چهارمین نشست از سلسله نشست های بندباز «تاملاتى درباره تئاتر ايران» شنبه ۲۲ خرداد برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، احسان زیورعالم پژوهشگر تئاتر با طرح سوال «چرا جشنواره تئاتر دانشجویی باید برگزار شود؟» در ادامه سلسله نشستهای بندباز، تاملاتى درباره تئاتر ايران، که به همت معاونت هنری خانه هنرمندان ایران برگزار میشود، با دکتر رفیق نصرتی استاد دانشگاه و دکتر حسام سلامت جامعه شناس، به گفتوگو نشست.
در ابتدای این گفتوگو دکتر رفیق نصرتی در پاسخ به این سوال و مخالفتهایی که درباره برگزاری این جشنواره شکل گرفته است، گفت: زمانی قرار بود مجمع کانون دانشگاهها شکل بگیرد، اساسنامهای در حال نگارش بود که من هم به دوستان در جریان نگارش آن کمک کردم. اگراین مجمع شکل جدی به خود بگیرد، اتفاق بسیار خجستهای در این عرصه رخ خواهد داد. در آن اساسنامه هفتاد انجمن و کانون ذکر شد که با خود وزارت علوم و دبیران ادوار حدود 90 رای میشد که اکثریت مطلق به دانشجویان تعلق داشت. اگر وزارت علوم لجبازی را کنار بگذارد و صرفا حمایت کند و همه چیز را برعهده خود دانشجویان بگذارد و دخالت نکند، تا شبهاتی که وجود دارد ایجاد نشود، آن وقت صدای دانشجویان به گوش مجمع کانونها میرسد و من معلم نیز تکلیفم روشن است و وقتی مجمع کانونها جشنواره را لغو یا تحریم میکند، میدانم که کجا باید بایستم. اما الان مشخص نیست که آنهایی که اثرشان بالا آمده است و خوشحالند اکثریت هستند یا آنهایی که مخالفند و نیستند.
او در پاسخ به این سوال که چرا در طی این چند دهه کسی اعتراضی نداشته است، گفت: وضعیت بسیار پیچیده است و زیر یوغ رفتن بسیار دردناک است. من معتقدم مشکل من با این گفتمان این است که طرفش مشخص نیست در حالی که وزارت علوم باید پاسخگو باشد و اداره، برگزاری و سیاستگذاری جشنواره را به مجمع دموکراتیک دانشجویان واگذار کند. از دوره آقای احمدینژاد دستاندازی دولت و دخالتش در همه امور رقم خورد. ما باید از دولت بخواهیم که نگاهش را عوض کند، چرا که حضورش در همه امور آسیبزاست. زمانی که دخالتهای دولت زیاد شود، میرود زیر یوغ سرمایهداری و آن وقت اتفاقات ناگواری رخ میدهد.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: من نمیگویم باید جشنواره را به طور کامل مستقل برگزار کرد، بلکه امیدوارم گفتمان به شکلی پیش برود که با حمایت وزارت علوم این اتفاق رخ دهد نه دخالت آن. باید این دخالتها به صفر برسد و مجمع عمومی شکل بگیرد که همه دانشگاهها در تهران و شهرستانها نمایندهای داشته باشند و آنها تصمیم بگیرند که جشنواره برگزار شود یا نشود دبیر چه کسی باشد و برنامهریزی داشته باشند، دولت نیز صرفا حمایت کند.
نصرتی همچنین درباره سانسور و ممیزی در جشنواره دانشجویی نیز توضیح داد: دانشجویان در همین نظام آموزشی، آموزش دیدهاند و اساسا هراس و نگاه سانسور در چنین جشنوارهای بسیار اشتباه است، آدمهایی که نهایت 20 سال سن دارند و دراین وضعیت رشد کرده و آموزش دیدهاند هرچقدر هم که گلایه داشته باشند، براساس همین نظام آموزش است. بنابراین نباید نگاه امنیتی وجود داشته باشد که متاسفانه این نگاه نشات گرفته از دولت است و همه چیز را از مسیر خود خارج کرده و به مسیر اشتباه سوق داده است.
