نشست بررسی لایحه برنامه هفتم توسعه فرهنگی اقتصادی که در مجلس به شکل فشرده در حال تصویب است یکشنبه شب ۱۶ مهر 1402 در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی با حضور محمدمهدی عسگرپور، دبیر انجمن صنفی شرکتهای نمایش ویدیویی برخط، مدیرعامل خانه هنرمندان و رئیس هیئت مدیره خانه سینما و مهدی کوهیان تهیهکننده، حقوقدان و به دبیری وحید آگاه برگزار شد. در این جلسه درباره بخشی از این لایحه صحبت شد که به دورنمای پنجساله فرهنگ، هنر و رسانه کشور میپردازد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان، آگاه در ابتدای نشست با این توضیح که پیش از این در دولت قبلی تلاش شده بود جایگزینی برای برنامههای توسعه گذاشته شود، یادآور شد که همچنان تنظیم این برنامهها ادامه دارد. او با اشاره به اینکه تمرکز روی مواد ۷۵ تا ۷۸ برنامه توسعه هفتم است گفت: «در مورد برنامههای توسعه باید به این نکته توجه داشت که با وجود آنکه افق را به ما نشان میدهد اما اصلاح آن سختتر از قوانین عادی است. برنامه کنونی هم در زمینه ساختاری اصلاحاتی انجام داده، هم در زمینه جرم و مجازات و تخلف و هم در مورد حریم خصوصی ایرانیان و هم نگاهی که به عرصه فرهنگ و رسانه دارد.»
برنامهای حاصل مجموعهای مجهولات و ندانستنها
عسگرپور صحبت خود را درباره برنامه هفتم چنین آغاز کرد: «صحبت درباره این برنامه هم سخت است و هم راحت. راحت از این جهت که میتوانیم بگوییم گویی دوستانی که در تصویب این متن حضور داشتند نمیدانند کجا زندگی میکنند. به نظر من این برنامه حاصل مجموعهای از مجهولات و ندانستنها است. این موضوع میتوانست شکل دیگری هم داشته باشد که آن را با اشاره به بندی توضیح میدهم. قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار که در اسفند ۱۳۹۰ ابلاغ شده است. در ماده ۲ گفته میشود که دولت مکلف است که در مورد بررسی محیط کسب و کار برای اصلاح و تدوین آییننامهها نظر کتبی اتاقها و آن دسته از تشکلهای ذیربطی را که عضو اتاقها نیستند اعم از کارفرمایی و کارگری را درخواست و بررسی کنند. این اتفاق از سال ۱۳۹۰ که ابلاغ شده تا الان که من در جریان هستم عمل نشده است. گویی ما دستگاهی داریم که قانون میگذارد و دولت هم عمل نمیکند و اگر نهاد صنفی راجع به همین موضوع اظهارنظر کند، انگار اظهارنظر سیاسی کرده است. اگر همین یک ماده در طول این ۱۲ سال اجرا شده بود، الان ما برنامه توسعه دیگری مواجه میشدیم.»
او ادامه داد: «آنقدر متن برنامه توسعه هفتم دارای نکات عجیب و دور از انتظار بود که قطعا میخواستم بدانم نویسندگان این برنامه به وضعیت مملکت چطور فکر کردند؟ یک ساختار کاملا سنتی در این متن وجود دارد و آن اینکه بنا را بر این گذاشته که نهادهای عامل نهادهای حاکمیتی همچون ارشاد و صداوسیما و سازمان تبلیغات و مواردی از این دست هستند. همان چیزهایی که همیشه به شکل سنتی بودند. حالا در این برنامه اینها همه ساختار را برعهده گرفتهاند و همه تکالیف باید برعهده اینها گذاشته شود. روح کلی متن دقیقا این است. و نکته این است که اگر در برنامههای قبل گفته میشد باید ۱۰ فیلم در حوزه دفاع مقدس بسازید امسال باید بگوییم ۲۰ فیلم بسازیم.»
