آیین تشییع منوچهر صفرزاده با حضور جمعی از هنرمندان و استقبال نسبی برخی از علاقمندان به این هنرمند، در مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، امیر راد (رئیس هیئتمدیره انجمن هنرمندان نقاش ایران) در ابتدای این مراسم گفت: منوچهر صفرزاده زندگی خودش را معنی و به غایت زیست و آن را به ما عرضه کرد. همین تجربه زیستِ یگانه و یکتا است که افراد را تبدیل به هنرمندانی بزرگ میکند. در واقع وقتی این تجربه با آگاهی همراه میشود؛ اشخاص را در خور جایگاهی شایسته میکند. چنانچه آقای صفرزاده در خور چنین جایگاهی است.
او افزود: امروز همه ما اینجا جمع شدیم تا جسم فیزیکی و پیکر زندهیاد منوچهر صفرزاده را بدرقه کنیم. حقیقت این است که زندگی فیزیکی ما در این جهان، روزی تمام میشود. اما آنچه که برای منوچهر صفرزاده اتفاق خواهد افتاد؛ برپایه همان زیست یگانه بوده که خاطرهای از حضور، نگاه و سخنان اوست که قطعا تا دهههای آینده با تمامی ما زندگی خواهد کرد. از آن مهمتر آثار اوست که بر دیوار موزهها وگالریها تا سالیان سال خواهد درخشید و به این ترتیب نام او هزاران هزار بار در تاریخ هنر ایران حک و تکرار خواهد شد.
راد در پایان گفت: آقای صفرزاده من به نمایندگی از جامعه هنرمندان نقاش ایران از شما تشکر میکنم که به ما فرصت دادید، تا با شما همزیست، هم سال، معاشر و دستکم معاصر باشیم. شما مش صفر ما بودید و هستید.
احمد وکیلی (نقاش) در ادامه این مراسم گفت: شاید نباید من اینجا باشم و در عوض بسیاری از دوستان نزدیک زندهیاد منوچهر صفرزاده حضور پیدا کرده و درباره او صحبت کنند. اما اخیرا پروژهای با آقای صفرزاده داشتیم که به موجب آن سه ماه پیاپی با او در ارتباط بودم. از همین رو به خودم اجازه دادم تا در اینجا حاضر شوم و درباره آخرین درسهایی که از او آموختم بگویم.
او افزود: منوچهر صفرزاده به هیچ چیز غیر از هنر تعلق نداشت و زیر بار هیچ قید و بند و رفتارهای تحمیل شده به هنرمندان قرار نگرفت. او میگفت اگر نقاشی حافظ را نشناسد و نقاشی کند، یک پای او میلنگد. او از نقاشانی که حافظ را نمیشناختند تعجب میکرد و میگفت مگر میشود شما گوهری چون حافظ را در تاریخ خود داشته و نسبت به آن بیتوجه باشید. در پروژهای که باهم داشتیم ۸ ساعت مداوم کار میکرد و سر بر نمیگرداند. او هنوز همچون جوانانی که تازه نقاشی را شروع کردهاند، از رنگهایی که برایش میآورند ذوق میکرد.
این نقاش در پایان بیان کرد: زندهیاد صفرزاده، سرش را در مقابل هیچ ارگان و شخصی خم نکرد اما تا جایی که میتوانست نقاشی کشید و با این کار بزرگترین درس را به جامعه نقاشان داد. اینکه به جای هر کاری باید ثبت کرد و کشید. او ادامه دهنده شیوه آقای الخاص بود و شیوه روایی در کارهایش دیده میشد. شخصا از او این درس را آموختم که همه چیز به نقاشی کردن و سهپایه نقاشی ختم میشود. به همه شما تسلیت میگویم.
شهرام کریمی (نقاش و فیلمساز) در ادامه این مراسم بیان کرد: منوچهر میدانستی که من چقدر دوستت دارم. این حس یک رابطه دوطرفه، طولانی و حاوی درک متقابل بود. میگفتند منوچهر بد دهن است ولی او عصبانی بود؛ از وضعیت هنر، کم لطفیها و جایگاهی که مشخص نبود، عصبانی بود. همانطور که این جایگاه برای الخاص هم مشخص نبود. ما متاسفانه هنوز پژوهشی نداریم.
او افزود: یاد ندارم، یک بار کنار منوچهر نشسته باشیم و باهم درباره پول و فروش آثار حرف زده باشیم. ما فقط راجع به هنر حرف میزدیم، در صورتی که امروز همهچیز برعکس شده است. اکنون بانکدارها درباره هنر حرف میزنند اما هنرمندان به پول و فروش آثارشان فکر میکنند. منوچهر فراتر از زمان بود؛ او با اینکه بازار را میشناخت، کار خود را انجام میداد. با اینکه میدانست بسیاری از کارهایش را نمیتواند نمایش دهد، کار خود را کرد.
این نقاش در پایان گفت: او عاشق حافظ بود و شعرهای حافظ را روی بوم مینوشت. میگفت همه اشکال ما از چشم است؛ چشم برای او دیدن و فهمیدن بود. فوت او خیلی دردناک است؛ اکنون خیلی تنها شدم؛ زیرا دیگر کسی مثل او در کنارم نیست. با این همه خوشحالم که 80 سال سرپا و سرفراز زندگی کرد و رفت.
نعمت لالهای (نقاش) در ادامه این مراسم بیان کرد: قصد ندارم به شرح زندگی صفرزاده بپردازم، فقط به چند نکته درباره نوع نگاه او اشاره میکنم. او با همه اقشار جامعه آشنایی داشت. نقاشی را با کارهای قهوهخانهای آغاز کرد و میتوان گفت که با نقاشی عامیانه پا به عرصه هنر گذاشت. در واقع آشنایی و زندگی او با مردم عامی سبب شد تا نحوه گفتار و درشتگویی این مردم را پیشه کند. این انتخاب آگاهانه او بود. او با اقشار مرفه و متفاوت جامعه نیز آشنایی کامل داشت.
او افزود: در واقع همه این موارد در کنار مطالعه در ادبیات کلاسیک، همراه با گزینش گفتار درشت و عوامانهاش سبب شد تا ظاهربینان متوجه دانش وسیع او از رسوم، سنتها و نوآوریهای هنری نشوند. جهانبینی صفر به طریقی با هویت ایرانیها ارتباط دارد. جهان عرصه نبرد خیر و شر است و جهان صفر، سراسر کابوسی بود از پیروزی شر بر خیر. صفر نقاش خاطرههای خوش نبود و در پی بیش از 60 سال، ذهن او عرصه درگیری خیر و شر بود.
دختر زندهیاد منوچهر صفرزاده نیز در بخش پایانی این مراسم گفت: سلام به همگی. بسیاری از شما شاید نزدیک به ۵۰ سال است که با پدرم دوست و رفیق هستید. درباره پدرم، صفر حرفهای زیادی برای گفتن دارم، درباره مهربانیها، نقاشیها و شخصیتی که داشت، صحبتهای بسیاری هست اما امروز مجال این حرفها نیست. از طرف خودم و خانواده، از همگی که امروز در اینجا حاضر شدید، تشکر میکنم. از خانواده محترم مهدی سحابی نیز تشکر میکنم که اجازه دانند این دو رفیق تا ابد در کنار هم آرام بگیرند.
بهرام دبیری، عباس مشهدیزاده، معصومه مظفری، لیلی گلستان از جمله چهرههای حاضر در این مراسم بودند.