او درباره چرایی علاقه دانشجویان و اهالی دانشگاه به این جشنواره نیز گفت: آنچه که میتوانم به مخاطبانی که از دور ایستادهاند و میپرسند این هیاهو چرا تا این اندازه است میگویم که دانشجوی امروز به نوعی از کنشهای سیاسی رادیکال مایوس و خسته شده است. اگر به شکل عریان نگاه کنیم تنها جایی که میتواند در یک صورتبندی تئاتری و زیباییشناسی جمع شود و به منصه ظهور برسد همین تئاتر دانشگاهی است؛ چون همزمان انتقاد میکند و در قالب یک فرم هنری صورتبندی میکند. این جشنواره اندک کور سوی امیدی دارد که در قالب هنری میتوان در آن حرف زد و برهمین اساس برایمان دوست داشتنی و حائز اهمیت است.
تئاتر دانشجویی امروز دیگر خوی جنگنده و ستیزآمیز ندارد
در ادامه این گفتوگو دکتر حسام سلامت جامعهشناس نیز درباره حضورش در عرصه تئاتر و هیئت داوری جشنواره دانشگاهی گفت: سالهاست روی این ایده فکر میکنم و همواره رویکرد بینارشتهای داشتم. سعی کردم جریان تئاتر را دنبال کنم و مطالعاتی در حوزه تئاتر ایران داشته باشم. در زمینه داوری نیز تلاش کردم با عینک جامعهشناسی به آثار نگاه کنم و ماجراجویی به معنای واقعی کلمه برای من وجود داشت.
او ادامه داد: جشنوارهها از مجرای داوری و برنده و بازنده انتخاب کردن، اعتبار نمادین توزیع میکنند و اثرگذاری آنها در مناسبات قدرت مشخص میشود. به نحوی یک نوع برندسازی یا حتی بازاریابی برای اثر است.
این جامعهشناس در ادامه درباره عمر تئاتر دانشگاهی اظهار کرد: دو رویکرد وجود دارد. یکی حداقلی است که میگوید این جشنواره مهمترین فرصتی است که کارهای دانشجویی میتوانند در آن مخاطب عامتر داشته باشند و در صورت برگزیده شدن در قالب همان برندینگ از جایگاه خوبی برخوردار شوند. رویکرد دوم این است که فارغ از معدود امکان به نمایش درآمدن، این تئاتر به اعتبار جایگاهی که دانشجو در میدان تئاتر دارد، برگزار نمیشود. بلکه قلمرو و میدان یکسری رخداد تئاتری است. این رویکرد حداکثری برخلاف رویکرد اول، باید برگزار شود، چون فرصتها اندک است، بنابراین در هر شرایطی برگزار میشود. اینکه به چه اعتباری باید این جشنواره برگزار شود سوال مهمی است. اینکه انتظار رادیکال بودن و آلترناتیو بودن از جایگاه تئاتر دانشگاهی داشته باشیم و به ثمر برسد. توقع ابتکار و نوآوری و خلاقانه بودن از دانشجو وجود دارد و به نظر میرسد که این مستقیم به خود جایگاه عینی دانشجو در مناسبات اجتماعی درون میدان دانشگاه و تولید فرهنگی بر میگردد. این سیالیت جایگاه است که من و شما را متوقع نگه میدارد که از آثار دانشجویی به نوعی بدعتگذاری ببینیم، در حالی که دانشجو بلاتکلیف است و هنوز جایگاهی ندارد که بخواهد به واسطه کار آن را از دست بدهد. از آن مهمتر این است که تئاتر دانشجویی پایبند به یکسری ملاحظات در بازار تئاتر نیست. چون هنوز وارد ملاحظات حرفهای تئاتر نشده است که به سمت محافظه کاری برود، بنابراین قدرت مانور به او میدهد.
سلامت در خاتمه افزود: متاسفانه تئاتر دانشجویی امروز اینگونه نیست، در واقع از آن خوی جنگنده و ستیزآمیزش تهی شده است. البته نمیتوان در این زمینه حکم کلی داد. به نظر میآید آنهایی که به چرایی برگزاری جشنواره به معنای دوم کلمه نظر دارند که این جشنواره تکرار رویههای جاری است به تهی شدن از پتانسیلها نیز نظر دارند. من در جشنواره امسال متوقع آمدم که نتیجهای از آن حاصل نشد. به نظرم این جشنواره همه زورش را زده است و باید به دنبال فرمهای دیگر بود. نگرانی من این است که این جشنواره آنقدر اصالت پیدا کند که فکر کنیم تنها امکان ماست و از فکر کردن برای خلق آلترناتیوهای دیگر منصرف و این جسارت از ما گرفته شود.