شصتویکمین برنامه از سری برنامههای مستندات یکشنبه خانه هنرمندان ایران، یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، به نمایش فیلم مستند «بیست روز در ماریوپل» به کارگردانی مستیسلاو چرنوف اختصاص داشت. پس از نمایش این مستند، نشست نقد و بررسی آن با حضور دکتر مینو خانی (مدرس دانشگاه و منتقد سینما) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده حمیدرضا یوسفی بود.
مینو خانی در این نشست گفت: در حالت کلی یک حس غالب از فیلم وجود دارد، که چهره خشن جنگ را نشان میدهد و از این رو بسیار هراسانگیز است. این مستند تصویری از شجاعت و احساس مسئولیتپذیری و وظیفهشناسی یک خبرنگار را نیز به ما نشان میدهد. تعریف اولیه از خبرنگار این بوده که واسط بین مردم و دولتها است. خبرنگار وظیفه دارد که حرف مردم را به دولتها برساند و تصمیمها، راهکارها و هر آنچه که در سطح بالای حکومتها و دولتها محقق میشود را به مردم برساند. اگر خبرنگارها نباشند، این اتفاقات رخ نمیدهد. بنابراین خبرنگار یک گام جلوتر از خودش میرود. حوزه کار یک خبرنگار اساسا بسیار پرمخاطره است و شجاعت، احساس مسئولیت و دغدغهمند بودن، خطر آن را مضاعف میکند. در این مستند نیز همین موضوع وجود دارد.
او ادامه داد: بنابراین یک بعد این فیلم، به احساس وظیفه و دغدغهمندی یک اهل رسانه مربوط میشود. در واقع اگر آن آدم در آنجا (اوکراین) نبود و این احساس مسئولیت را برای خود متصور نمیشد، شاید تصاویر این فیلم به دست هیچکس نمیرسید. در واقع هیچکس متوجه نمیشد که در یک شهری چنین اتفاقاتی رخ داده است. به این صورت مردم و ملتهای دیگر فرصت این را پیدا نمیکردند تا بتوانند تصاویر این اتفاقات بسیار خشن و دلهرهآور و هراسناک را ببینند و باور کنند که در قرن ۲۱ام در دوره ارتباطات و در جایی که تمام جهان با یک خط میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و دوست باشند، آدمها میتوانند با یکدیگر دشمن باشند.
این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: در تعاریفی که از قرن بیستم بیان شده است، اینطور آمده که فقط سه روز بدون جنگ سپری شده است. یعنی در ۱۰۰ سال فقط سه روز جنگ نبوده است. اگر شرایط حال حاضر در قرن ۲۱ام را در نظر بگیریم نیز، نه تنها سه روز ، بلکه ما قطعا برای جنگهایی که در جهان رخ میدهد، روز کم میآوریم. همزمان با این اتفاق، بخشی از انسانها در گوشهای از جهان با زندگی و مرگ دست به گریبان هستند. وجود چنین آدمهایی (خبرنگار درون فیلم) باعث میشود که این شکل ارتباطی و در جریان اخبار قرار گرفتن و دهکده جهانی که چندین دهه قبل درباره آن صحبت شده است، بتواند محقق شود.
خانی در ادامه صحبتهایش گفت: وجه دیگر این فیلم، ما را با انسانِ در جنگ مواجه میکند. انسانِ در جنگ، اساسا انسانی است که در مواجهه زندگی و مرگ قرار گرفته است. انسانی که در این وضعیت قرار دارد، تمام خصلتهای مثبت و منفی، فضیلتها و رذیلتها را میتواند از خود نشان دهد. این انسان(خبرنگار نشان داده شده در مستند) در مواجهه با مرگ و زندگی، با کار شجاعانهای که انجام داده است، وجهه دیگری را به کار اضافه کرده است. و آن اینکه هر کدام از این آدمها، هر چند که در حد یک خط وضعیت خود را گفتهاند اما هر کدام میتوانند منشا یک اثر و منبعی برای ساخت فیلمهای داستانی باشند.
او ادامه داد: تاریخ سینمای جهان تقریبا با تاریخ سینمای جنگ در جهان برابری میکند. در واقع اين دو خیلی متفاوت نیستند. سینمای جنگ آنقدر پرقدرت و تاثیرگذار است و در تاریخ سینمای جهان نقش ایفا کرده که با تاریخ کل سینمای جهان برابری میکند. به عنوان مثال شاید ما فکر کنیم که فیلم «بر باد رفته» فیلم رمانتیک و عاشقانهای است که ما از هر لحظه عاشقانه آن لذت میبریم اما در واقع این اثر، فیلم جنگ داخلی آمریکاست. بنابراین به نظر میرسد، فارغ از وجوه مستندی که این فیلم به ما نشان میدهد، میتواند سرنخهایی برای ساخت آثار سینمایی(داستانی) درباره این جنگ باشد.