مراسم بزرگداشت داریوش شایگان پنج شنبه 7 تیر با حضور رضا داوری اردکانی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، غلامرضا اعوانی، محمد صنعتی، علی دهباشی و مجید رجبی معمار در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، مجید رجبی معمار در ابتدای این مراسم گفت: شایگان متفکری عاشق ایران بود و شاید همین عشق بود که تفکرش را تعالی میبخشید.
او افزود: معنویت حضوری است که ما در دنیا داریم و زوال جسم معنویت را از ما نمیگیرد. شایگان در میان ما حضور دارد و حضورش از هر زمان دیگری پر رنگتر است.
از بزرگانی چون شایگان در دانشگاههای خود استفاده نمیکنیم.
در ادامه این مراسم استاد غلامرضا اعوانی گفت: شایگان افقهای وسیع و متنوعی داشت و من در این مجال تنها درباره یکی از وجوه او صحبت میکنم. در سال 1349 به عنوان استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی تدریس درسی با عنوان ادیان و مکتب فلسفی هند به من سپرده شد. این درس چهار واحد بود که در دو ترم تدریس میکردم.
او افزود: من از سال 1349 تا سال 1357 این چهار واحد را تدریس کردم. برای تدریس به منابع مختلف به زبان اصلی هم رجوع میکردم اما منبع اصلی من کتاب دو جلدی ادیان و مکاتب فلسفی هند بود. این کتاب بهترین کتابی است که درباره ادیان و مکاتب فلسفی هند نوشته شده است. شایگان مقدمه این کتاب را در سال 1344 یعنی زمانی که تنها 31 سال داشت نوشته است و این بسیار حیرتآور است. او در بخش کتابشناسی این کتاب از 500 منبعی که برای نوشتن این کتاب استفاده کرده نام برده است. چنین شیوه پژوهش و تالیفی امروز باید برای استادان و دانشجویان ما مرسوم شود، شیوه ای که متاسفانه در دانشگاههای خود کمتر سراغ داریم.
اعوانی با اشاره به فصلهای این کتاب گفت: شایگان در این کتاب از هشت مکتب فکری هندی سخن میگوید و منابع هر یک از این بخشها بینظیر و یکه هستند. اما جای تاسف دارد که ما همیشه از گنجینههایمان درست استفاده نمیکنیم. باید از خودمان بپرسیم چرا نظام آموزشی و دانشگاهی ما از شایگان برای تدریس در دانشگاهها دعوت نکرد. او یکی از بزرگان هندشناسی در جهان است.
او با اشاره به ضعف نظام آموزشی ما که همواره به غرب توجه دارد و نسبت به شرق بیاعتنا است گفت: جای تاسف دارد که در دانشگاههای ما دروسی درباره شرق به عنوان مثال چین و هند تدریس نمیشود. فرهنگ ایرانی و اسلامی بر بسیاری از فرهنگها تاثیر گذاشته است و با تطبیق میان فرهنگهای مختلف میتوان به این تشابهها و تفاوت ها دست یافت.
اعوانی ادامه داد: حدود سال 1382 بود که از شایگان برای سخنرانی دعوت کردم و هنوز کتاب مجمع البحرین او منتشر نشده بود و من نمیدانستم که او این کتاب را ترجمه کرده است و از او خواستم که درباره مجمع البحرین سخنرانی کند و در این سخنرانی بود که متوجه شدم که او چقدر کار کرده است.
استاد اعوانی در بخش پایانی صحبتهای خود با اشاره به «یگانه شایگان» خواهر داریوش شایگان نیز گفت: خواهر او هم فیلسوف مهمی بود که به هشت زبان زنده دنیا تسلط داشت و فارغ التحصیل هاروارد بود. تخصص او در ارسطوشناسی و شارحان ارسطو بود. او کتابخانه بسیار نفیسی داشت که امیدوارم کتابخانهاش به تاراج نرفته باشد.
شایگان عمق فرهنگ شرق و غرب را به خوبی شناخت.
در ادامه این مراسم غلامحسین ابراهیمی دینانی گفت: انسان موجودی اندیشمند است. اندیشه همیشه به روی غیر گشوده است اما اندیشه در درون خود فرو بسته است. انسانها نیز دو دسته هستند باز و بسته. انسانهای بسته دلشان بسته میشود، از منظر قرآن این انسانها دلشان همچون سنگ میشود.
او افزود: به راستی شایگان خودش مجمع البحرین بود که دو دریای فرهنگ غرب و شرق را بهم متصل کرده بود. انسان در تمام جهان یکی است و فرهنگها متفاوت هستند و فاصله فرهنگها فراتر از فاصله زمین تا آسمان است. چگونه میتوان فرهنگها را به یکدیگر نزدیک کرد. او در دو دریای فرهنگ غرب و شرق غوطهخورده بود و با تمام وجودش غرب و شرق را به درستی فهمیده بود.
دینانی با اشاره به این سخن که برخی تصور میکنند که انسانها زبان را میسازند گفت: اما متفکرین میگویند که این زبان است که انسان را میسازد. در تعریف آدم میگویند انسان ناطق. شایگان به زبانهای متعددی تسلط کامل ادبی و فلسفی داشت. او مکتبهای هنری غرب و شرق را به خوبی میشناخت.
