نمایش «این یک کنفرانس از شکست ماست» به نویسندگی و کارگردانی مهران مرادی از 11 تیر در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران به روی صحنه رفته است؛ نمایشی که به یک معضل اجتماعی در میان نسل جوان امروز و رابطه میان پدران و پسران میپردازد. در همین ارتباط گفتگویی داشتهایم با مهران مرادی کارگردان این نمایش که در ادامه میخوانید. مرادی از نحوه شکلگیری ایده این نمایش، گروه بازیگرانش و دغدغههایش نسبت به نسل جوان میگوید.
مرادی درباره چگونگی شکلگیری ایده این نمایش گفت: ایده «این یک کنفرانس از شکست ماست» از یک جمله شروع شد؛ «در زمان صلح پسرها پدرها را دفن میکنند، اما در زمان جنگ پدرها پسرها را دفن میکنند». در ادامه در ذهنم به روابط میان چهار جوان رسیدم که قصد دارند عملی را انجام دهند، بدون اینکه برای آن دلیلی داشته باشند. آن جمله را هر روز برای خودم چیدمان میکردم و بارها از فرم به محتوا میرسیدم. اتفاقها را بخشبخش میکردم چون متنی بهشکل نهاییشده از ابتدا تا انتها وجود نداشت. برای نهایی کردن متن باید چیزهایی از خود بازیگران گروه بیرون میکشیدم؛ موقعیت و اتفاق را برای آنها تشریح میکردم و از آنها میخواستم بگویند در این شرایط چه میکنند. تمام دیالوگها را خود آنها گفتهاند و من آنها را همراستا با متن دستهبندی و منظم میکردم و بعد دوباره متن را در اختیار بچههای گروه قرار میدادم. محتوای این نمایش بهشدت تحتتاثیر فرم آن است؛ حرکتهای تکراری و حرفهای تکراری را مرتب میبینیم، یعنی همان چیزی که یک روزمرگی برای ما بوجود میآورد.
وی ادامه داد: برای کار کردن در مدیوم تئاتر، به روابط اجتماعی و خانوادگی که اتفاقات جذابی در آنها رخ میدهد توجه خاصی دارم؛ در حال و روز فعلی میبینیم روند زندگی بین یکسری از آدمها حالت مکانیکی پیدا کرده است و بسیاری از اتفاقها فقط در یک بازی و برای سرگرمی رخ میدهند و منطق خاصی پشت آن وجود ندارد. برای نمونه، یکی از دوستانم که بهعنوان مشاور یک مدرسه مشغول بکار است، تعریف میکرد دانشآموزانم بعد از تعطیلی مدرسه بالای پل هوایی میروند و ادای پرت کردن خود به پایین و خودکشی را در میآورند و از هم فیلم میگیرند و بعد به پایین پل برمیگردند. یعنی در عمل دست به خودکشی نمیزنند اما این بازی برایشان جذابیت دارد. یا عدهای دیگر از این بچههای جوان ادای پرت کردن خود به زیر ماشین را در میآورند اما در لحظه آخر خود را عقب میکشند که متاسفانه در این مورد باعث تصادف با اتومبیلها نیز شده است. این اتفاقی دردناک است؛ این بچهها دست به یک عمل صفر و صدی میزنند و در یک لحظه ممکن است تمام زندگیشان را از دست بدهند. باید ببینیم آنها به کجا رسیدهاند که وارد این بازی میشوند و این برای آنها یک عمل سرگرمکننده است.
این کارگردان تئاتر افزود: این مقطع سنی جوانها برای من اهمیت زیادی دارد و از نظر نمایشی برای من جذاب بود که روی این قضیه کار کنم، در مورد آن بنویسم و به این نقطه برسم که در نهایت قرار است چه اتفاقی برای این آدمها بیفتد. البته شخصیتهای این نمایش در سرانجام قصه آن کار را انجام نمیدهند چون دلیلی برای انجامش ندارند. در این نمایش با دو نسل سنی روبرو هستیم؛ نسل پدران و نسل پسران. بچههای نسل جوان ادای پدرهایشان را در میآورند، تا یکسری حرفها را که از زبان پدرانشان نشنیدهاند، بشنوند. در ادامه نمایش روشن میشود که این یک بازی است که بین آنها جریان دارد. آنها این بازی را انجام میدهند تا ببینند آیا پدرانشان میتوانند آنها را راضی کنند که دست از این کار بکشند؟ که در نهایت خسته میشوند و نمیتوانند و دوباره رفاقت بین آنها شکل میگیرد.
