در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه ۱۲ آذر دو فیلم مستند «چیغ» و «جام حسنلو» در سالن استاد شهناز به روی پرده رفت. پس از آن نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور محمدرضا اصلانی و پدرام اکبری برگزار شد.
اصلانی در این نشست گفت: فیلم «جام حسنلو» در سال ۱۳۴۶ ساخته شد. در آن زمان جام حسنلو هنوز بهعنوان یک جام معتبر و مهم مطرح نشده بود و شاید با ساخت این فیلم بود که جام حسنلو به یک جام بسیار معروف تبدیل شد. همچنین تا آن موقع در تاریخ ادبیات ما، نثر فارسی به اندازه شعر مطرح نبود. برای این فیلم متن تذکرهالاولیاء گزینش شد و حلاج هم در آن زمان کم شناخته شده بود. به این ترتیب حلاج نیز در مجامع روشنفکری معروفیت دیگری پیدا کرد و چند سال بعد تئاتر و تعزیه حلاج نیز اجرا و کتابهایی درباره او منتشر شد.
وی ادامه داد: در آن سالی که «جام حسنلو» ساخته شد حتی بسیاری از نخبگان سینما گفتند این فیلم نیست و چیزی درباره جام نمیگوید. بودجه دیگری هم تصویب کردند که کسی برود و یک فیلم مستند دیگر از جام حسنلو بسازد تا اطلاعاتی عمومی راجع به آن ارائه دهد. حتی دوستان نزدیکم از من روی برمیگرداندند. فریدون رهنما این فیلم را همراه با چند فیلم دیگر و با ترجمهای روی کاغذ به زبان فرانسه، برای لانگلوا در سینماتک پاریس فرستاد. ترجمه گفتار فیلم نیز کار بسیار دشواری بود که رهنما انجام داد. لانگلوا پس از دیدن فیلم به رهنما تلفن میزند و شب فیلمهای کوتاه سینمای ایران را در سینماتک فرانسه برگزار کرد. تایید فیلم توسط لانگلوا موجب شد کسانی که از من رو برمیگرداندند ناگهان تغییر رفتار دهند. مساله آنها این نبود که از فیلم چه میفهمند، مساله این بود که آنها دنبال تاییده میگشتند. این مساله هنوز هم در فضای فرهنگی ایران جاری است. به هر حال این روند باعث شد که من دوباره به مسیر فیلمسازی برگردم.
کارگردان «شطرنج باد» اضافه کرد: در سال ۱۳۴۶ دو کپی از این فیلم تهیه شد که فیلم ۱۶ میلیمتری سیاه و سفید بود. «جام حسنلو» نخستین فیلمی بود که مرحوم مهرداد فخیمی فیلمبرداری میکرد. او تازه از آلمان بازگشته و در تلویزیون استخدام شده بود. پس از انقلاب نمایش فیلم ممنوع شد چون در انتهای آن بدن یک مرد را برهنه از پشت نمایش میدهد. به هر حال فیلم معروف شده بود و بعدها هم تلویزیون آنرا نمایش داد هربار بلایی بر سر آن آورد و آن قسمت پایانی را هم حذف کرد. همانگونه که جام تکهتکه بود و بدن حلاج تکهتکه بود، فیلم نیز به همین سرنوشت دچار شد. جام حسنلو در واقع خودِ انسان است و این انسان است که مثله میشود. این جام نماد انسان تاریخی و اسطورهای و انسان معنازا است. با حدف قسمت پایانی فیلم، همواره یکی از معانی اصلی فیلم حذف میشود.
اصلانی ادامه داد: بعد از سالهای طولانی، فیلم رنگ و رو رفته شده بود و یکی از دوستان پیشنهاد داد که به دست فیلمخانه ملی ایران ترمیم شود. لادن طاهری با ترمیم فیلم موافقت کرد و اگر همت او نبود بسیاری از اسناد ما از بین میرفت. برای ترمیم فیلم از صدا و سیما خواستیم نگاتیو فیلم را در اختیار ما قرار دهند اما قبول نکردند و گفتند نگاتیو فیلم فیلم گم شده است. گفتیم پس همان کپی که در اختیار دارید را به ما بدهید و گفتند آنرا هم نمیدهیم. حتی برخی مدیران صدا و سیما هم پادرمیانی کردند اما فایدهای نداشت. تا امروز هم فیلم «جام حسنلو» مفقودالاثر باقی مانده است.
