مهام میقانی میگوید، چه تئاتر مستند دولتی، چه تئاتر دانشگاهی دست در دست روزنامهنگاری دارد و بسیاری از فعالان این عرصه سویه یا پیشینه مطبوعاتی دارند و میل تجسس در کار مطبوعاتی آنها دیده میشود.
شانزدهمین بندباز تاملاتی درباره تئاتر ایران در بخش دوم نیز به نو تاریخ گرایی و تئاتر مستند چهار دهه همراهی به میانجی مطالعه تاریخ تئاتر خاورمیانه و شمال آفریقا پرداخت؛ که در این نشست نیلوفر ثانی کارشناس برنامه با مهام میقانی نویسنده و پژوهشگر تئاتر در این باره به گفتگو نشستند.
میقانی در جلسه گذشته درباره مقطع شکلگیری تئاتر مستند در هویت بینالمللی آن صحبت کرد و اینکه امکان وجود تئاتر مستند در تئاتر متقدم ایران چگونه شکل گرفته است. تاثیر روشنفکران اروپایی در جنگ جهانی دوم در مراکش و الجزایر تا چه اندازه بود و چگونگی ورودش به کشورهای اسلامی بر چه اساسی رقم خورد.
در این نشست ثانی با طرح این پرسش که به نظر میرسد مرزی میان تئاتر مستند و فضای سیاسی دیده نمیشود جلسه را آغاز کرد و میقانی درباره این موضوع بیان کرد: حدود بیست سال است که تئاتر در دنیا وارد شرایطی شده که در بسیاری از کشورها که تصور نمیکنیم برای هویت و حیات خود مجبور به جنگ است. برای نمونه در کشورهای غربی و اروپایی و آمریکای شمالی شکلی از تئاتر میتواند به حیات خود ادامه دهد که یا موزیکال است که ارتباط تنگاتنگ با متون ادبیات کلاسیک دارد و اغلب هم اقتباسی است. از الیور توئیست تا اورهان پاموک در اروپا همواره مخاطب خود را دارد. یا مشتقات تئاترهای کلاسیک سه پرده یا پنج پرده که از شکسپیر یا همقطاران اوست به روی پرده میروند.
او ادامه داد: اما اشکال دیگر تئاتر عمدتا به کمک دولتها و شهرداریها نیازمندند و از سوی آنها حمایت میشوند و اجراهای محدودی دارند. برخلاف تصور ما پنج شب اجرا برای یک تئاتر آوانگارد زیاد است و به صورت معمول سه اجرا بیشتر ندارند. بنابراین تئاتر مستند زیرمجموعه دسته دوم قرار میگیرد. به طور مثال در آلمان اگر میخواستید درخواست بدهید 7 تا 8 هزار یورو کمک میشد که با اجراهای محدود همراه بود.
میقانی گفت: کارکردی که تئاتر مستند در دهه نود داشت در فرهنگ غرب مسئلهساز بود و به نوعی دست و بالش بسته شده بود، چرا که از جایی پول میگرفتند که مدل سانسورآن مانند آنچه در ذهن داریم نبود. اگر موضوع در دسته سانسورها قرار میگرفت مستقیم نمیگفتند که سانسور است، ممکن بود بگویند که مطالعات شما فنی نیست. بنابراین تئاتر مستند گرفتار این پدیده شد و از نیمه 2014 در آمریکای شمالی و اروپا واحد دانشگاهی پیدا کرد و در قالب تئاتر پیشتاز یا آوانگاردی که تماشاگر خودش را داشت، ادامه داد.
این پژوهشگر همچنین اظهار کرد: تئاتر دانشگاهی به حیات خود ادامه داد و از همان سالها کشورهایی مانند لبنان، تونس، مراکش و … توسط کشورهایی چون اروپا، آلمان و… وارد این جریان شد.
او ادامه داد: از دهه 20 یا 30 میلادی تئاتر مستند، به شکل پرشتابی در مقیاس با زمان آن دوره رشد کرد و همواره مسئله جنگ در آن اهمیت داشت. در کشورهای لبنان و الجزایر جنگ داخلی نقش مهمی داشت. در این میان «سحر آصف» بسیار نقش پررنگی دارد. آصف در منطقهای روستایی به دنیا آمده است و تا نوجوانی نه تنها تئاتر ندیده بود، بلکه تنها بازیهای کودکانه دیده بود و حضور در روستا او را از فضای ملتهب شهری دور کرد. از همان بازیهای کودکانه و آنچه در تلویزیون دیده بود تصوراتش شکل گرفت و در نهایت وقتی به بیروت آمد در دانشگاه خبرنگاری خواند، اما آن را رها کرده و در رشته فیلم، تئاتر و تلویزیون شروع به تحصیل کرد. در آن زمان او شروع کرد درباره خودش فیلم ساختن.
