مراسم بزرگداشت مجازی زندهیاد اکبر عالمی برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، مراسم یادبود استاد اکبر عالمی دوشنبه ۲۸ مهر با همکاری انجمن صنفی تهیهکنندگان سینمای مستند و خانه هنرمندان ایران در صفحه اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد. سارا عالمی، محسن راستانی، امیرحسن ندایی، محمد حمیدی مقدم، رامین حیدری فاروقی و مهدی گنجی سخنرانان این مراسم بودند و کیوان کثیریان مدیریت برنامه را بر عهده داشت.
اکبر عالمی هیچوقت تکراری نبود
سارا عالمی در ابتدای این برنامه گفت: ایکاش این برنامه یک خواب بود و در واقعیت اتفاق نمیافتاد. شرکت در مراسم یادبود پدرم برای من بسیار دشوار است. خیلی ناگهانی اتفاق افتاد، هرچند که از دست رفتن عزیزان در هر شرایطی سخت است. اکبر عالمی از بهترین پدرهایی بود که میشد خداوند به من بدهد. به تمام خانوادههایی که عزیزان خود را بر اثر ابتلا به کرونا از دست دادهاند تسلیت میگویم. من این سعادت و شانس بزرگ را داشتم که اکبر عالمی پدرم باشد و از این بابت تا آخرین روز زندگی شاکرم. پدرم دوران کودکی سختی داشت و به همین دلیل خانه ما را تبدیل به یکی از شیرینترین و امنترین جاهای دنیا کرد. اکبر عالمی همیشه بهترین دوست زندگی من بود.
وی ادامه داد: ترجیح میدهم به جای صحبت درباره کارهای پدرم، از پدر بودن و انسان بودن و بخشنده بودن و هوش و معرفت و شعور و فروتنی اکبر عالمی صحبت کنم. اولین قهرمان زندگی دختران و معیار سنجش دختران از جنس مخاالف، پدرانشان هستند. پدر من یکی از قدرتمندترین و مهربانترین پدرها بودند. اکبر عالمی هیچوقت تکراری نبود و هر لحظه در کنار او یک لحظه جدید بود؛ همواره از او یاد گرفتهام و همین حالا هم میآموزم. اکبر عالمی تمام انسانها را برابر میدانست و بین آدمها بخاطر شغل و منزلت و ثروت و جنسیت و نژادش تفاوتی قائل نمیشد.
سارا عالمی افزود: بهعنوان یک زن ایرانی میگویم که او ارج و منزلت بسیار زیادی به زنان میداد. من در خانه بیشترین چیزی که از پدرم دریافت کردم اعتماد به نفس در مقام یک زن بود که همواره قدرتمندانه روی پای خودم بایستم. از کودکی به من میگفت باید جوری بزرگ شوی که اگر زمانی ازدواج کردی و در خانه همسرت به مشکل خوردی، بخاطر نیاز با کسی که احترام تو را نگه نمیدارد زندگی نکنی. این در تمام عمر آویزه گوش من بوده است که باید مستقل و قدرتمند باشم؛ خوشبختانه همسر خوبی دارم اما استقلال من بهعنوان یک زن برای پدرم بسیار مهم بود.
نقش معلمی اکبر عالمی فراتر از مباحث تخصصی بود
پس از آن محسن راستانی گفت: اولینبار در روزهای آغازین جنگ بود که اکبر عالمی را ملاقات کردم؛ مقادیر زیادی فیلم تهیه کرده بودم و در پی ظاهر کردن آنها بودم چون بسیاری از بچههایی که در این فیلم و عکسها حضور داشتند، پیش چشمان خودم به شهادت رسیده بودند. من را به لابراتوار اکبر عالمی راهنمایی کردند و اولینبار آن لابراتوار بزرگ و عظیم را دیدم که برای من جذاب و عجیب بود. شهرم مورد هجوم قرار گرفته بود و نسبت به حفظ و ظهور فیلمها نگران بودم و به همین دلیل با شدت حرف میزدم؛ ایشان به حرفهای من گوش میداد و از گوشه چشمانش اشک جاری بود. اکبر عالمی در مورد فیلمها به من اطمینان خاطر داد و گفت من به شما افتخار میکنم. چند روز بعد که به لابراتوار رفتم امیر نادری را هم دیدم که با ایشان مشغول صحبتهای فنی بودند.