وی افزود: یک زمانی با ریاست موزه ملی یا همان موزه ایران باستان صحبتی داشتیم و وقتی وضعیت فیلم را متوجه شد گفت آنرا دوباره بساز و ما جام را هم در اختیار شما قرار میدهیم. به این ترتیب تصمیم گرفتم که فیلم را دوباره با همان ساختار اولیه بسازم. در آن زمان من را جزو نخبگان پذیرفته بودند و بودجهای تحقیقاتی در اختیارم قرار گرفته بود. من هم آن بودجه را صرف ساخت دوباره «جام حسنلو» کردم. در آن نسخه اولیه فیلم ۲۳ روز مشغول فیلمبرداری بودیم و نسخه جدید را در ۱۲ روز فیلمبرداری کردیم. در همان زمان برخی در عرض ۱۰ روز دو فیلم سینمایی میساختند اما ما برای جام حسنلو بیش از ۲۰ روز زمان را صرف کردیم، آن هم با امکانات ضعیف نورپردازی که در آن زمان وجود داشت. حتی دوربین را هم نمیتوانستیم حرکت دهیم چون لنز ۹۰ بود و محدوده فوکوس آن ۲ میلیمتر بیشتر نبود، بنابراین جام را به حرکت در آوردیم. اما در نسخه جدید توانستیم کارهای دیگری انجام بدهیم. به هر حال آن نسخه تولید شده در سال ۱۳۴۶ هنوز در صدا و سیما در زندان است. زندانی فقط انسانها نیستند، آثار انسانها هم میتوانند زندانی شوند. در واقع بخشی از وجود من همچنان در آنجا زندانی است.
اصلانی سپس به فیلم «چیغ» نیز اشاره کرد و گفت: مرحوم سرهنگی مجموعه «کودکان سرزمین ایران» را برای تلویزیون تدارک دید. او از من خواست که «چیغ» را بسازم و من گفتم تا زمانی که طرحی نداشته باشم درگیر ساخت هیچ فیلمی نمیشوم. پس از آن با او گفتگویی درباره اسطورههای کردستان داشتم و به هر حال مجاب شدم که فیلم را بسازم.
کارگردان «آتش سبز» اضافه کرد: با کرند آشنایی داشتم و در سالهای حدود ۱۳۴۰ که به آنجا رفته بودم، در این شهر درختان چنار چند صد ساله و شاید هزار ساله وجود داشت. تنه قطور این درختان از درون خالی میشد اما کماکان زنده بودند و بخشی از فضای درون آنها تبدیل به محل کسب فروشندگان خردهپا مثل کفشدوزان و پینهدوزان و آهنگران و چایخانه و.. شده بود. جلوی چایخانه صندلی چیده بودند و مردان اهل حق آنجا مینشستند. به هر حال فضایی حیرتآور و اسطورهوش در آنجا شکل گرفته بود. اینها تصاویری بود که از قدیم در ذهن داشتم اما زمانی که در حدود سال ۷۵ به آنجا رفتم دیدم حتی یک درخت در آنجا باقی نمانده و خانههای بساز بفروشی و سنگهای بیارزش جایگزین آن فضا شده است. مردم و لباسها و کفشها و.. نیز تغییر کرده بود. در نهایت درختی که در فیلم میبینید را به زحمت در مکانی بیرون از کرند پیدا کردیم و فیلمبرداری نیز حدود ۶ روز به طول انجامید.
اصلانی در پایان گفت: مردم کرد در این ناحیه با این اسطورهها و داستانها زندگی میکنند و من چیزی را به دلخواه به فیلم وارد نکردهام. مثلا چیزهایی که میبافند اشکال اسطورهایست و صرفا گاو نیست. گاو همان گاو اسطورهای میترا و گاو قربانی است. اینها با گاو میترا زندگی میکنند و با قربانی حلقه یاری میبندند و مردم عادی این کار را میکنند. بنابراین چیزی به فیلم تحمیل نشده است. من در «چیغ» زندگی مردم کرد را به فیلم تبدیل کردم، نه اینکه چیزی به آن اضافه یا از آن کم کرده باشم. آنها ماده را با معنا ترکیب و به همین ترتیب میکنند و بدون معنا زندگی نمیکنند. آنها با زندگیهای بعدی، این زندگی را زندگی میکنند. اینها چیزی نیست که فقط به گروهی نخبه تعلق داشته باشد، بلکه تمامی آنها با این مساله زندگی روزمره خود را سپری میکنند.