در ادامه برنامههای مستند سینماتک خانه هنرمندان ایران که با همکاری انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند برگزار میشود، سهشنبه ۱۰ دی فیلم مستند «سهتار شکسته» به کارگردانی محمدرضا خسرویفر در سالن استاد شهناز به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور محمدعلی گلابزاده، محمدرضا اصلانی، کیوان ساکت، پیمان شوقی، محمدرضا خسرویفر و پدرام اکبری برگزار شد.
ساکت در ابتدای این نشست گفت: جای بزرگان موسیقی در این فیلم که زحمات زیادی صرف ساخت آن شده، خالی بود؛ جای سهتار استاد عبادی خالی بود، کسی که برای چهار سیم شصت کوک درست کرد و میتوانست به جای تصاویر موجود، بهعنوان ملاک نوازندگی به تصویر کشیده شود. یا استاد قنبریمهر که یک نابغه بود که ویولن ساخت او را چند سال پیش در نیویورک ۵/۱ میلیون دلار فروختند اما خودش همان زمان حتی خانه نداشت. او شاگرد صبا بود و صبا یعنی موسیقی ایران و یعنی سهتار. پس از مشتاق علیشاه برای سهتار هیچ اتفاقی دیگری نیفتاد تا اینکه قنبریمهر آمد و اساسا کار دیگری با سهتار کرد. در ایران هر قوم یک ساز مادر دارد همانطور که گویشهای زبانی مختلفی داریم؛ از تنبور در کردستان، کمانچه در لرستان و بختیاری و نیانبان در جنوب تا دوتار در خراسان و تار آذری در آذربایجان؛ ولی مثل زبان ملی، ما یک موسیقی ملی داریم و ساز مادر در موسیقی ملی ما سهتار است. چه خوب که محمدرضا خسرویفر اهمیت آنرا دریافت و این فیلم مستند زیبا را ساخت.
پس از آن اصلانی گفت: از نظر تاریخی باید گفت مشتاق علیشاه صرفا یک موزیسین یا درویش نبوده است؛ او متفکر زمانه خود بود که تحولی در نگاه به متن بهوجود آورد. مشتاق فهم عمیقی از زبان و فیزیک موسیقی داشت و یک عالم بود، و نه فقط عارف. علم و عرفان از یکدیگر جداییناپذیرند و احساس پایه عقلانیت است. کسانی مانند مشتاق علیشاه ستونها و نقاط عطف تاریخ تمدن ما هستند. وقتی این نقاط عطف را با درویشگری یا هر چیز دیگری تنزل میدهیم و فقط یک وجه این افراد را میبینیم، در واقع تاریخ را حذف کردهایم. مشتاق یکی از نقاط مهم تاریخ تمدن ماست.
این کارگردان سینمای ایران ادامه داد: خسرویفر شاید چارهای نداشته که این فیلم را با تعدادی مصاحبه حل کند و جز این کار دیگری نمیتوانسته بکند. از مشتاق چیزی نمانده و حتی لحنهای او در موسیقی چندان مشخص نیست و راه دیگری نبوده جز اینکه با گفتار عدهای از افراد که در این باب تبحری دارند، کار را به سرانجام برساند. هوشمندی یک مستندساز نخست در انتخاب موضوع است و بعد در ساختار فیلم و ایده ساختاری آن. حرف زدن در مورد مشتاق علیشاه شهامت میخواهد و کارگردان فیلم از این شهامت برخوردار بوده است و باید به او تبریک گفت. در شرایطی که میبینیم در مورد ذات موسیقی هم بحث وجود دارد و کسی به این جمله شوپنهاور و واگنر و نیچه توجه نمیکند که موسیقی ذات متافیزیک است. هیچ فرد و هیچ نهادی، حتی نهادهای مربوط به موسیقی، برای ساخت این فیلم حاضر به سرمایهگذاری نشد و خسرویفر با هزینه شخصی این فیلم را ساخت.
در ادامه محمدرضا درویشی که در میان تماشاگران حضور داشت به بیان نظرات خود پرداخت و گفت: تعارضی در موضوع اضافه کردن یک سیم به سهتار در فیلم وجود دارد که باید حل شود؛ در سکانسی که استاد سهتار را در دست میگیرد میگوید من سیم چهارم را اضافه کردم، در حالیکه بقیه کسانی که در فیلم صحبت میکنند از اضافه شدن سیم سوم میگویند. مساله دیگر اینست که یک سوم پایانی فیلم راجع به استاد علیشاه نیست، بلکه افراد مختلف نظر شخصی خود را در مورد چیستی موسیقی میگویند.