وی ادامه داد: بعد به جبههها رفتم و دیگر ایشان را ملاقات نکردم تا اینکه در دانشکده هنرهای زیبا حاضر شدم و ما نسل اول رشته عکاسی در ایران بودیم. آن دوران عجیب بود و ما کتاب آنچنانی نداشتیم و اساتید حرفهای در این زمینه هم زیاد نبودند. اساسا پایهای برای تحصیل و تدریس عکاسی وجود نداشت و پس از انقلاب فرهنگی بود که دکتر شفائیه و آقای عالمی پروپوزالی به وزارت علوم دادند تا این رشته به رسمیت شناخته شود. ما انقلاب و جنگ را تجربه کرده بودیم و با علاقه به آدمها و اساتید نگاه میکردیم. خیلی از اساتید ما خودشان عکاسی نمیدانستند و پس از دکتر شفائیه، کسی که از نظر علمی به او اتکا میکردیم جناب اکبر عالمی بود.
راستانی اضافه کرد: او شخصیتی کاریزماتیک داشت و بسیار خوش سخن و خوش برخورد و محترم و متواضع و خوش لباس بود. حرفهایش را علمی و مستند مطرح میکرد. ما واحدهای فیلمبرداری و تاریخچه عکاسی و نورپردازی را با ایشان میگذراندیم. در آن زمان خبری از کامپیوتر و پاورپوینت و این شیوههای ارائه نبود نبود و ایشان هر زمان سر کلاس حاضر میشدند، به تعداد بچهها نتهای درس را کپی میگرفت و بهعنوان یک هدیه در اختیار دانشجویان قرار میداد. چیزی که برای من بسیار جالب بود، نقش معلمی اکبر عالمی بود که به مباحث علمی و تخصصی محدود نمیشد. او به ما راستگویی و تواضع و درست ادا کردن مطلب را آموخت. عالمی به ما یاد داد که چطور حرف بزنیم و چگونه سوال بپرسیم و مکانیزم شکلگیری پرسش را به ما آموخت. او بر مباحث آموزشی تسلط بالایی داشت و میدانست چگونه با آدمهای جوان و مشتاق روبرو شود. برخورد اکبر عالمی با این فرآیند بسیار حرفهایتر از دیگران بود. وقتی ایشان به کلاس وارد میشد، احساس میکردم یک شیمیدان بزرگ به کلاس وارد شده است. هیچکس در کلاسهای او غیبت نمیکرد و همین نشان میداد که مطالب آموزشی ایشان تا چه اندازه برای ما حیاتی بود. آن هم در دورهای که کتابهای تالیفی یا ترجمه در زمینه عکاسی وجود نداشت.
اکبر عالمی در عکسها حضور دارد
امیرحسن ندایی سخنران بعدی مراسم بود که در ابتدای صحبتهایش گفت: از سال ۱۳۶۹ افتخار شاگردی دکتر عالمی را داشتم و از دوره لیسانس تا دکترا در کلاسهای درس ایشان حاضر بودهام. بعدها هم افتخار داشتم که بهعنوان همکار در کنار ایشان تدریس کنم. اکبر عالمی با تمامی شاگردانش نوعی رابطه پدر و فرزندی داشت و من هم ایشان را همواره پدر معنوی خودم دانستهام. دو روز پیش از بستری شدن ایشان، بهعنوان داوران یک پایاننامه در یک جلسه دفاع حضور داشتیم و هرگز تصور نمیکردم این آخرین دیدار ما خواهد بود.
وی سپس در پاسخ به سوال کثیریان درباره نقش اکبر عالمی در حفظ میراث تصویری ایران و دلسوزی برای این کار توضیح داد: این یک وجه مهم دکتر عالمی بود که کمتر به آن پرداخته شده است. ایشان به این دلیل که در لابراتوار کار میکرد، دانش بسیار زیادی در حوزه فیلم کسب کرده بود و نسبت به نگهداری آرشیو تصویری حساسیت بالایی داشت. او همواره میگفت که ما بدون گذشتهمان هیچ معنایی نداریم. به همین دلیل پس از پیدا شدن یکسری فیلم در کاخ گلستان، دکتر عالمی در پروسه چاپ و بازتکثیر آنها در فرانسه همراهی و نظارت کرد؛ همچنین یکسری تصاویر امنیتی خاص که در جبهههای جنگ ضبط شده بود را با وسواس تمام در آلمان چاپ کرد. این اتفاق در دورانی افتاد که داشتن یک تصویر کار بسیار دشواری بود و هر چیزی به سادگی در دسترس افراد نبود.
ندایی افزود: الان تماشای تصاویر با کلیک کردن اتفاق میافتد ولی در آن زمان داشتن این تصاویر یک گنج بود. دکتر عالمی این گنج را داشتند و از آن حفاظت میکردند؛ نکته مهم این بود که به جز تصاویر مربوط به جنگ، مابقی تصاویر را بهشکلی سخاتمندانه در اختیار همه قرار میداد. دکتر عالمی بهدلیل حضور در لابراتوار، سببساز ثبت تصاویر بسیار برجستهای شدند که الان در آرشیو موجود است و ایشان در پشت آن تصاویر و در وجود آن تصاویر حضور دارند. اگر امروز این تصاویر را در اختیار داریم، به همت دکتر عالمی این اتفاق افتاده است.
