شصتمین برنامه از سری برنامههای مستندات یکشنبه خانه هنرمندان ایران، یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۳، به نمایش مستند «تعزیه به روایتی دیگر» ساخته پرویز جاهد اختصاص داشت. پس از نمایش این مستند، نشست نقد و بررسی آن با حضور اُرُد عطارپور (مستندساز) و پرویز جاهد برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.
پرویز جاهد در این نشست گفت: این فیلم تاکنون نمایش عمومی نداشته است. بنابراین از خانه هنرمندان و سامان بیات که امکان نمایش آن را فراهم کردند و شما که در این گرما برای تماشای مستند آمدید، تشکر میکنم. شاید بسیاری مانند من با تعزیه بزرگ شده باشند. در واقع ما در فضایی زندگی میکردیم که هنوز سینما و تئاتر وارد آن نشده بود. به عنوان مثال اولین نمایشی که دیدم، تعزیهای بود که در روستای پدری اجرا میشد. در واقع مواجهه من با تعزیه نمایشی نبود، بلکه اعتقادی بود. اما با شخصیتهای حاضر در آن همذاتپنداری شدیدی داشتیم. مثلا شخصی که نقش حضرت عباس را میخواند، برایمان به اندازه بوگارت جذاب بود و دوست داشتیم که مانند او باشیم.
او افزود: در ده روز عاشورا افراد از اقشار مختلف کار خود را رها میکردند تا در کنار هم به اجرای تعزیه بپردازند. پدر من با آقای عبدالعلی خلیلی که شمر را اجرا میکرد، همکار بود. پدر آدم معمولی بود اما صدای خوبی داشت و عاشق حسین (ع) بود و برای او میخواند. شخصا هرچه جلوتر آمدم، عناصر تعزیه برایم جذابتر شد. من از طریق پدر نیز با آقای خلیلی در تماس بودم و دلم میخواست مستندی درباره کسانی که تعزیه اجرا میکنند بسازم. به این ترتیب ابتدا پیشنهاد ساخت این اثر را به مرکز هنرهای نمایشی دادم. آن زمان آقای مسعود شاهی رییس مرکز بود و موافقت کرد که این کار را انجام دهیم. بنابراین تیمی در کنار هم جمع شدیم و دو تعزیه را در روستایی نزدیک ساری ضبط کردیم.
این کارگردان در ادامه بیان کرد: تعزیه از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۴ و ۵ بعد از ظهر ادامه پیدا کرد. در واقع هر کدام از تعزیهها از لحاظ زمانی نزدیک به ۱۰ ساعت به طول میانجامید.آنها را ضبط کردم و در تدوین زمان هر کدام را به یک ساعت و نیم رساندم. یکی از آنها تعزیه حضرت عباس بود که روز تاسوعا انجام شد و دیگری تعزیه امام حسین بود که در روز عاشورا برگزار شد. این دو تعزیه را برای کارشناسان حاضر در مستند فرستادم که آن را ببینند و بر اساس آن تحلیل خود را بیان کنند.
به عنوان مثال اگر به صحبتهای آقای بیضایی در این مستند دقت کنید، او در حال صحبت درباره تعزیه ماست. این اتفاق جالبی است که او در فیلم درباره فیلم صحبت میکند.
جاهد در ادامه صحبتهایش گفت: یکی از خوششانسیهایم در آن زمان این بود که آقای پیتر چلکوفسکی در تهران بود. بنابراین با ایشان نیز درباره تعزیه صحبت کردم. او از زاویه دیگری به این نمایش نگاه کرده است. به این ترتیب پروسه کار را جلو بردیم تا به این ۷۰ دقیقه نهایی رسیدیم. فیلم را برای مرکز هنرهای نمایشی ساختم ولی بعد از اینکه آنها مونتاژ اولیه اثر را دیدند، آن را نپذیرفتند. یعنی مرکز هنرهای نمایشی فیلم را قبول نکرد. بنابراین به سراغ یک تهیهکننده خصوصی رفتم و در نهایت مرحوم بهروز مقصودلو برادر بهمن مقصودلو تهیهکنندگی کار را قبول کرد. جابر عناصری و عبدالعلی خلیلی دو نفری هستند که در این مستند بودند ولی امروز در بین ما نیستند و جایشان خالی است.
اُرُد عطارپور در ادامه این نشست گفت: سالها قبل این فیلم را دیدم و خیلی آن را دوست داشتم. حال که موفق به دیدن دوباره آن شدم، متوجه دلیل علاقه خودم به آن شدم. فکر میکنم فیلم ساده و بدون ادعایی بود که خیلی زود و بدون حاشیهپردازی ما را به مقصد و مقصودش رساند. ادعایی کرد و آن ادعا را برآورده کرد. فیلم خیلی خوب برای ما توضیح میدهد که تعزیه چیست و اجزای آن را برایمان باز میکند و نمونههای مختلفی را مثال میزند. همچنین زاویه دیدهای مختلف را در مقابل هم قرار میدهد و ما از خلال این موقعیت، اطلاعات بیشتری به دست میآوریم. به عنوان مثال چلکوفسکی درباره رنگ در لباس شبیهخوانان صحبت میکند. همینطور آقای بیضایی نیز صحبت میکند. این دو دیدگاه خیلی مخالف هم نیستند ولی شما میبینید که تسلط آقای بیضایی به زبان فارسی چقدر مفهوم را به نسبت آقای چلکوفسکی گستردهتر بیان میکند.
او افزود: در بخشهای دیگر نیز شاهد دیدگاههای مختلفی هستیم. آقای بیضایی بسیار خوب و مسلط پیدایش تعزیه را ریشهیابی کرده و درباره اینکه چرا تعزیه تا این اندازه گسترده شده است، صحبت میکند. تعزیه مانند نوروز آیین جمعی بوده که مردم ایران را به هم مرتبط میکرده است.فیلم به خوبی نشان میدهد که شبیهخوانان از میان مردم میآیند.
همچنین انتظار ابتدای فیلم، خیلی انتظار جالبی است. مانند این بود که عدهای برای تماشای مسابقهای که بارها آن را دیدهاند و پایانش را هم میدانند، جمع شدهاند تا دوباره آن را تماشا کنند. این اتفاق از جذابیتهای تعزیه است.
این مستندساز در ادامه بیان کرد: بنابراین یک فیلم بدون ادعا روایت خود را انجام داد. این فیلم تعزیه را که هنر نمایشی پیچیدهای است، با روایتی قابل فهم به ما عرضه میکند. این هنر آقای جاهد بود که روی پرده دیدیم. اگر کسی فیلمساز باشد میداند که این فیلم دستش در تولید پر نبوده است؛ به همین دلیل هشیاری بسیار زیادی لازم داشته تا منحرف نشود و منابعاش را تلف نکند. با دیدن مستند، این هشیاری در کارگردان فیلم کاملا مشهود است.