هفتمین نشست «سینماسلامت» با نمایش و نقد «تصور»
برشی از اضطرابها و فرورفتنهای جامعه امروز
رضا درستکار در هفتمین برنامه سینماسلامت گفت: در این دوران پرتنش و پرانهدام، آدمها مدام در زندگی خود فرو میروند و محو میشوند؛ فیلم «تصور» بخشی از این اضطرابها و فرورفتنها را به تصویر میکشد و نشان میدهد که افراد چگونه با مسائل و کشمکشهای درونیشان مواجه میشوند.
به گزارش اتاق خبر خانه هنرمندان ایران، هفتمین برنامه ماهانه «سینما سلامت» در سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش فیلم «تصور» ساخته علی بهراد (۱۴۰۰) اختصاص داشت که عصر دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴ در سالن استاد ناصری برگزار شد.
پس از نمایش این اثر، نشست نقد و بررسی فیلم با حضور رضا درستکار (منتقد سینما و مدیر جلسات سینماسلامت) و عوامل اصلی فیلم برگزار شد.
در ابتدای این جلسه علی بهراد، کارگدان فیلم «تصور» درباره شروع پروژه فیلم تصور توضیح داد: شروع کار به سال ۱۳۹۱ بازمیگردد. آن زمان هر سال فیلم کوتاه میساختم و این مدل آثار خیلی دیده نمیشد، اما برایم مهم نبود. چیزی که برایم اهمیت داشت، لذت بردن از مسیر ساخت و تجربه کردن بود. همین مسیر را ادامه دادم تا اینکه تصمیم گرفتیم قصهای بلند بسازیم، اما کرونا همه برنامهها را متوقف کرد. شرایط به گونهای بود که دیدن حتی دو نفر در یک پلان امکانپذیر نبود، و این تازه شروع ماجرا بود.
بهراد ادامه داد: ایده اصلی فیلم از مدتها قبل شکل گرفته بود؛ من به تصور، رابطه و پروسه بازنمایی شخصیتها علاقه داشتم. وقتی سیناپس را برای همکاران فرستادم، واکنش اولیه مثبت نبود و مجبور شدم آن را تغییر بدهم. آن زمان عملاً هیچ کاری برای انجام دادن نداشتم و همه پروژهها تعطیل بود، بنابراین اصلاً برایم مهم نبود که فیلم ساخته شود یا نه. بیشتر در ارتباط با دوستان و معاشرتهای روزمرهام، ایدهها شکل میگرفتند.
بهراد درباره انگیزه و حس شخصی خود نسبت به فیلم گفت: این پروژه خیلی برایم شخصی بود. آن زمان بیشتر داشتم چیزهایی برای خودم میساختم، اما همزمان دلم میخواست فیلم اولم بزرگ و هیجانانگیز باشد. به همین دلیل پروسه ساخت طولانی شد. خدا را شکر، حالا به آن نقطه رسیدهام، اما واقعیت این است که اکنون آن عظمت اولیه برایم کمتر حس میشود. با این حال، خیلی لذت میبرم که در این موقعیت قرار دارم و میتوانم قصههایم را روایت کنم.
بهراد ادامه داد: وقتی با تخیل زندگی میکنیم، تجربه متفاوتی داریم؛ ولی زمانی که نزدیک به واقعیت هستیم، حال و حس دیگری دارد. هر روز بابت این مسیر و فرصت خدا را شکر میکنم. مسیر سختی را پشت سر گذاشتم؛ قبلاً در حوزه مهندسی کار میکردم و زندگی خوبی داشتم، پول درمیآوردم، اما همه چیز را کنار گذاشتم و از صفر مطلق شروع کردم.
او افزود: یادم میآید وقتی فیلم کوتاههایم تازه نمایش داده میشد، واقعاً در ابتدای مسیر بودم و هر تجربهای برایم تازگی و هیجان داشت.
در ادامه رضا درستکار درباره فضای فیلم گفت: وقتی فیلم را تماشا میکردم، حس میکردم پیچ جاده و پرداختن به شخصیتها شبیه زندگی و شخصیت خود علی است.
درستکار افزود: این حس دقیقاً همان چیزی است که فیلم سعی دارد منتقل کند.
او درباره شخصیتها توضیح داد: شخصیتهایی که لیلا حاتمی بازی کرده، تکتک با دقت پرداخته شدهاند و بازی آنها بسیار طبیعی است.
درستکار ادامه داد: در این دوران پرتنش و پرانهدام، آدمها مدام در زندگی خود فرو میروند و محو میشوند؛ فیلم بخشی از این اضطراب و فرو رفتنها را به تصویر میکشد و نشان میدهد که افراد چگونه با مسائل و کشمکشهای درونیشان مواجه میشوند.