واگذاری مسئولیتها به نهادهای سنتی با ساختار غلط
مدیرعامل خانه هنرمندان گفت: «نکتهای که جای آن در این برنامه خالی است مواردی چون فراهم کردن زمینه رشد نهادهای صنفی یا مواردی از این دست است. نکاتی که بتواند ریشهای باشد و به کمک فرهنگ و هنر بیاید. بنابراین باید بگویم یک مجموعه تکالیف در این برنامه وجود دارد که همه به نهادهای سنتی که دارای ساختار غلط هستند واگذار میشود. مثال باید بزنم نهادهایی مثل سازمان صداوسیما یا سازمان تبلیغات و غیره که دارای ساختار غلط هستند و باید اصلاح شوند مسئولیت را برعهده میگیرند. در عین حال مسئولیتهای جدید هم برعهده همین نهادها گذاشته میشود. این روح کلی برنامه هفتم در حوزه فرهنگ و هنر است.»
او در ادامه به بعضی از موارد موجود در برنامه هفتم اشاره کرد و گفت: «بحث مرجعیت رسانهای یک بحث جدید است که استراتژیستها فکر میکنند و میگویند مرجعیت رسانهای ما برعهده کدام گروه است. در حوزه فضای مجازی چیزی حدود ۹۰ و چند درصد برعهده پلتفرمهای خارجی است و ما در مورد هفت هشت درصد داخلی صحبت میکنیم. ما تشنه این هستیم که ببینیم این مرجعیت رسانهای در برنامه هفتم چطور تعریف شده است؟ دوستان این را خیلی ساده کردهاند، صداوسیمای جمهوری اسلامی. حالا پیش از این بودجه کمی از نظر نویسندگان برنامه داشته و حالا باید پول بیشتری به آن داده شود. مثلا نوشته شده ۲۰ فیلم ارزشی باید ساخته شود. باید در اینجا توجه شود که متن مورد نظر ما قانون است و در قانون از کلمه «ارزشی» استفاده شده است. زمان نوشتن قانون باید از مفاهیم و کلماتی استفاده شود که معنی آن روشن و برای همه دارای یک تعبیر باشد. آنان باید سینمای ارزشی یا فاخر را از نظر حقوقی معنی کنند. در این برنامه به کرات از چنین تعابیری استفاده شده است.»
عسگرپور سخنان خود را چنین ادامه داد: «کسی نسبت به فضای فرهنگ و هنر و البته حقوق آشنا باشد وقتی این متن را میخواند عصبی میشود، زیرا عجیب است که اینها چطور با این حجم از ندانستن برنامه را نوشتهاند. من مایلم آن کارشناسان را پیدا کنم و از آنان بپرسم که چطور سه سال بعد را دیدهاند؟ واقعا تصور کردهاند سه چهار بعد فیلمسازی نگاتیو است و یک ناظر وجود دارد. همینجا ما میتوانیم یک فیلم بسازیم و تدوین کنیم و برای یک جشنواره آپلود کنیم. اصلا این بعد از تکنولوژی گویی برای نویسندگان این متن روشن نیست.»
مدیرعامل خانه هنرمندان گفت: «یکی دیگر از اشکالات عمده این برنامه این است که اصلا دوستان فراموش کردهاند حوزه فرهنگ وهنر چیزی غیر از فیلم را شامل میشود. در برنامه هفتم توسعه، تجسمی و موسیقی و غیره اصلا وجود ندارد.»
در این حوزه با والت دیزنی هم کار میکنند و خیلیها از این موضوع خبر ندارند. بعد کسانی که برنامه را مینویسند گویی روی آنتن صداوسیما نگاه میکنند و میبینند چیزی نیست پس میگویند باید نیروهای انسانی پویانمایی را اضافه کنند. نمیدانند مشکل از جای دیگری است.»
بازسازی انقلابی و یک مفهوم غیرروشن
عسگرپور بخشی از برنامه را چنین خواند: «به منظور بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور.» و ادامه داد: «پرسش من این است که این بازسازی انقلابی چه معنایی دارد؟ یعنی سرعت باید بالاتر برود؟ گروهی باید حذف شوند؟ با خلوص نیت باید کار کنند تا اسمش انقلابی شود. یک مدت که مدیریت ژاپنی معنای مدیریت انقلابی داشت.»