مرادی ادامه داد: در روند فرمی این نمایش، تکرارها اهمیت خیلی زیادی دارند؛ حرفهایی که شاید برای ما خندهدار باشد اما مدام تکرار میشوند و همین تکرارها باعث ایجاد معضلاتی عجیب در روابط پدران و پسران میشود. همین تکرارهای بهظاهر خندهدار است که واقعیت را شکل میدهد. اما از بیرون که به ماجرا نگاه میکنیم، میبینیم چه فشار سنگینی روی این نسل جوان وجود دارد؛ آنها مدام حرفشان را تکرار میکنند اما گوش شنوایی وجود ندارد. در نمایش «این یک کنفرانس از شکست ماست»، پدرها نمیدانند چه کردهاند که باعث ناراحتی پسرانشان شدهاند و وقتی مساله از زبان بچهها بازگو میشود، تعجب میکنند که نه مسائل پیچیده فلسفی، بلکه چیزهای بهظاهر ساده و خیلی معمولیست که موجب ناراحتی فرزندانشان شده است. این مسائل در واقعیت خیلی جزئی و بیاهمیت به نظر میرسند، ولی واقعا تاثیرگذارند.
وی اضافه کرد: چیزهایی که برای من و گروه ما مهم بود، این نوع زندگیست که بین جوانها بهطور روزمره تکرار میشود و عملهای دردناکی را به یک اتفاق بامزه تبدیل کرده و هر روز آنرا تکرار میکنند. بازیگران ما به لحاظ سنی در همان نسلی که صحبتش شد، جای میگیرند. به همین دلیل است که کار ما حالت مستند دارد. سعی ما بر این بود که تا جایی که در توان ماست، جلوی این کار را بگیریم. شاید بتوانیم به یک راهحل برسیم و از این نمایش متوجه اتفاقاتی شویم و جلوی وقوع آنها را بگیریم. خودکشی یک عمل دردناک است و زمانی که میان چند جوان تبدیل به یک بازی میشود، بر دردناکی آن اضافه میشود. اگر جستجو کنیم و پاسخی بیابیم که چگونه به چنین نقطهای رسیدهایم، برای همه ما اتفاقی خوب خواهد بود.
این کارگردان تئاتر درباره دشواری کار بازیگران در این نمایش گفت: حدود یکسال درگیر تمرینات این نمایش بودهایم و در این مسیر سختیهای زیادی را متحمل شدیم. همانطور که گفتم کار ما حالت مستند دارد؛ یعنی بچههای گروه بهجای اینکه بخواهند خودشان را جای شخصیت دیگری قرار بدهند و نقش او را بازی کنند، باید خود را در آن موقعیت قرار میدادند و مثلا از خود میپرسیدند که در چنان شرایطی چه چیزی به پدرم میگفتم؟ یا اگر من پدری باشم و پسرم قصد انجام چنین کاری داشته باشد، باید به او چه بگویم؟ این نمایش نخستینبار در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان ایران اجرا میشود. فعلا برنامهای برای اجرای دوباره آن نداریم اما دوست دارم باز هم آنرا به روی صحنه ببریم. به این دلیل که درگیر معضل اجتماعی جوانان است، معضلی که پیش چشم ماست و هر روز آنرا مشاهده میکنیم.
مرادی در پایان در مورد مشکلات این روزهای تئاتر توضیح داد: نمیدانم صحبت از مشکلات موجود دردی را دوا خواهد کرد یا نه؛ تمام کار من تئاتر است و جمع کردن یک گروه در این شرایط واقعا کار دشواری است. پانزده نفر در این گروه جمع شدهاند و مشغول یک کار مشترک هستند تا اتفاقی فرهنگی را رقم بزنند. دردناک است که بازیگر من گاها ناچار بوده مسیری طولانی را پای پیاده طی کند تا به محل تمرین برسد. تئاتر کار آنهاست پس چرا نباید از آن درآمدی داشته باشند. برای پیش بردن این کار پول قرض کردهام و میزان فروش نیز آنقدرها نیست که بتواند جوابگوی تمام هزینهها باشد. ایکاش چنین فشارهایی کمتر بود تا کمی راحتتر به تولید فکر میکردیم. اما وقتی به لحاظ مالی اینگونه زیر فشار قرار میگیریم، در آینده نمیتوانیم چنین کارهایی را تکرار کنیم. از تمامی بچههای گروه تشکر میکنم که در این شرایط سخت، با تمام وجودشان حضور پیدا کردهاند بدون اینکه گلایهای از مشکلات داشته باشند؛ و این حضور اهمیت خیلی زیادی برای من دارد. امیدوارم از این کار راضی باشند و بتوانیم در آینده اتفاقات دیگری را هم رقم بزنیم.