این استاد حکمت و فلسفه با اشاره به سالهایی که با شایگان، هانری کربن، سیدحسن نصر و علامه طباطبایی در یک کلاس درس مینشستند گفت: این نشستها از اول غروب تا دو نیمه شب ادامه داشت. کربن مظهر فرهنگ غرب بود و فلسفه اسلامی اقیانوسی است که ابوعلی سینا و ملاصدرا دارد و در این جلسات اقیانوس غرب و شرق با هم یکی میشدند. من کمتر کسی را چون شایگان میشناسم که همزمان به فرهنگ غرب و شرق تسلط داشته باشد. کربن خیلی تلاش میکرد شرق و به ویژه تشیع را بشناسد اما ذاتش غربی بود اما شایگان به موازات هم شرقی و هم غربی بود.
دینانی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: شایگان انسان بسیار وارسته، متواضع و خوش برخوردی بود. حیف که از میان ما رفت او آثار خوبی از خودش برای ما به جا گذاشت. شایگان با این که در فرانسه خانه داشت اما در ایران زندگی کرد و شدت علاقهاش نسبت به ایران بسیار زیاد بود. او ایرانی بود که مسلمان از دنیا رفت.
داریوش شایگان شاعر بود و تا آخر عمر شاعر باقی ماند.
در ادامه این مراسم رضا داوری اردکانی گفت: شایگان در فرهنگ ما جایگاه یکهای دارد . او خود عنوان میکند که هرگز مادرم فارسی یاد نگرفت و پدرم هم هرگز فارسی حرف نزد. او به مدرسه فرانسویها رفت و زبان فرانسه یاد گرفت در نوجوانی به لندن رفت و پس از پایان دبیرستان برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت. او برخلاف خواست پدرش رشته تحصیلیاش را انتخاب کرد اما پدرش به نظر او احترام گذاشت.
او افزود: در سال 1358 در تایلند از سوی یونسکو کنفرانس فلسفهای برگزار شد و من نیز آنجا سخنرانی داشتم. در این کنفرانس هر فردی که مرا میدید از من آدرس شایگان را میخواست و این برایم بسیار عجیب بود.
رضا داوری اردکانی گفت: شایگان در جوانی شاعری را ترک کرد اما تا آخر عمر شاعر باقی ماند. او درک و شعوری شاعرانه داشت. شایگان پس از بازگشت به ایران زبان فارسی را خوب بلد نبود اما فقط یک سال وقت گذاشت و زبان فارسی را به خوبی فرا گرفت. نثر او بسیار شاعرانه و پخته است. شایگان درباره هویت مطالب درخشانی نوشته است. فیلسوف و شاعر ویژگی دارند که همواره جاهای تاریک را میبینند شایگان کسی بود که تمام این مناطق تاریک را دیده بود.
داوری با بیان این مطلب که شایگان نه به غرب و نه به شرق بلکه به حوزه پستمدرن تعلق داشت گفت: پست مدرنها دو دسته هستند خوشبین و بدبین. شایگان از جنس پستمدرنهای خوشبین بود.شایگان معتقد بود در وضعیت پست مدرن فرهنگها کنار هم قرار میگیرند و نسبت آنها توالی نیست. او به شدت از تجدد و ارزشهای آن دفاع میکرد، اما به نظر او تجدد نیاز به تحول و تعدیل داشت.
داریوش شایگان از هویتی یگانه به هویتی چندگانه و اندیشهای سیال و پویا رسید
در بخش دیگری از این مراسم محمد صنعتی با بیان این مطلب که برای من و بسیاری دیگر شایگان دوستی جایگزینناپذیر بود گفت: شایگان نمونه فرهیختهای است که در جامعه بحران زده ایران به آن نیاز فراوان داریم.
او افزود: من با داریوش شایگان 10 سال پیش دوست شدم. فرصت دوستی در سن و سال من با چنین فردی کمیاب است. در جامعهای چون جامعه ما که ارتباط بین فرد و اجتماع رو به زوال است و دروغ و خودشیفتگی و ناایمنی جایگزین شده است. جامعهای اسطورهاندیش که در ستیز و تقابل با واقیعت بینی خرد ورزی و فرهیختگی است.
صنعتی ادامه داد: شایگان اندیشمندی فرهیخته بود که همواره در گفتوگوها و دیدارها خلاق بود آن هم به دور از فرهنگ تودهوار و خالی از جزمیتهای عقیده و ایدئولوژی. با او میشد ساعتها نشست و گپوگفتهای معناداری داشت. شایگان هرگز در پی تحمیل عقیدهاش نبود و نیازی به مونولوگ نداشت.