این کارگردان سینما با اشاره به بخشی از متن برنامه توسعه که به ترویج و نشر سیره عملی امام خمینی(ره) اشاره دارد گفت: «چندین سال از انقلاب ما گذشته و همچنان چنین بندی در برنامه توسعه وجود دارد. معنی آن چیست؟ تاکنون چنین رویکردی وجود نداشته و حالا باید این روش پیش گرفته شود؟»
عسگرپور درباره سازمان صداوسیما گفت: «براساس شنیدهها از کسانی که داخل خود سازمان هستند میانگین تماشاگران برنامههای نمایشی حدود ۱۰ درصد شده است و این در حالی است که همین چند سال قبل حدود ۶۰ درصد بود. البته این افت فقط به صداوسیما ربط ندارد، این امری جهانی است که با آمدن پلتفرمهای جدید مخاطبان تلویزیون تغییر کردهاند. اما این حجم از تغییر در مورد صداوسیما دیده میشود نه میانگین کلی تلویزیونیهای جهانی. براساس برنامه توسعه هفتم نهادهای اجرایی نسبت به عقد قرارداد برای پویشهای رسانهای با صداوسیما موظف شدهاند، احتمالا با این تصور که مخاطب تلویزیون بالا برود و یا پیشفرض دیگر این است که هیچ رسانه فراگیر دیگری وجود ندارد و باید هرچیزی هست اینجا قرار دهیم.»
او اشاره کرد که برخی از این بندها در لایحه دولت نبوده و در کمیسیون تلفیق مجلس به برنامه اضافه شده است.
سرنوشتی که پیش روی ویاودیها خواهد بود
عسگرپور از بندی یاد کرد که در آن نوشته شده: «صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران مکلف است که پنجره مربوط به بارگذاری صوت و تصویر فراگیر در حوزه خود را حداکثر ظرف شش ماه بعد از اجرایی شدن این قانون ایجاد کند. تمام رسانههای ناشرمحور دارای مجوز از سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی مکلفاند در حیطه تنظیمگری صداوسیما را از طریق این پنجره واحد بر روی سکوی خود بارگذاری کنند.» و ادامه داد: «این به آن معناست که هر نوع رسانه دیگری که در حوزه صوت و تصویر فراگیر کار میکنند باید پنجره واحد آنان در صداوسیما تعریف شود. یعنی صداوسیما شبکههای مختلف دارد، از جمله اینها. همانقدر که خود صداوسیما موفق بوده اینها هم میتوانند موفق باشند. موفقیت صداوسیما را هم به سادگی از میزان مخاطب میتوان دریافت. همه چیز را هم نمیتوان گردن دشمن انداخت و در مقابل کاهش مخاطب صداوسیما اینستاگرام و غیره را فیلتر کرد. همه چیز بسته میشود و حتی دروازهبان را هم از دروازه دور میکنند تا صداوسیما توپ را گل کند، اما در عوض توپ را در میان تماشاچیها پرتاب میکند.»
او سخنان خود را در این بخش از برنامه چنین پایان داد: «در برنامه اصلا دیده نشده که همین ویاودیها که مورد بحث بودهاند دو سال آینده چه وضعیتی خواهند داشت. ما امروز در مورد این صحبت میکنیم که باید صداوسیما تقویت شود، ارشاد امکان ممیزی بیشتر داشته باشد تا بتواند اهداف مجموعه استراتژیستهای مملکت را پیگیری کند و روی آن ساختارهای معیوب و ناکارآمد قبلی باری که گفته شد، ریخته شده است. تمام امیدواری من این بود که در برنامه هفتم به تغییر ساختار فکر شود. رسانههای نوین آمدهاند، تا کجا میتوان با بگیر و ببند پیش رفت. متاسفانه هیچ چیز در این موردها در برنامه دیده نمیشود.»
ویاودیها زیرمجموعه صداوسیما میشوند؟
آگاه در ادامه نشست به چند نکته برجسته موجود در برنامه توسعه اشاره کرد و گفت: «چند تیتر کلی در متن وجود دارد، یکی اینکه عجیب به فکر بازسازی ساختار انقلابی افتادهایم به گونهای که چنین به نظر میرسد در سالهای قبل یکی ساختار غیرانقلابی وجود داشته و باید درست شود. آنچه که ما در دانشکده حقوق از انقلاب میفهمیم کاهش در حد حذف بروکراسی است، تامین حقوق و آزادیهای فرهنگی اجتماعی، سیاسی مردم و حکومت قانون و مشارکتپذیری با نگاه به اصل ۴۴ قانون اساسی. اما چیزی که در این برنامه به چشم میخورد تقریبا تضعیف بخش خصوصی است. به عنوان نمونه در مورد بحث ویاودیها و نکتهای که در این برنامه آمده عملا ما شاهد خواهیم بود که همه آن چهارصد و خردهای ویاودی تبدیل به پرسنل و زیرمجموعه صداوسیما شوند و وقتی این در برنامه بیاید دیگر کسی نمیتواند با آن مقابله کند.»