این پژوهشگر توضیح داد: مسیری که در زندگی آصف طی میشود مسیری است که در تئاتر مستند طی شده است. چه تئاتر مستند دولتی، چه تئاتر دانشگاهی دست در دست روزنامهنگاری دارد و بسیاری از فعالان این عرصه سویه یا پیشینه مطبوعاتی دارند و میل تجسس در کار مطبوعاتی آنها دیده میشود. آنها در مطبوعات یک شاخه کارآگاهی دارند که اذهان عمومی را مخاطب قرار میدهد نه مسئله حقوقی را.
او بیان کرد: اتفاقی که برای آصف افتاد این بود که در پایان دوره لیسانس با یک مردمشناس مهم به نام «انتظار اعظم» آشنا میشود که مطالعه مردمنگارانه از اقوامی دارد که یکی از آنها اقوام روستای آصف است و برای کسب اطلاع به سراغ او میرود. آصف یک فیلم مستند خودگرایانه ساخته بود و مطالعه او چون بیش از یک سال طول کشید و روند مطالعه دراماتیک بود او را به سراغ این برد که این روند را بخشی از فیلم کند. اما جایی برای پخش آن نداشت چون زمان آثار تلویزیونی 50 دقیقه بود و اگر در سینما قصد نمایش داشت بیش از 90 دقیقه امکانپذیر نبود، به همین دلیل به تئاتر مستند کنجکاو شد تا آن را تبدیل به یک رپرتوار کند. در این اجرا سه ساعت مردم را در جریان آنچه اتفاق افتاده قرار میدهند و بعد پذیرایی و دوباره سه ساعت بعدی نمایش رقم میخورد که مخاطب نیز مشارکت دارد و وادار به حضور فعالانه میشود. تئاتر مستند این امکان را به آصف داد تا مطالعه را دوشادوش تئاتر مستند به نمایش بگذارد.
این پژوهشگر گفت: در واقع همدستی علم و پرفورمنس با هم این امکان را فراهم کرد. در همان سالهای 90 شکنر اهمیت بسیاری در امریکا پیدا کرد. چون همان زمان که تئاتر مستند سمت و سوی سیاسی پیدا کرد، مطالعات اجرا نیز جدی گرفته شد. مطالعات اجرا از دهه 70 اینگونه نام نهاده شد چرا که از میانه دهه 70 مطالعات دراما داشتیم و از دهه 70 دراما حذف و پرفورمنس نامیده شد تا نشان دهد که نهلهای ادبی نیست، بلکه مطالعات اجراست.
میقانی همچنین اظهار کرد: تئاتر مستند به سبب این که مجبور بود خودش را برای تماشاگرش تعریف کند، تا دچار سوتفاهم نشود و با انتظاراتی که میآیند دلسرد نشوند. به همین دلیل مرجعی غیر از شکنر وجود نداشت که دست به قلم ببرد و در این قامت کتابی بنویسد. رد پای او بسیار پررنگ است چرا که او بسیار تحت تاثیر شرق و آیین هندی بود و سبب شد تئاتریهای مستند متوجه شرق شوند، اما لزوما متوجه آن میزان از تاثیر شرق نشدند و تنها به خاورمیانه رسیدند. خاورمیانه جامعه ملتهبی داشت و در اروپا نزاع طبقاتی یکی از مسائل مهم در این اجرا بود.
او گفت: اخلاقی که تئاتر مستند در ابتدای سالهای دو هزار داشت، به کمک هنرهای مختلف از جمله تئاتر مستند شکل میداد، یک تئاتر اخلاقی مستقل از مذهب بود که سعی میکرد، بگوید آنچه که همه باید به آن برسیم حقوق شهروندی و تکلیف شهروندی است.
این پژوهشگر همچنین تاکید کرد: در اواخر دهه 50 و پیش از انقلاب نیز تئاتر مستند در ایران وجود داشت اما یک فرصتی را تئاتر ما تجربه کرد که آن هم تغییر مخاطب بود. این گونه تئاتر سعی کرد تماشاگرش را خودش انتخاب کند و به جاهایی رفت که تماشاگری در آن نداشت و پس از آن دیگر این گونه دیده نشد و بیشتر تئاتر گلخانهای که در محدوده بی خطری بود تا تجارب به شکل مصنوعی برای افراد اتفاق بیفتد. ارتباط ما با تئاتر مستند پس از انقلاب فرهنگی قطع شد تا پایان دهه 80 که تبدیل به یک موج آشکار شد و در حال حاضر نیز بسیار به آن توجه میشود، اما احتمالا یک روز فرو خواهد نشست.
او در خاتمه درباره حضورش در گروه دشنه نیز گفت: کار ما پرداختن به یک سری پرونده است که به شکل طبیعی مدعیالعموم ندارند و به نوعی غمخوار یا عدالتخواهی نداشته است. مسئله ما خود آن پرونده نیست، بلکه نور انداختن به نقاط نامعلومی از تاریخ است که در یک روند دوار تکرار میشود. به این امید که این نادانیها روندی تکراری نشوند. این امید بزرگی است که از عهده تئاتر مستند برنمیآید اما فعالیتی در جهت عدالتخواهی برای جمعیت فرودست در برابر گفتمان غالب است. امیدوارم که سال آینده بتوانیم اجرایی در این زمینه داشته باشیم.