اکبر عالمی در حوزه سینما همه فن حریف بود
پس از آن محمد حمیدی مقدم گفت: این روزها دلم تنگ میشود برای آن فضای خالص اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد. هر دورهای میتواند نوستالژیک باشد و آدم همیشه دلش برای گذشتهها تنگ میشود. ولی من دلتنگ آن رابطه استاد دانشجویی هستم. این افتخار را داشتم که دانشجوی سال ۶۸ دانشکده سینما بودم و شاید یکی از پر شورترین و پر هیجانترین دورههای دانشکده سینما تئاتر همین دوره بود و از اساتید درجه یک بهره میبردیم. همنشینی با دکتر عالمی یک همنشینی متفاوت بود. آقای عالمی یک استاد به تمام معنا بود. در حوزه فناوری سینما که با ابزار و ادوات سر و کار دارید، کمتر با اساتیدی روبرو میشوید که وجوه فلسفی و اندیشهای را نیز با فناوری گره بزنند و دانشجویان را شیفته خود کنند. استاد عالمی این دو وجه را بهم پیوند داده بود.
وی ادامه داد: دهه ۶۰ دوره غلبه فن بر سینما بود و مثل امروز نبود که فن ساده شده است. ورود به حوزه تکنیک دوربین فیلمبرداری یکی از پر پیچ و تابترین مسائل دانشجویان رشته فیلمبرداری بود. این کار سختی بود و اگر بیدقت بودید نگاتیو نور میدید و از دست میرفت، پس نزدیک شدن به اساتید مسلط بر این فنون رایج بود. وجود اکبر عالمی در دانشکده سینما تئاتر برای ما یک اتفاق بود و با پدیدهای مواجه میشدیم که دو بال فنی و تئوریک سینما را به زیبایی و با کلام فاخر بهم گره میزد.
حمیدی مقدم اضافه کرد: ما اول جذب شخصیت استاد عالمی میشدیم و این شخصیت آنقدر هنر داشت و فاخر باادب بود که ما را به درون هدایت میکرد. در دوره ما این زندگی خارج از کلاس درس هم ادامه داشت. اکبر عالمی دانشجویان بسیاری دارد که ما از آن بیخبریم و این به منش او برمیگردد. ایشان در تمامی عرصهها از تلویزیون گرفته تا رشته انیمیشن تا نقد و تحلیل فیلم تا لابراتوار و.. موفق ظاهر شدند و محبوبیت داشتند. کار نوآورانهای که ایشان در زمینه تیتراژ و گرافیک در سریال «سربداران» کردند ما را شگفتزده کرد. در حوزه لابراتوار ایشان هم در تلویزیون اتفاقاتی را رقم زدند و هم در لابراتوار وزارت ارشاد. اکبر عالمی در حوزه سینما همه فن حریف بود.
گفتار و کردار اکبر عالمی همخوان بود
رامین حیدری فاروقی سخنران بعدی این مراسم در ابتدای صحبتهایش گفت: از درگذشت اکبر عالمی بسیار متاثر شدیم اما ایشان بهدلیل مهارتشان در زیستن، نزد حافظه و ذهن ما زندهاند؛ با احترام به چهره بشاش استاد عالمی و مهارتی که در انعکاس ضربان زیستن داشتند، با ذوق از تجربه بودن در کنار ایشان صحبت میکنم. دکتر عالمی عضو انجمن صنفی تهیهکنندگان سینمای مستند بود و این مایه افتخار ما است. ایشان روی نکات ریز تاکید زیادی داشتند و میگفتند یک سینماگر باید جامعیت داشته باشد و با توجه به اجزاء، روابط را بشناسد و از همه چیز سر در بیاورد تا آدمها به او اعتماد کنند و دنیای اثر شکل بگیرد. سینماگر نمیتواند به تمام پاسخهای جهان دسترسی داشته باشد ولی شرمآور است که به پرسشهای اصلی جهان دسترسی نداشته باشد. به همین دلیل است که در رشته سینما دانشجویان درس فلسفه و جامعهشناسی و ادبیات میخوانند؛ تا در نهایت سینماگر مسلح شود و حکایتی از جهان نقل کند و تصویری از آن بدست دهد.
