اولین نشست از سلسله نشستهای پژوهشی «ضرورتها و کارکرد ترانه در موسیقی پاپ» در خانههنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش روابطعمومی خانههنرمندان ایران، اولین نشست از سلسله نشستهای پژوهشی «ضرورتها و کارکرد ترانه در موسیقی پاپ» روز گذشته ۲۸ تیرماه با حضور فردین خلعتبری آهنگساز، محسن رجبپور ناشر، حسین غیاثی ترانهسرا و حمیدرضا عاطفی روزنامهنگار و عضو هیات مدیره کانون پژوهشگران خانه موسیقی در سالن استاد شهناز خانههنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست فردین خلعتبری گفت: به نظرم نباید درباره چیز بد حرف زد. در همه جای دنیا آثار سخیف در هر حوزه تولید میشود چرا ما برای چیزهای بیارزش وقت میگذاریم؟ کار هرکسی برای خودش ارزش دارد پس این جامعه است که آن اثر را یا برنمیتابد یا میپذیرد. مشکل بزرگ مملکت ما این است که وقتی اثر بدی تولید میشود همه درباره آن حرف میزنند و مینویسند. پس این جامعه ماست که موقعیت سخیفی پیدا کرده است و ما به چیزهای کمارزش میپردازیم. در این میان آیا تا حالا شعرهای خوب را تحلیل کردهاند؟
عاطفی هم مطرح کرد: فروش بالا یکی از دلایل نازل شدن ترانههاست.
در ادامه غیاثی اظهار کرد: باید بدانیم ترانه یک مقوله جدا از شعر است و یکی از دلایلی که ما از شورای شعر و ارشاد به اتفاق خوبی نمیرسیم این است که اکثر اعضای این شورا شاعر هستند و ترانهسرا نیستند. واقعا این موضوع شدنی نیست که کسی برای خوانندهای ترانه انتخاب کند بلکه آن گروه باید به هم نزدیک شوند و در نهایت ترانه انتخاب شود. نگاه من به ترانه جدی است و بخش کلاسیک را میپسندم اما با این موضوع مخالفم که چیزی را به خوانندهای که ادبیات، لباس پوشیدن و… او سبک دیگری است، تحمیل کنیم.
سپس عاطفی مطرح کرد: گرچه ترانههای سخیف طرفدار دارند اما در همین جا ترانهسراهای ارزشمند داریم که به آنها مراجعه نمیشود.
در بخش دیگری از این نشست رجبپور اظهار کرد: من ۳۳ سال است که شغلم همین است که ۳۲ سال از آن را به شورای شعر مراجعه کردهام، میتوانم بگویم امضای آقای بهمنی و … زیر شعرهایی است که اگر دوباره به آنها مراجعه کنیم همان شعرها را تایید نمیکنند میخواهم بگویم آدمها در شرایط مختلف اپوزیسیون و ضد اپوزوسیون میشوند.
وی گفت: اینکه برخی دوستان سن و سالشان به قبل از انقلاب نمیرسد اما ده اثر مربوط به قبل از انقلاب را شنیدهاند و میگویند آن زمان آهنگها خوب بود توجه کنند که این چنین نیست. «شما خونتون مورچه داره» که بعد از انقلاب سروده نشده است من همه این آهنگها را جمع کردهام؛ سطح آنها به حدی است که که امیر تتلو پیش آنها جوجه است.
رجبپور توضیح داد: بارها گفتهام ما جزو معدود کشورهای دنیا هستیم که یک دسته در ایران به دنیا آمدهاند، فارسی حرف میزنند اما آنها شدهاند آن ور آبی ما این ور آبی! آیا کشوری در دنیا داریم که عدهای خودی و عدهای غیرخودی شوند؟ در همه رقابت خودی و غیرخودی داریم! این در حالی است که غیرخودیها دیگر خاطرهای از ایران ندارند. پس یک دسته آدم داریم که هر کاری دلشان میخواهند، میکنند.
وی بیان کرد: بعد از انقلاب برخی موزیسینها از ایران رفتند و برخی در داخل قایم شدند. آن زمان در دست گرفتن ساز مجاز نبود که در چنین مواقعی موسیقی به بیراهه میرود، اولین اتفاق هم خفقان در حوزه آموزش موسیقی است.
عاطفی گفت: در دهه شصت بهترین آثار ما ساخته شدند.
رجبپور در این بخش عنوان کرد: چون تنها به آثاری مجوز میدادند که ردیف دستگاهی بودند این آثار هم عمدتا توسط اساتید سنتی ساخته میشد که اجازه نداشتند از ایران بیرون بروند.
عاطفی هم گفت: اتفاقا آهنگهای پاپ خوب هم داشتیم.
سپس خلعتبری توضیح داد: باید ببینیم آثار آن دوره چه ویژگی داشتهاند و دقیق صحبت کنیم. اینکه بگوییم بهترین آهنگها در فلان دهه تولید شده تنها یک حرف ژورنالیستی زدهایم.
