در ادامه سلسله نشستهای بندباز، تاملاتى درباره تئاتر ايران، که به همت معاونت هنری خانه هنرمندان ایران برگزار میشود، شنبه ۵ تیر احسان زیورعالم با اصغر نوری مترجم و محمدرضا علی اکبری پژوهشگر تئاتر درباره «تئاتر اروپا؛ از آرمانشهر تا واقعیت» به گفتوگو نشست.
اصغر نوری در ابتدای این نشست درباره حمایت دولت از تئاتر در اروپا و سالنهای خصوصی توضیح داد: تئاتر میتواند آزاد و خصوصی باشد، اما این که چه نمایشهایی و چه جنس تئاتری در این سالنها اجرا شود تعیین میکند که چه مقدار حمایت دولتی با خود به همراه دارد و بحث اینکه دولت آیا باید از تئاتر حمایت کند یا نه مطرح است.
او ادامه داد: از حدود 150 سالنی که در پاریس وجود دارد، شاید تنها در 10 سالن، تئاتر آوانگارد اجرا میشود که باید برای تماشا به آنها رجوع کرد. باقی سالنهایی هستند که نمایشهای قصه گوی خوش ساخت متعارفی هستند که درباره مسائل روزمره با بازیگران مطرح به روی صحنه میروند یا سالنهای کوچک محلی هستند که استندآپ کمدیها در آن اجرا میشوند و در آمار تئاتر پاریس نیز دیده میشوند، وجود دارد.
این نویسنده تئاتر درباره سازوکار تئاتر اروپا گفت: کشورهایی مانند فرانسه و بیشتر در اروپا بنای اداره فرهنگشان این است که باید از هنری مانند تئاتر حمایتی داشته باشیم که سطح این هنر پایین نیاید و جلوتر برود، اما در کنارش تجارت نیز داشته باشد. به طور مثال برای اجرا در این سالنها باید یک رزومه قوی داشته باشید. در واقع باید کاری داشته باشید که مدیر هنری سالنها را اقناع کند که اجازه این کار را بدهد. فرمهای جدید اجرایی مورد توجه است و رویکرد نیز بیشتر در کارگردانی است، ولی گاهی اوقات به یک نویسندهای که نوآوری در اثرش دارد و کارگردانی میخواهد، آن را اجرا کند نیز کمک میکند. شما باید پروپوزال اجرایتان را از دو سال قبل به مدیر هنری آن سالن بدهید یا اینکه مدیر هنری میرود از یک کارگردان دعوت میکند تا اجرا در آن داشته باشد. این سالنها معمولا یک دراماتورژ ثابت دارند که همراه کارگردان ایده اجرایی را مشخص میکند و براساس آن هزینههای تولید مشخص میشود که از هزینه قهوه عوامل تا دستمزد را در بر میگیرد. فرض کنید یک نمایش با ده هزار یورو تولید میشود؛ وقتی پروپوزال تایید شد همراه هزینههایش به اداره فرهنگ فرانسه میرود و آنجا بالای 50 درصد از این اثر حمایت میشود. گیشه در این کشورها مرگ و زندگی نیست و در طی این سالها سالنها تماشاگران خود را دارند که سطح تئاتر فرانسه را مشخص میکنند.
او افزود: آنها میدانند که یک تجارتی دارند، بنابراین نه تنها بازی را خراب نمیکنند، بلکه حمایت نیز میکنند. اگر این حمایتها نبود گروتوفسکی، پیتر بروک و… به دلیل اینکه برخلاف تئاتر گیشه حرکت میکنند، نمیتوانستند اجرا داشته باشند. الان در نیویورک تئاتر برادوی را داریم که نمایش موزیکال دارد، در کنار آن سالن کوچکی هست که نمایشی رئالیستی یا پیشرو از یک جوان نمایشنامهنویس آینده دار و یک استعداد کارگردانی اجرا میکند و جالب است که دولت از هردو حمایت میکند. در حالی که در ایران اینگونه نیست، حمایتی انجام نمیشود و تنها یک پول توجیبی به گروه داده میشود.
نوری درباره حمایت دولت از جوانان نیز اظهار کرد: همه فارغ التحصیلان تئاتر در فرانسه برای تولید کار اول صد در صد حمایت میشوند و سالنهایی برای اجرای آنها وجود دارد. سالنهای دانشجویی که صرفا در اختیار آنها قرار میگیرد تا خودشان را نشان دهند.