او ادامه داد: «از سوی دیگر در مورد بحث تخلفات هنرمندان توقع میرود صنف رسیدگی را انجام دهد. اما در بند «پ» ماده ۷۵ آمده که وزارت فرهنگ باید آییننامهای اجرایی بنویسد و اهالی فرهنگ و هنر و رسانه، تبیه، لغو مجوز و تعلیق شوند. اینها چیزی است که دادگاه میخواهد، اصل قانونی بودن جرم و مجازات دارد. این را میتوان نتیجه وقایع سال گذشته دانست که پیش از این قانونی نبوده که براساس آن بتوانند مقابلهای اینچنینی صورت بگیرد و حالا چنین چیزی گذاشته شده تا براساس قانون پیش برود. فارغ از بحث جرم و مجازات، وقتی میگوییم وزارت ارشاد بتواند مجازات را انجام دهد یعنی اینکه هنرمندان کارمند آنان هستند.»
قانونی مبتذل برای تنبیه هنرمندان
مهدی کوهیان حقوقدان و تهیهکننده سینما با اشاره به بحثی که از سوی آگاه مطرح شد تاکید کرد از سال گذشته تاکنون تنها در مورد یکی دو مورد از هنرمندان بحث ممنوعالفعالیتی مطرح بوده است که البته هنوز هم قطعی نشده است و ادامه داد: « ممنوعالفعالیت شدن اهالی رسانه و هنرمندان با همین دادگاههای کشورمان و با همین شکلی که کار میکنند در نهایت به دلیل اصل قانونی بودن جرم و مجازت و استقلال نهاد قضایی محقق نمیشود. بنابراین راهکار را در این دیدهاند که کار را خودشان برعهده بگیرند و خودشان هروقت خواستند بگویند ممنوعالفعالیت و درگیر کارهای قضایی نشوند. این یکی از موارد مبتذل قانونگذاری است که امیدوارم شورای نگهبان تایید نکند.»
او ادامه داد: «نکته دیگری که نباید نسبت به آن بیتوجه بود، واپسگرایی در برنامههای توسعه است. در مقایسه تنها دو بند از برنامه ششم و هفتم متوجه میشویم که در قبلی توسعه در کاهش مقرارت و تسهیل تولید دیده شده و در برنامه هفتم راهکار افزایش نظارت است.»
تغییری عجیب در بیمه هنرمندان
این حقوقدان همچنین در مورد بیمه تامین اجتماعی هنرمندان گفت: «در بند «ش» به بحث بیمه تامین اجتماعی که تکلیف دولت بوده اشاره شده است. این بخش از سوی کمیسیون تلفیق به برنامه اشاره شده که وزارت ارشاد و صداوسیما مکلفاند (تا به حال هیچ وقت صداوسیما مکلف نبوده است) به منظور حمایت از اصحاب فرهنگ و هنر رسانه نسبت به پوشش تامین اجتماعی و خدمات درمانی نسبت به بند «ش» ماده ۲۹ انجام شود. بند «ش» این را میگوید که حمایتهای تامین اجتماعی برای کسانی که کارفرمای خاص ندارند منوط به آزمون وسع توسط وزارت تعاون و صرفا برای چهار دهک درآمدی است. یعنی اینطور نیست که همه هنرمندان بتوانند از بیمه تامین اجتماعی و صندوق اعتباری هنر بهرهمند باشند.»
گزارش عملکردهایی به یک جریان مشخص
آگاه در ادامه این نشست از عسگرپور پرسید که آیا نیاز به تغییر ساختارها وجود دارد و براساس تجربیات سالهای گذشته آیا نتیجه این تغییر ساختارهایی که در برنامه دیده میشود، همان چیزی است که در جامعه جریان دارد و عسگرپور پاسخ داد: «در مقاطع اخیر مجبوریم از چیزهایی دفاع کنیم که زمانی به آن حمله میکردیم. زمانی میگفتیم در این کشور یک وزارت ارشاد داریم هم سازمان تبلیغات و … اما به مرور متوجه شدیم که گویی استراتژی وجود دارد که در میان انبوه نهادهای مشابه گم شویم. همین زمانی برای ما مساله شده بودیم، اما با خواندن این برنامه باید بگویم ما ساختار خوبی داشتیم که اکنون در حال بهم خوردن است. اما از واقعیت نباید غافل شد؛ ما همچنان باید منتقد شیوههایی باشیم که اشتباه بوده است. ما با وضعیتی مواجه هستیم که انگار همه به یک جریان مشخص گزارش عملکرد میدهند و هرچه غلظت آن بیشتر باشد، بیشتر بردهاند.»
