پانصد و هفتاد و هشتمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۳، به نمایش فیلم سینمایی «فرمونت» به کارگردانی بابک جلالی محصول ۲۰۲۳ اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور شهرام اشرف ابیانه (منتقد سینما) و سامان بیات برگزار شد.
شهرام اشرف ابیانه در این نشست گفت: کارگردان این فیلم، اصلیتی ایرانی دارد و اهل سمنان است اما اکنون در آمریکا زندگی میکند. او تاکنون سه فیلم بلند ساخته و «فرمونت» سومین فیلم بلند سینمایی او به شمار میآید. این فیلم را برای اولین بار در سال گذشته دیدم و همان زمان فکر کردم که چقدر شبیه فیلمهای اول جیم جارموش است. حتی اشخاص دیگری نیز به این موضوع اشاره کرده بودند. فکر میکنم مخاطبان نیز در این مورد با من همنظر باشند.
او افزود: در واقع جارموش نوع جالبی از سبک فیلمسازی را وارد سینمای آمریکا کرد. او در عین حال که در آثارش از طنزی فلسفی بهره میبرد، قصد داشت انتقادهایی را نیز بیان کند. جدا از سیاه سفید بودن آثار ابتدایی جارموش و این فیلم که اکنون دیدیم؛ (در هر دو نوع از آثار) دوربین جز در مواردی خاص، حرکت خاصی ندارند. در واقع فیلمساز در این فیلم به مهاجرت پرداخته و بیحسی و عدم ارتباط را به نمایش میگذارد. شخصیتها در فیلم به گونهای به دوربین نگاه میکنند که انگار مسخ شدهاند. چون آنها ریشهای ندارند. در واقع مهاجرت این بلا را سر آنها آورده است.
این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: در شخصیتهای فیلم حس چندانی دیده نمیشود. به عنوان مثال، شخصیت دنیا، در گذشته مترجم بوده و برای ارتش آمریکا در افغانستان کار میکرده اما اکنون مجبور به مهاجرت شده و در کارخانهی شیرینیپزی کار میکند که صاحب آن هم مهاجری چینی است. در حقیقت داستان از جایی شروع میشود که شخصیت دنیا دچار اختلال خواب شده و پیش روانشناس میرود تا از او قرص خواب بگیرد؛ وقتی پیش روانشناس میرود، از نوع نشستن و نماها متوجه میشویم که هیچ ارتباطی بین آنها نمیتواند ایجاد شود.
اشرف ابیانه در ادامه صحبتهایش بیان کرد: در نیمه اول فیلم «فرمونت»، شخصیت دنیا در کنار سه لته آینه میایستد و ما تصویر او را در سه آینه میبینیم. هر کدام از این آینهها، بخشی از واقعیت را به نمایش میگذارد. مسئله دنیا این است که نمیتواند این سه بخش و ماجرای آنجا را یکی کند.عنوان فیلم قبلی این فیلمساز، سرزمین بود. این فیلم نیز در یک بیسرزمین روایت میشود. همین موضوع نشان میدهد که سرزمین برای این کارگردان، اهمیت ویژهای دارد. او نشان میدهد که استفاده از مکان در سینما را بلد است و میداند که چطور مکان را تبدیل به استعاره کند.
او در ادامه صحبتهایش گفت: این فیلم پیشتاز جشنوارههای مستقل در سال گذشته بوده و سر و صدای زیادی داشته است. به هر حال داستان فیلم درباره مهاجرانی است که به مملکت دیگری میروند و نمیتوانند خودشان را با شرایط تطبیق دهند. آنها مشکلاتشان را چون حباب با خود حمل میکنند. شخصیت دنیا در فیلم نیز با عشق میتواند این حباب را کنار بزند.