او در ادامه بیان کرد: تفاوت اساسی ما با اروپا این است که تئاتر آنجا یک شغل به حساب میآید و اگر نویسنده، کارگردان یا بازیگر خوبی باشید خیلیها به دنبالتان میآیند، چون میتوانید پول برایشان تولید کنید و قضیه کاملا صنعت و شغل است. یکسری تهیه کننده به سالنهای دانشجویی میروند تا استعدادها را کشف کرده و این صنعت در گردش باشد. سازو کارهایی پیشبینی شده تا فارغالتحصیلان هنر بتوانند وارد کار حرفهای شوند، اما برای اداره فرهنگ فرانسه مهم این است که به پژوهش و کارهایی که ابعاد این هنر را میتوانند گسترش دهند، بهای بیشتری داده میشود تا خیالشان راحت باشد که تئاتر زنده است و در کنار آن چرخه تئاتر بدنه که چرخ اقتصادی تئاتر را میگرداند نیز حمایت و به آنها سوبسید میدهد. در حالی که در ایران اینگونه نیست. ما سالنهایمان هویت ندارد و مدیریت تئاتریمان نیز به همین شکل است، در بهترین حالت بودجه تئاتر را عادلانه تقسیم میکنیم. جشنوارهها بیهدف برگزار میشوند تا بودجه آن صرف شود و در تئاترمان نیز هیچ اتفاقی رخ نمیدهد.
محافظت از تئاتر در مقابل حاکمیت
در ادامه این گفتوگو محمدرضا علی اکبری پژوهشگر تئاتر درباره تئاتر لهستان و دولتی بودن آن سخن گفت و بیان کرد: سازوکاری که در تئاتر لهستان به لحاظ اداری تبیین شده است در جهت محافظت از تئاتر در مقابل حاکمیت است. لهستان در هر ایالت بافت فکری متفاوتی دارد و شهرداریها نقش پررنگی در حمایت از تئاتر و فرهنگ ایفا میکنند. سال 2015 سال ویژهای در لهستان برای تئاتر بود چرا که در سال 1775 تئاتر ملی در این کشور شکل میگیرد و 250 سال از عمر تئاتر آنها در آن زمان میگذشت. در همان ایام ایده تئاتر عمومی با تاسیس تئاتر ملی شکل گرفت، بخشی از این تئاتر همگانی باید از سوی دولت حمایت میشد تا در دسترس همه قرار گیرد، اما در ادامه یکسری تئاترهای آلترناتیو هم اجرا شدند که فاقد این حمایتها بودند.
او ادامه داد: در کشور لهستان یک ایده محوری وجود دارد و آنهم این است که اگر بخواهیم تئاتر نسبت به فشارهای بیرونی مستحکم باشد و بتواند زایش داشته باشد و منابع را کسب کند، باید یک شبکه تئاتر ملی وجود داشته باشد که در برابر فشارها مقاومت کرده و شرایط را برای تئاترهایی که سوبسید دریافت نمیکند، فراهم کنند. البته این مدل شبکهای در تئاتر آلمان سالها وجود داشته است و لهستان نیز متاثر از آن است.
این پژوهشگر گفت: این شبکهسازی اطلاعات را در دسترس و گردش قرار میدهد. در کتاب اول لهستان اطلاعات تعداد اجراها، سفرها، جوایز و… را در بر میگیرد که بحث اقتصاد تئاتر را در آن قابل رصد میکند. در این کتاب اگر اطلاعات دیر برسد بررسی میشود که چرا گروهی نسبت به فصل گذشته گردش مالی کمتری دارد یا اجراهایش کاسته شده است. در واقع در این شرایط به دلیل این که منبع مالی توسط دولت تعیین نمیشود، تئاترهای محدودی هستند که مستقیم از دولت بودجه میگیرند و آن هم بستگی به جهتهای سیاسی دارد. پس از تغییر ساختار حکومت و شکلگیری نظامی که محدودیتهای زیادی اعمال میکند، این محدودیتها در تئاتر ملی نیز نقش دارد و در تئاترهای دیگر قدرت عمل بیشتری پیدا میکند. لهستان کشوری عضو اتحادیه اروپاست، بنابراین نهادی که بر فرهنگش نظارت کند قابل قیاس با ما نیست، اما ابزار اقتصادی آن میتواند تعیین کننده باشد که تئاتر به کدام سمت برود یا نرود.
علی اکبری تاکید کرد: زمانی میتوان از تئاتر حمایت کرد و برایش پول داد که منفعتی برای جامعه داشته باشد. اگر دولت پول میدهد باید نفعی برایش داشته باشد. این بدیهی است که در کشور ما کمی این شرایط وارونه است. بسیاری از گروههای تئاتری در لهستان دست به فعالیتهایی میزنند که برای عرصه اجتماعی مفید است و حتی برای شکل گیری این فرصتها درخواست حمایت مالی میدهند مانند تئاترهایی که در زندانها شکل میگیرد و توسط زندانیان اجرا میشود.
او ادامه داد: در کشور ما تئاتر تبدیل به یک نهاد نشده و کارکرد گستردهای ندارد. درواقع اینکه قابلیت تبدیل شدن به یک شبکه را دارد یا نه به همین نهاد شدن بستگی دارد.