینجا صحبت میکنیم اینترنت قطع شده است اما چنین جمعی با تعطیل شدن اینترنت هم تعطیل نخواهد شد. نقصیه فیلم اینست که ما صرفا حاضرین آن جمع را در فیلم میبینیم و اسمی از آن اعضای کلاس که به اشکال مختلف چشم از جهان فروبستند، برده نشده است. امیدوارم در نسخه دیگری از فیلم بتوانم این خلأ را پر کنم.
صمدیان نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: چنین جمعهایی به دلایل مختلف دیگر در کشور ما تکرار نمیشود و اسماعیل میهن دوست برای تصویر کردن آن همت به خرج داده است. متاسفم که نتوانستم انرژی بیشتری صف «سرخپوستان نجفی» بکنم. اما حتی در زمانی که ما ممکن است وجود نداشته باشیم، این فیلم ماندگار خواهد بود. پیدا کردن تکتک این افراد در فضاهای مختلف آن هم در کشوری که کسی پول خرج ساخت چنین فیلمی نمیکند، ساخت این فیلم نیازمند همتی مجنونوار است؛ فیلمی که در آن نه پز دادنی وجود ندارد و نه به اکران عمومی میرسد.
وی سپس به اهمیت این فیلم اشاره کرد و توضیح داد: فضایی که ما در آن سالها در دبیرستان نجفی داشتیم واقعا فضایی استثنایی بود. همه ما مکلف بودیم درس بخوانیم. جمعی که در فیلم میبینیم در تاریخ معاصر اجتماعی سیاسی معاصر ایران مهماند؛ ارومیه ویژگی خاصی دارد. ما در محیطی زندگی کردیم که دگرپذیر بود. در خانهای که من در آن زندگی میکردم و در کوی غزالی قرار داشت، آسوری و ارمنی و کلیمی و کرد و سنی و شیعه همه با هم زندگی میکردیم. گویا در یک دهکده جهانی بودیم. اگر آدمهای فیلم اینقدر زلال و راحتاند ریشه در همین شرایط دارد. از این نظر فیلم «سرخپوستان نجفی» اهمیت زیادی دارد.