آگاه در ادامه سخنان عسگرپور اشاره کرد که همواره در ایران شورای نگهبان وجود داشته و همچنان استعلامها و گزینشها صورت میگیرد، بر این اساس اشاره ویژه روی کلمه «انقلابی» در این برنامه عملا عملکردهای گذشته را گویی زیر سئوال میبرد.
نقض حریم خصوصی
آگاه از بند ب ماده ۷۵ یاد کرد که براساس آن سامانه رصد و پایش شاخصهای فرهنگی و هنری، سبک زندگی مردم، وضعیت رسانهای و ارتباطات شکل بگیرد و همه در قالب اطلاعاتی مفصل مطرح شود تا مردم رصد شوند. او این پرسش را مطرح کرد که این چه نسبتی با نقض حریم خصوصی دارد. کوهیان پاسخ داد: «این با وجود شرکتهای خارجی در مورد حریم خصوصی و سبک زندگی ما اتفاق میافتد. خود ماهیت فضای مجازی و حضور در آن این نتیجه را همراه خود دارد. دولت هم به این نتیجه رسیده که میتواند این اطلاعات را در اختیار خود بگیرد و براساس آن سبک زندگی برای مردم طراحی کند. این با حریم شخصی و اصل بنیادین حقوق بشری در تعارض است اما این نکته پراهمیت وجود دارد که این همان اصلی که در طرح صیانت به نتیجه نرسید. یعنی هرچیزی که هرجا رفته و به نتیجه نرسیده در برنامه توسعه آمده است؛ زیرا در اینجا سرفصلهای مختلفی وجود دارد که خلاصه طرح صیانت در قالب یک بند در این برنامه چندان به چشم نمیآید. در حوزه صداوسیما هم همینطور؛ اینها سالها تلاش کردند مجوز قانونی بگیرند برای بردن ویاودیها زیر نظر صداوسیما. این با مقاومتهای صنفی و مدنی نشد، حتی شورای نگهبان آن را رد کرد و در نهایت سراغ شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتند و در نهایت در برنامه هفتم هرچه میخواستند را گنجاندهاند.»
امور به صنف واگذار شود
عسگرپور در پاسخ به اینکه آیا میتوان پذیرفت که وزارت ارشاد مرجع تنبیه و مجازات هنرمندان باشد، گفت: «ما در این مورد شبیه هیچجای دنیا نیستیم. اگر به کسی بگوییم سینمای ما دارنده بالاترین و مهمترین جوایز جهانی است، اما در آن پروانه ساخت و نمایش صادر میشود، بسیار عجیب به نظر میرسد. در هر کشوری که وضعیت هنر از نظر کمیت و کیفیت مانند کشور ماست، قوانینی مترقیتر وجود دارد. به شکل طبیعی دولت و نهادهای حاکمیتی امکان این را ندارند که فقط با بالا بردن آمار و حمایتها کارشان را پیش برند. اولین اتفاقی که در نهادهای حاکمیتی دیده میشود گزینشی عمل کردن است. جریان خود غیر خودی را در همه جا داریم. نه با این برنامه هفتم بلکه این امکان اصلا در دست نهاد حاکمیت نیست. پاسخ خیلی روشن است که باید این مسئولیت به نهاد صنفی واگذار شود. شاید نهاد حاکمیتی مانند بارهای قبل بگوید نهاد صنفی ناتوان است، بد نیست این اعتماد صورت بگیرد تا نهاد صنفی قوام بیابد و بتواند از پس این کار برآید.
در پایان جلسه امیر اثباتی طراح صحنه باسابقه سینما که در سالن حاضر بود، تاکید کرد درصورتیکه توانگر نماینده مجلس در جلسه حضور مییافت امکان انتقال مستقیم انتقادها فراهم میشد و بسیاری از پرسشها به پاسخ میرسید و همچنین یادآور شد طرح جزئیات این برنامه در رسانهها شاید بتواند توجهها را جلب کند و بر نتیجه آن تاثیر بگذارد.
این برنامه از سوی انجمن حقوقشناسی گروه حقوق خانه اندیشمندان علوم انسانی و موسسه فرهنگی هنری حقوق و هنر برگزار شد.