پس از آن خسرویفر در توضیحاتی گفت: ما معتقدیم که مشتاق علیشاه سیم چهارم را به سهتار اضافه کرده است ولی این سیم چهارم در جایگاه سوم قرار گرفته است. نگاه من در «سهتار شکسته» این بود که راهی را شروع کنم تا بگوییم موسیقی در کنار مذهب باید باشد و موسیقی است که میتواند مذهب را تبلیغ کند و گسترش دهد و این تابویی که وجود دارد شکسته شود. برای ساخت «سهتار شکسته» افراد زیادی به من قول کمک دادند که عملی نشد و برای خیلی از کارها هم به ما مجوز نمیدادند. علاقه نداشتم فیلم را در فضاهای بسته و در منازل افراد فیلمبرداری کنم اما چارهای جز این کار نداشتیم.
محمدعلی گلابزاده نیز در این نشست گفت: تلاشهای من از سال ۸۰ تا ۹۱ منتهی شد به کتاب «پژوهشی در رویداد قتل مشتاق» که در دو هزار نسخه چاپ شد؛ بیش از هر پژوهش دیگری، دلبسته این کتاب هستم چون من هم در لحظهلحظههای زندگی مشتاق زندگی کردم و بهره بردم. با زحماتی که محمدرضا خسرویفر برای ساخت مستند «سهتار شکسته» متحمل شد، کتاب من نیز جایگاه بایستهتری پیدا کرد. بخشی از شخصیت بسیار والا و ارزشمند مشتاق علیشاه را در این فیلم مشاهده کردیم. قتل مشتاق علیشاه در ماه رمضان ۱۲۰۶ اتفاق افتاد؛ درست است که آقا محمدخان در ۱۱۹۳ در استرآباد تاجگذاری کرد اما باید توجه کنیم که حکومت او فراگیر نبود؛ در آن زمان نامی از حکومت قاجار در کرمان نبود و حاکم کرمان به زندیه وابسته بود. برخی شخصیتها در قالب یک واژه و عنوان نمیگنجند و مشتاق علیشاه که بسیار مهجور مانده یکی از این شخصیتهاست.
در ادامه شوقی گفت: در بیست سال اخیر نهضتی در سینمای مستند ایران به راه افتاده با عنوان مستندهای پرتره که میکوشد چهرههای مختلف فرهنگی، هنری، سیاسی و.. را معرفی کند که امیدواریم ادامه داشته باشد. مستند «سهتار شکسته» نیز کاری قابلتحسین است که اگر نقاط ضعفی داشته باشد باید آنرا به دیده اغماض نگریست چون نفس این حرکت بزرگ است. خسرویفر چهرهای را انتخاب کرده که برای بخش عمدهای از مخاطبان ناشناخته است. در عین حال مشتاق علیشاه شخصیتی چندوجهی دارد و در این فیلم نیز تلاش شده است وجوه مختلف این شخصیت بیان شود.
وی ادامه داد: در خصوص ساختار فیلمهای مستند پرتره یک کاستی وجود دارد؛ بخش عمده آنچه بر پرده میبینیم بهصورت شرح ماوقع و منویات مصاحبهکنندگان است که هر یک از نگاه خود مساله را مطرح میکنند. این یکی از نقاط قابل تامل سینمای مستند پرتره ایران است که گاهی به پاشنه آشیل برخی فیلمها تبدیل میشود. مثلا برخی اوقات فیلم خستهکننده میشود و کارگردان نمیتواند ریتم فیلمش را حفظ کند. گاهی وزن گوینده بالاست و فیلمساز جسارت قطع صحبتهای او را ندارد یا تصور کارگردانها بر اینست که این صحبتها میتواند جای گفتار متن را بگیرد.
شوقی در پایان اضافه کرد: یکی از نقاط قوت مستند «سهتار شکسته» بازی ساختاریای است که کارگردان و تدوینگر انجام دادهاند. چند نکته از وجوه شخصیتی مشتاق علیشاه در ساختار تدوینی فیلم رعایت شده است. پلان طولانیتر از پانزده ثانیه به ندرت در فیلم دیده میشود و ساختار فیلم چابک و شوخ و سرخوشانه است. شخصیت مشتاق جوان بود و جوان از دنیا رفت و یکی از ویژگیهای جوانی همین سرخوشی و شور است. کارگردان و تدوینگر همین ویژگی را وارد فیلم کردهاند و مصاحبههای فیلم باعث نشده است شاهد فیلمی کسلکننده باشیم. «سهتار شکسته» فیلمی سرزنده و شاد است و مهمترین دستاورد ساختاری آن نیز توجه به همین نکته است. ساخت و تکمیل این فیلم کار سخت و پرفشاری بوده است. شاید همین فشار باعث شده که جای کارگردان در برخی لحظات فیلم تنگ شود؛ در بسیاری از نماها میتوانستیم شاهد حضور پررنگتر کارگردان و استفاده خلاقانه از فضا و معماری باشیم. در آخرین پلانها کارگردان به این مساله نزدیک میشود و حیف است که در فیلم بیشتر شاهد حضور خسرویفر نبودیم.