فیلم «۲۴ فریم» در خانه هنرمندان ایران نقد و بررسی شد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در چهارصد و پنجاهمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۱۳ آبان فیلم «۲۴ فریم» به کارگردانی عباس کیارستمی در سالن استاد ناصری به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور محسن آزرم و کیوان کثیریان برگزار شد.
این کیارستمی بود که ماندگار شد
آزرم در ابتدای این نشست گفت: ما بچههای نسلی هستیم که دوران مدرسهمان را با «خانه دوست کجاست؟» آغاز کردیم؛ بعدها که بزرگتر و به سینما علاقمندتر شدیم، بخش عمده نوشتههایی که در دسترس ما بودند، مدام به ما یادآوری میکردند که فیلمهای کیارستمی سینما محسوب نمیشوند. میگفتند کیارستمی آداب فیلمسازی و کارگردانی بلد نیست و این چیزهایی که میسازد، تصویرهای آماتوری است که هر کسی دوربین بهدست باشد میتواند بسازد. هرچند در طول این سالها خیلیها دوربین به دست گرفتند، از جمله خود منتقدان، اما هیچیک نتوانستند چنین فیلمهایی خلق کنند.
وی ادامه داد: در دهه ۷۰ جدال منتقدانه بر سر کیارستمی بسیار پررنگ شد. اما گذر زمان داور خیلی خوبی است. میتوان گفت تمام آن نوشتهها به دست فراموشی سپرده شدند و این کیارستمی بود که ماندگار شد. نقدهایی که به سبک و سیاق نقدهای «کایهدو سینما»ی دهه۵۰ نوشته میشد پر از حکمهای کلی بود و میگفتند این فیلم است و آن فیلم نیست. گویی یک نفر شلاق بهدست میگفت شما نمیفهمید و من بیشتر از شما میفهمم. این ادبیات حاکم دهه ۷۰ بود و ما را که تازه با سینما آشنا شده بودیم را به شک میانداخت که شاید نباید از «خانه دوست کجاست؟» یا «مشق شب» خوشمان میآمد. اما نمیدانم چه اتفاقی برای من و همنسلانم رخ داد که به هر چیزی که پیشتر درباره کیارستمی گفته بودند شک کردیم.
جستجوی تازه برای درک کیارستمی
این منتقد سینمایی اضافه کرد: منتقدان کیارستمی میگفتند اگر منتقدان فرانسوی و آمریکایی نبودند هیچکس کیارستمی را تحویل نمیگرفت؛ میگفتند این منتقدان درکی از سینمای ایران و کیارستمی ندارند. اما همین افراد وقتی نوبت به کوروساوا، اوزو، درایر و برسون و.. میرسید، خود صاحبنظر بودند و گویا حرفشان سند و حجت بود. انگار اینها آداب زندگی یک ژاپنی را تمام و کمال میدانستند که درباره اوزو و تفاوتش با کوروساوا اظهارنظر میکردند. اما وقتی نوبت به کیارستمی میرسید به نظر میآمد آنها هیچ درکی از سینما ندارند و ما بهتر از آنها میفهمیدیم و این جای تعجب دارد. ما از زمانی شک کردیم که شاید تمام چیزهایی که پیشتر به ما گفته بودند را باید کنار بگذاریم. به این ترتیب خودمان شروع به جستجوی دوباره کردیم و چه خوب که دست به این کار زدیم.
آزرم ادامه داد: فکر میکنم بخش مهمی از نقد فیلم ایران یک عذرخواهی به کیارستمی و مخاطبان سینما بدهکار است چون راه را به آنها اشتباه نشان داد؛ در آن سالها چنان قاطعانه درباره بعضی چیزها حرف زدند که شما احتمال نمیدادید ممکن است اشتباهی در کار آنها باشد. اما با گذر زمان دیدیم بخشی از همان افراد که با ادبیاتی تند به مصاف فیلمهای کیارستمی رفتند، امروز هم در برنامههای تلویزیونی خیلی واضح میگویند که نه تنها با سانسور فیلمها موافقند بلکه با توقیف فیلمها هم موافقند؛ در اینجا مرز میان منتقد و ممیز کاملا از بین میرود. من اسم کسی را که علنا از توقیف یک فیلم حمایت میکند، منتقد نمیگذارم.
وی افزود: بخشی از کسانی که در آن سالها و پیش از آن با سینمای کیارستمی مواجهه میشدند، بر این اعتقاد بودند که سینما یا باید شبیه به سینمای هالیوود باشد یا شبیه به سینمای مدرن اروپا. از دید این افراد ما کارگردانی نداشتیم که به اندازه برگمان، برسون و آنتونیونی.. مدرن باشد و درک زیادی از زمانه خود داشته باشد. بنابراین آنها نتیجه میگرفتند که هر کسی بخواهد سراغ چنین مسائلی برود دارد ادا در میآورد و مشغول ندانمکاری است. این برخورد به سینمای کیارستمی محدود نمیشود و پیش از آن نیز، فارغ از خوب و بد بودن فیلمها، شاهد همین نوع برخورد با ابراهیم گلستان، سهراب شهید ثالث و.. نیز هستیم. یعنی هر کسی که میخواست از آن مسیر متعارف در سینمای فیلمفارسیزده خارج شود، محکوم میشد که روشنفکر است.