وی ادامه داد: دکتر عالمی بر استفاده درست و به جای خود از واژگان تاکید زیادی داشتند و توضیح میدادند که هر واژه چه باری دارد و چرا مهم است که از چه واژهای با چه آهنگی در چه نقطهای با چه معنایی استفاده کنیم. در سینما مهم است که مخاطب فیلم را باور کند؛ انواع چیزهایی که اعتماد مخاطب را برانگیزند در این باورپذیر بودن فیلم تاثیر دارند. با انتخاب درست عناصر و ایجاد روابط درست و حرکت رو به جلو و تاکید بر آگاهی و عاطفه و درنگ و پویایی و پرسش و.. است که فیلم باورپذیر و تاثیرگذار میشود. اگر دانشجوی سینما باشید، زمانی چنین حرفهایی را میپذیرید که گوینده آن خودش بتواند اعتماد شما را برانگیزد؛ دکتر عالمی وقتی در مورد جامعالاطراف بودن و خوشرو و خوشپوش و خوشسخن بودن و کتاب خواندن و نحوه نشستن و چگونگی نگاه کردن به عکس و.. صحبت میکرد، شما در واقع از یک مکتب فارغالتحصیل میشدید و مکتب دکتر عالمی ادامهدار بود. ما شاگردان اکبر عالمی از ایده تا اجرای یک برنامه را یاد میگرفتیم؛ در کلاس درس ایده را میآموختیم و اجرای آن توسط استاد عالمی را از قاب تلویزیون تماشا میکردیم.
حیدری فاروقی افزود: ما از اکبر عالمی شور زندگی و دانستن قدر لحظات را آموختیم. اگر گفت و کردار فرد همخوان باشد، او را باورپذیر و قابل اعتماد خواهد کرد و اکبر عالمی اینگونه بود. احساس رضایت در زندگی انسان به این ارتباط دارد که تا چه اندازه بتواند ایدههایش را اجرایی کند. ما در جامعهمان افرادی داشتهایم که توانستهاند بهرغم تمامی دشواریها، مسئولیت زندگیشان را بپذیرند و پای حرفشان بایستند و ایدههایشان را اجرایی کنند و کمکاری خود را گردن دیگران نیندازند. رویت چنین افرادی مشوقیست برای دیگر افراد جامعه. دکتر عالمی ایدههای آرمانگرایانهاش را اجرایی کرد، چه در خانواده چه در دانشگاه چه در تلویزیون و چه نزد تمامی افرادی که با ایشان دیدار داشتند. اکبر عالمی بهگونهای رفتار میکرد که دیگران او را باور میکردند، دوستش داشتند و دلشان میخواست شبیه ایشان باشند. نظام آموزشی و نظام مدیریت اجتماعی و حوزه علوم انسانی ما به انسانهایی معتبر مانند دکتر عالمی نیاز دارد که گفت و کردارشان همخوان باشد.
شوخطبعی اکبر عالمی آموزنده بود
پس از آن مهدی گنجی سخنران پایانی این مراسم گفت: پیش از شاگردی دکتر عالمی در دانشگاه، ایشان را بر صفحه تلویزیون دیده بودم؛ اما با حضور در کلاس درس، با جنبههای دیگری از استاد عالمی آشنا شدم که از استادی فراتر میرفت. شوخطبعی و طنز استاد عالمی آموزنده بود و از کلمات و لحن صحبت کردن او بسیار آموختم. دکتر عالمی به ما آموخت که میشود از هنر و از عکاسی کسب درآمد کرد و این مساله در آن دوره کمیاب بود و بقیه اساتید به این جنبه نمیپرداختند. ایشان نحوه ارائه درست عکس و تاثیر آن را به ما آموخت، آنهم در دورهای که معرفی کردن خود و پرزنت کار نوعی تفاخر به حساب میآمد. ما در این زمینه در کشورمان هنوز هم نیاز به آموزش داریم.
وی ادامه داد: دکتر عالمی علاوه بر ترجمه و استادی دانشگاه و آموزش شناخت مواد و کار در لابراتوار و فیلم ساختن، ورزشکار هم بود و تنیس بازی میکرد. فیلمبردارها در ورزش تنیس تمرین میکنند چون مچ دست را قوی میکند، و بهویژه در گذشته که دوربینها بزرگ و سنگین بودند به تقویت کار فیلمبردارها کمک میکرد. ایشان زمانی عضو فدراسیون اسکی نیز بودهاند و تیم ایران را به ژاپن بردهاند.
گنجی اضافه کرد: یکی از اساتید من در زمینه ساخت فیلم صنعتی آقای عالمی بود. من چه با تماشای فیلمهای ایشان و چه با شنیدن ایدههایی که مطرح میکردند درس میگرفتم. سلیقه و رویکرد ایشان در ساخت فیلم صنعتی خیلی جالب بود. ایشان میگفتند زمانی که فیلم صنعتی میسازم سعی میکنم سمفونی صنعت را نمایش دهم. این رویکرد و تبدیل صنعت به یک ارکستر بزرگ، تم جذابی به آثار ایشان داده بود.