او با بیان این مطلب که شایگان در گفتوگو فضایی میآفرید که هرکسی بتواند در آن دیالوگی آموزنده، پربار و دلپذیر داشته باشد گفت: در آخرین دیداری که با شایگان داشتم او از مارسل پروست و کتاب خودش فانوس جادویی زمان گفت و اینکه پروست چگونه سالهای عمرش را وقف نوشتن «در جستوجوی زمان از دست رفته» کرد و آنگاه که جلد هفتم آن را به پایان رساند به فاصله کمی مرگ به سراغ او امد. این اتفاق هم خیلی زود پس از انتشار کتاب فانوس جادویی زمان برای شایگان افتاد.
به گفته صنعتی شایگان عاشق زندگی و این سرزمین بود. او با عرفان رابطهای دیرینه داشت. شایگان ذهنیتی سیال میان مدرنیته و عرفان داشت.
او افزود: با شایگان 40 سال پیش با خواندن کتاب آسیا در برابر غرب آشنا شدم. وقتی کتاب او را خواندم به نظرم آمد که او هم مانند اندیشمندان نامآور و بسیار تاثیرگذار دهه 40 میاندیشد و من با اندیشه اسطورهای و مدرنیتهستیز هیچ کدام از آنها آن زمان الفتی نداشتم.
صنعتی با بیان این مطلب که برای او دو شایگان وجود دارد گفت: شایگان متقدم و شایگان متاخر. شایگان متقدم با تخصص هندشناسی و تالیفاتش در زمینه ادیان و مکاتب فلسفی هند و آیین هندو و عرفان اسلامی که مسالهاش اسطوره، هویت و هویت شرقی در برابر هویت غربی است.
او افزود: ولی شایگان متاخر، شایگانی متفاوت بود. شایگانی که از اسطورهاندیشی و عرفان فاصله گرفته بود. شایگانی که نه مدرنیتهستیز بود و نه مدرنیته را با غرب یکی میگرفت. او فرهیختهای نمونه بود که جامعه ایران برای نجات خود از این ورطه بحرانی خطرناک به امثال او نیاز فراوان دارد. البته شایگان دیگری هم میتوان به این دو شایگان افزود و آن شایگان در گذار از هویت یگانه اسطورهاندیشی و عرفانزدگی و مدرنیتهستیزی است که به اشتباهات اندیشه خود بصیرت یافته است و با شجاعت و پختگی میتواند به نقد خود بنشیند.
صنعتی افزود: باید توصیه شایگان را بپذیریم که معتقد بود باید منطق کینهتوزی را کنار بگذاریم و به گفتوگو روی بیاوریم از تجربه دیگری سود ببریم.
او ادامه داد: شایگان فرهیختهای بود که در مدرنیته زیسته بود اما همچنان تجربه عرفانی مجذوبش میکرد. اما با این همه او سالها بود که از عرفان فاصله گرفته بود و در آخرین مصاحبه خود نسبت به خطرات عرفان و اسطورهاندیشی هشدار میدهد.
صنعتی با اشاره به آخرین دیدارش با شایگان گفت: در این دیدار شایگان گفت قصد دارد درباره میشل دو منوتین فیلسوف رواقی دوره رنسانس کتاب بنویسد. او یکی از مهمترین فیلسوفان دوره رنسانس است که راه را برای غرب و برای ورود مدرنیته و روشنگری هموار میکند. همانگونه که خردورزی به جای اسطورهاندیشی در غرب قرون وسطی جای میگیرد.
محمد صنعتی در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: آرزو داشتم که این کتاب شایگان را بخوانم اما مرگ این فرصت را از ما دریغ کرد.
داریوش شایگان درد ایران داشت و بس
در بخش پایانی این مراسم علی دهباشی با تشکر از خانواده شایگان گفت: پس از درگذشت شایگان مطالب متنوع و متعددی درباره او نوشتند. شایگان و نفس حضورش یک استثنا و متفاوت از اندیشمندان هم عصرش بود.
او افزود: در زمان حیات او بسیاری تعمداً تلاش کردند که نوشتهها و اندیشههای او را تحریف کنند، من برای انتشار ویژه نامه او تمام این نوشتهها را گرداوری کردم و با متن اصلی تطبیق دادم. هرکسی حق دارد هر اندیشهای را نقد کند اما برای اثبات نظر خود نباید مطالب کسی را وارونه جلوه کند.
دهباشی با بیان این مطلب که تعدادی از آثار شایگان هنوز امکان نشر نیافتهاند گفت: امیدوارم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسیر انتشار کتابهای شایگان را تسهیل کند. از آشنایی و دوستی من با شایگان 28 سال میگذرد و در تمام این سالها حداقل هفتهای دوبار تنها و یا در جمع دوستان به خانه او میرفتم و در این دیدارها از گفتههای او یادداشتبرداری میکردم. هیچ وقت نخواستم که این گفتوگوها را ضبط کنم. امیدوارم به زودی بتوانم این یادداشتها را منتشر کنم.
او در پایان صحبتهای خود گفت: شایگان همیشه سرشار از ایده بود و ایده ترجمه و یا تالیف بسیاری از کتابها که در کتابفروشیها موجود است را او به افراد میداد و اصرار داشت که در مقدمه کتابها چیزی درباره او ننویسند. شایگان در تمام حرفها و نوشتههایش تنها یک درد داشت و آن هم درد ایران بود. نام و یادش گرام