درستکار درباره فرآیند شخصیتپردازی گفت: برای درک بهتر شخصیتها، خودم را در جای آنها میگذاشتم و از زاویه دید آنها فکر میکردم. همچنین از کمک و مشورت دوستان استفاده شد تا پرداخت شخصیتها واقعی و ملموس باشد.
او درباره تأثیر نقاشی و هنر بر سبک فیلم گفت: من همیشه علاقهمند به نقاشی بودم و خیلی کارها را نگاه میکنم. در واقع به جزئیات نقاشی خیلی توجه میکنم، اما از آثار با خطهای بسیار دقیق و کلاسیک خوشم نمیآید. همیشه ترجیح میدهم وسط مسیر و آزادی خودم را داشته باشم. تلاش کردم در فیلمسازی نیز از چنین الگویی پیروی کنم؛ استفاده از ساختارهای کلاسیک برای شکل دادن به شخصیتها و روایت، بدون آنکه دنیای خیال و فانتزی را از دست بدهد.
بهراد درباره چالشهای توضیح ایدهها به تیم گفت: توضیح دادن ایدههای کلی همیشه سخت است. نمیتوانستم به راحتی اعتماد دیگران را جلب کنم و وقتی اصرار میکردم، گاهی ترتیب و روش کار مورد سؤال قرار میگرفت. آن زمان من هنوز ایران را ترک نکرده بودم و شرایط اقتصادی هم بهتازگی تحت تأثیر تورم قرار گرفته بود.
او درباره تأمین بودجه و تجربه شخصی خود توضیح داد: در سینمای ایران مرسوم است که فیلم اول کارگردانها بیشتر با عشق و علاقه ساخته میشود و پول در اولویت نیست. من هم چند سال روی پروژهها با انگیزه کار کرده بودم. اما این بار به دلیل شرایط کرونا و نیاز مالی، مجبور شدم برای فیلم پول بگیرم. خوشبختانه در روزهای دوم یا سوم، مبلغ خوبی دریافت کردم که کار را ممکن کرد و پروژه جلو رفت.
این کارگردان ادامه داد: چند روز پیش صحنهای دیدم که خانمی در رختخواب و با روسری بود و مردی پشت سرش قرار داشت و دیالوگ برقرار میکرد. از نگاه خود شخصیتها، وضعیت بغرنج بود، اما فیلم در فضای شوخی و فانتزی حرکت میکرد و من نمیتوانستم آن را جدی بگیرم، چون در زندگی واقعی این شرایط اصلا جدی نیست.
بهراد اضافه کرد: وقتی با دوستان درباره مشکلات زندگی در تهران صحبت میکنیم، میبینیم که آدمها سالها در این شهر زندگی کردهاند و زندگی روزمرهشان چقدر سخت و دردناک است. اما به دلیل عبور از این شرایط، نمیتوانیم خیلی جدی باشیم.
او درباره فاصله فیلمهای ایرانی با واقعیت گفت: فیلمهای اجتماعی ایرانی اغلب از جامعه واقعی فاصله دارند. به عنوان مثال، در برخی فیلمها کسی مرغ فاسد میخرد و بچهاش مریض میشود؛ چنین چیزی در زندگی واقعی به این شکل دیده نمیشود. فیلمهای ایرانی از نظر حجاب و فقر تصویری جهانی و اغراقشده از جامعه ارائه میدهند و نسبتی واقعی با اجتماع ندارند.
بهراد در نهایت تأکید کرد: تا زمانی که شرایط برای بیان حرف جدی مناسب نیست و قوانین اجازه نزدیک شدن به واقعیت را نمیدهند، من ترجیح میدهم دنیای فانتزی خودم را بسازم و حتی مدل پوشش و جزئیات دیگر را با این رویکرد طراحی کنم.
رضا درستکار، منتقد سینما، درباره فیلم توضیح داد: دیالوگها در فیلم با دقت و وسواس زیادی انتخاب شدهاند و هر جمله، لحن و عبارت شخصیتها را شکل میدهد. این دیالوگها علاوه بر نمایش طبقه اجتماعی و فرهنگی شخصیتها، نشاندهنده ویژگیهای روانشناختی و عاطفی آنها نیز هست. درستکار تأکید کرد که بازیگران زن نقشها را با محدودیت و تلورانس کم اجرا میکنند و این کار سختی خاص خود را دارد.
او ادامه داد: دیالوگها بسیار کوتاه و محدود هستند، اما همین کمگویی به خوبی التهاب و بیثباتی جامعه را نشان میدهد؛ جامعهای که عشق و ایمان از آن رخت بسته و فریاد میزند.
درستکار در پایان افزود: از منظر روانشناسی و دلبستگی، این جملات و رفتارها قابل تحلیل و دستهبندی هستند و فیلم با همین روش تصویری از وضعیت عاطفی و اجتماعی جامعه ارائه میدهد.

دیدگاه خود را بنویسید