وی مطرح کرد: هر نظام و هر تفکر ایدئولوژیکی اصولی دارد که اگر برخلاف آن صحبت نکنید، میتوانید همه چیز بگویید. زشت است که ما کار «عمو سبزی فروش» را به اجتماع ادبی ببریم و بگوییم این را نقد کنید چون آن شعر یک کار عامیانه است که جای آن در شورای شعر و ادبیات نیست!
گرفتاری ما از اینجاست که یک سری آدم در جایی نشاندیم و به آنها حقوق میدهیم که کارهای کمارزش را بررسی کنند. در همه جای دنیا هرکسی هر کاری میکند و مردم هر آنچه را میپسندند انجام میدهند، در این شرایط سالهاست کلاسیکها سعی میکنند فضای مردمی ایجاد کنند تا مردم به کنسرت آنها بیایند در حالی که این کار خارج از قواعد آنهاست، این کار برای این است که میخواهند مردم را به سمت خود بکشانند اما با همه اینها باز هم چند نفر کرهای میآیند، کل بازار را در دست میگیرند و کل اروپا زورشان به آنها نمیرسد. اینکه میگویند ترانهها، جنسی شده است باید بگویم در سینما و تئاتر هم، چنین است اما این موضوعات نباید از مجاری رسمی رد شود. کار این مجاری رسمی باید حفظ و اشاعه آثار خوب باشد، آن زمان است که مردم خودشان آثار خوب را پیدا و گوش میکنند. وظیفه اداره فرهنگ در همه جای دنیا حفظ و اشاعه اثر خوب است نه ممیزی.
رجبپور گفت: سال ۶۸ جنگ تمام شد اما قبلتر از آن دو شبکه تلویزیونی داشتیم که هر کدامشان روزانه پنج ساعت درباره جنگ صحبت میکردند، بعد از اتمام جنگ سازندگی و اقتصاد که نداشتیم و همه چیز درگیر جنگ بود اما دمدستیترین اتفاق موسیقی بود، پس هرکسی یک گیتار داشت به سمت تلویزیون میدوید. بعد از دهه ۶۰ به یکباره و ابتدا توسط صدا و سیما فضای موسیقی به بدترین شکل ممکن باز شد، آقایان سال ۷۴، ۷۵ به این نتیجه رسیدند که آزادیهای مدنی کم شده و شکاف زیاد شده است پس با ظهور آقای خاتمی فضا را کمی باز کردند به همین واسطه نگاهها کمی تلطیف شد و دوستان به این سمت رفتند که به موسیقیهای مختلفی مجوز بدهند؛ به نحوی که قطعاتی تولید میشد که نمیشد تحملشان کرد ولی همانها فروش زیادی میکردند چون گوش شنیداری جامعه به آنها آشنا نبود.
وی اظهار کرد: جلوی هر آنچه را گرفتند بعدش در جامعه گسترش بیشتری پیدا کرد. در ادامه اما آنچه در حوزه موسیقی ایران اتفاق افتاده بضاعت بخش خصوصی بوده است. باید بگویم بودجه سینما اگر ۲۵۰ میلیارد باشد بودجه موسیقی ده میلیارد تومان است که اتفاقا باید با آن همه کار کنند این در حالی است که در سینما فضای بازی وجود دارد اما ببینیم در موسیقی فضا به چه شکلی است! این موارد البته به دفتر موسیقی مربوط نیست چون همین دفتر در حال حاضر تحت بدترین فشارهاست آنچه در حال حاضر از آن گله میکنیم محصول امروز نیست. با این حال امروز شاعران و آهنگسازان برجسته داریم اما آنقدر گوش شنیداری جامعه به قهقرا رفته است که گفتنی نیست، ما هفته پیش کنسرت امیر عظیمی را برگزار کردیم؛ کنسرتی که یک ماه زودتر هم بلیتفروشی آن را باز کردیم اما امروز اعتراف میکنم بلیتفروشی امیر عظیمی به ۸۰۰ قطعه نرسید با آنکه او شعرها و موسیقی بسیار خوبی دارد.
رجبپور مطرح کرد: چاره کار توسعه و آموزش موسیقی از راه صحیح است. بر اساس آمار پنج سال پیش ۷۸ درصد آنچه در جامعه شنیده میشده خروجی دفتر موسیقی بوده اما امروز این آمار به ۱۶ درصد رسیده است. باید عنوان کنم در دهه چهل و پنجاه عشق به زیبایی تشبیه میشده است مثلاً معشوق را به گل زیبا و پروانه تشبیه میکردند چون جامعه آن شکلی بود. امروز صراحت در جامعه بالا رفته است، پس شعر هم به آن سمت میرود. حتی اگر جلوی آن را بگیریم باز هم گسترش مییابد. مسیری که در موسیقی پیش گرفتهاند مسیری به سمت قهقراست.