«۲۴ فریم» زمانِ گذشته را به زمان حال تبدیل میکند
آزرم در ادامه این نشست به فیلم «۲۴ فریم» پرداخت و گفت: «۲۴ فریم» از این جهت فیلم جالبی است که به تلقی کیارستمی از دنیای تصویر و آن تصویری که در ادبیات و هایکو میتوان سراغ گرفت، نزدیک است. در هایکو ما با یک تصویر و یک موقعیت طرف هستیم و گویا هیچ چیز قبل و بعد از آن وجود ندارد و یک لحظه برای ما ثبت میشود. از این نظر هایکو میتواند شبیه به یک تابلوی نقاشی یا یک فریم عکس باشد. اینجاست که کیارستمی عکس بهعنوان ثبت یک لحظه و تابلو به معنای یک لحظه ثبتشده را به تفکر هایکو نزدیک میکند. در نقاشی به سبک قدیم وقتی نقاش شروع به ثبت یک منظره میکرد، یک لحظه مشخص را در ذهنش ثبت و همان را نقاشی میکرد و اگر در این حین اتفاقات دیگری رخ میداد آنها را نادیده میگرفت. عکاسان امروزه میتوانند به تعداد دلخواه عکس بگیرند اما از بین تمام آنها شاید یک عکس را انتخاب کنند. نقاشی و عکاسی از این نظر شبیهاند که هر دو لحظهای از دست رفته را ثبت میکنند. «۲۴ فریم» زمانِ گذشته را برای ما به زمان حال تبدیل میکند و به نظر میرسد هیچکدام از اینها دیگر لحظات و قابهای مرده نیستند و جلوی چشم ما مدام زندهاند.
این منتقد سینمایی ادامه داد: نکته مهم دیگر این فیلم استفاده از امکانات تازهتر برای فیلمسازی است. فیلم ساختن برای کیارستمی گاه ساختن فیلم داستانی مثل «کپی برابر اصل» است، گاه تجربیتر است مثل «جادهها» و گاه فیلمهایی است که قرار است به سبک و سیاق شعرها و نقاشیهای خودش، ترکیبی از همه اینها باشد. استفاده از عکس به او امکان میدهد که هم امضای خود را پای کار بگذارد و هم در جستجوی چیز تازهای در این مدل سینمایی باشد. به نظر میرسد از یک جایی به بعد، آن روحیه تجربهگر کیارستمی بهعنوان یک فیلمساز دیگر با مدل عادی سینما قانع نمیشود. او میخواست فیلم شخصی خودش را بسازد. «۲۴ فریم» به ما نشان میدهد که چطور میتوانیم فیلمی بسازیم که به دنیای خودِ فیلمساز تعلق دارد، و در عین حال تماشاگری که آنرا تماشا میکند با دیدن این صحنهها حس کند که خود نیز این صحنهها را دیده یا در آینده ممکن است ببیند و تجربهای شبیه به تجربه کیارستمی داشته باشد. این فیلم راه تازهتری پیش پای مخاطب میگذارد تا دنیای شخصی کیارستمی را دنیای خودش بکند.
فریم پایانی؛ وصیتنامه باشکوه کیارستمی برای آیندگان
وی اضافه کرد: کیارستمی زمانی درباره رئالیسم گفته بود «هنر از جایی آغاز میشود که تو واقعیت را بهعنوان نقطه شروع کارت انتخاب میکنی؛ کار هنر از نقطه عزیمت از واقعیت شروع میشود». بر این مبنا، نقطه عزیمت در «۲۴ فریم» نیز واقعیت است؛ عکسهایی که کیارستمی پیشتر ثبت کرده و حال شکل تازهای به آن میدهد و با رویکرد تازهای با آنها روبرو میشود. شاید از نظر برخی افراد چنین فیلمهایی را نه در سالن سینما، بلکه مثلا در گالریها باید به تماشا نشست. اما باید پرسید در زمانهای که مهمترین فیلمها را در تلویزیون و گوشیهای موبایل یا تبلتها تماشا میکنیم، چطور میتوان با قاطعیت و بهسادگی حکم صادر کرد که جای این فیلم در سالن سینما است یا نیست؟ این تماشاگر است که انتخاب میکند یک فیلم را کجا و چطور ببیند. تماشاگر میتواند تصمیم بگیرد «۲۴ فریم» را در گوشی موبایلش ببیند.
آزرم در پایان گفت: فریم پایانی «۲۴ فریم» باشکوهترین وصیتنامهای است که یک فیلمساز میتواند برای نسلهای پس از خودش به یادگار بگذارد. کیارستمی همه آن چیزهایی را که سالهای سال به دلایل واضح در فیلمهایش غایب بود، در فریم پایانی آخرین فیلمش برای ما به یادگار گذاشته است. بعد از همه تیراندازیها و کشتارها و نابودگریها، اینجا در فریم پایانی آن انسانیتی را میبینیم که به نظر میرسد در مابقی فیلم مفقود است. ما در زمانهای زندگی میکنیم که با انبوه واقعیت محاصره شدهایم و اخبار مدام آمار مرگ و میر بر سر ما میریزد، آنگونه که خبر کشته شدن کودکان در فلسطین یا افغانستان دیگر تعجببرانگیز نیست. «۲۴ فریم» واکنشی است به نکبت و تیرگیای که امروزه در تمام دنیا شاهدش هستیم.