فیلم «اسرار گنج دره جنی» در خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در سیصد و هشتادمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران و در هفتمین برنامه از مجموعه «بازی بزرگان» دوشنبه 21 آبان فیلم «اسرار گنج دره جنی» به کارگردانی ابراهیم گلستان در تالار استاد ناصری به نمایش در آمد. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور کامیار محسنین و کیوان کثیریان برگزار شد.
محسنین در ابتدای این نشست گفت: خوشحالم فرصتی پیش آمده است تا درباره فیلم یکی از چهرههای تعیینکننده جامعه روشنفکری ایران صحبت کنیم. ابراهیم گلستان همواره منشاء نوآوریهایی بوده است و البته حاشیهها و جنجالهایی که شاید هیچگاه به نفع او نبوده است. سینمای ایران در خلاف جریان حاکم فیلمفارسی، متشکل از دو طیف تاثیرگذار است؛ یکی دانشآموختگانی که از خارج کشور به ایران برمیگردند و ادعای ایجاد تحول در سینما دارند. دوم آنهایی که در جامعه روشنفکری ایران به نوعی نقشآفرینی کردهاند.
وی ادامه داد: هدف دانشآموختگان بازگشته به کشور در وهله اول، ورود به سینمای روشنفکری نیست. آنها در واقع خود را در برابر صنعت سینمای ایران قرار میدهند و فکر میکنند قادر به انجام کاری جدیدند. این افراد از فرمولهایی استفاده میکنند که به لحاظ صنعتی، در سینمای خارج از کشور مورد توجه قرار گرفته است. مثلا داریوش مهرجویی وقتی به ایران برمیگردد در پی ساخت فیلمی نیست که پیامی خاص را منتقل کند و خیلی مخالف جریان اصلی سینما باشد؛ او فیلم «الماس 33» را میسازد که یک فیلم جیمز باندی است. بهمن فرمانآرا نیز بر اساس فرمولی که برای موفقیت فیلمها وجود دارد، یعنی ساختن نسخه سینمایی سریالهای موفق، در وهله نخست «خانه قمر خانم» را میسازد. در واقع گرایشهایی در سینمای دنیا وجود دارد که در سینمای ایران نیز قابل مشاهده میشود.
این منتقد سینمایی افزود: یکی از شیوههای راهگشا برای جذب مخاطب و ارتباط راحتتر با او، استفاده از شمایل آشنا و محبوب برای آنها در فیلم است. ابراهیم گلستان نیز در «اسرار گنج دره جنی» دست به این کار میزند و دلیلش صرفا رفع خطر سانسور فیلم توسط عوامل ممیزی نیست. مساله اینست که قصد داریم در یک فیلم حرفی متفاوت بزنیم و وقتی از شمایل آشنا استفاده میکنیم، مخاطب با توجه به مکان وقوع ماجرا و نوع شخصیت بازیگر اصلی بلافاصله به یاد «صمد» میافتد و این باعث ارتباط راحتتر او با فیلم میشود. گلستان در این فیلم در پی ساختن یک دنیای تمثیلی نیست. هرچند گوشه کنایههایی به دورههای مختلف تاریخی میزند تا بگوید سیستمهای حکومتی بسیار خودشان را تکرار میکنند. در واقع درباره شرایطی حرف میزنیم که در خاکی مثل ایران که زیر آن منابع طبیعی ارزشمندی وجود دارد، یک نفر ناگهان و بر حسب اتفاق صاحب این منابع تلقی میشود.
محسنین ادامه داد: فیلم پر از ارجاعاتی به خود سینما نیز است؛ مثلا گاوی که در فیلم میبینیم میتواند مفهوم خاصتری پیدا کند، اگر تماشاگر «گاو» مهرجویی را به یاد بیاورد؛ گاوی که یک روستانشین آنرا آنقدر بالا میبرد که زمانی که از دست میرود، گویا تمام هستی خود را از دست داده است. اینجا وقتی آن ثروت را میبیند دیگر اتکای خود به آن موجود را بهراحتی کنار گذاشته و آنرا از بین میبرد و وارد یک فضای جدید میشود. در این فضای جدید، بلافاصله مظاهر و نمادهایی از مدنیت را در برابر خود پیدا کرده و دلباخته و مسحور آنها میشود، بدون توجه به اینکه آیا زیرساختهای لازم برای استفاده از این نمادهای مدرن در زندگیاش وجود دارد یا نه.
وی اضافه کرد: «اسرار گنج دره جنی» خیلی راحت این پیام را منتقل میکند و دربارهاش حرف میزند. اما شاید دیدگاههای ابراهیم گلستان در برخی لحظات بهگونهای باشد که بیننده را آزار دهد؛ یعنی خود را در مقام کارگردانی ببیند که در جایگاه دانای مطلق و قادر نشسته است و از بالا همه را نگاه میکند و تقریبا هیچگاه حاضر نیست خود را به سطح بقیه تنزل دهد. دوربین در اکثر مواقع زاویه رو به پایین دارد و این عدم همدلی و جدا کردن دیدگاه کارگردان از بقیه آدمهایی که به این موقعیت مبتلا هستند، باعث میشود بیننده از تیپهایی که در مقابلش ساخته میشوند دور شود و دور بماند. ممکن است پیام فیلم قابلتامل باشد ولی لازم نیست حتما قابل احترام باشد. یعنی نگاه کارگردان مبنی بر اینکه من میفهمم دارد چه بر سر این مردم میآید و بقیه نمیفهمند، ممکن است آزاردهنده به نظر برسد؛ بهویژه برای تماشاگری که این دههها را پشت سر گذاشته و اکنون با یک فاصله به موضوعی که در برابرش قرار دارد نگاه میکند.
این منتقد سینمایی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: مشکل این نیست که فیلم قصد دارد چه بگوید، مشکل در چگونگی بیان کردن آن است. بسیاری از نکاتی که فیلم قصد بیانش را دارد، به هیچ وجه دارای ایده بصری پیشبرندهای نیستند. پس در اغلب موارد، شخصیتها برای انتقال پیام به بیننده در برابر دوربین میایستند و شروع به حرف زدن میکنند. بیشتر حرفهایی که باید از دل فیلم بیرون بیاید، از دل کلماتی بیرون میآید که شخصیتها به زبان میآورند. «اسرار گنج دره جنی» به لحاظ غنای بصری آنقدر قوی نیست که بتواند فضایی ایجاد کند که تماشاگر مثلا احساس کند که آدمها تحت فشار قرار گرفتهاند، یا نمادهای تاملبرانگیزی بسازد که تماشاگر برای پی بردن به کارکردشان نیاز به فکر کردن داشته باشد. هر آنچه در فیلم میبینیم به راحتی قابل وصول است و قرار نیست ما به چیز زیادی ورای آن فکر کنیم. مثلا اگر قرار است گفته شود در مورد زیرساختهای ناموجود چیزی بیان شود، بلافاصله حرفی درباره زیربناهایی که وجود ندارند و سستی ساختمان و اهمیت بیرون و درون ساختمان و.. در فیلم گفته میشود. یا مثلا جایی که از نابینا بودن هنرمندانی که به آنجا آمدهاند صحبت میشود.
محسنین ادامه داد: همه چیز بهشکل عریان به تماشاگر نشان داده میشود و به آن صورت عمقی ندارد. حتی ارجاع به مستندهای خودش را هم آنقدرها خوب پیاده نکرده است. ابراهیم گلستان یکی از شخصیتهای تاثیرگذار در صحنه فرهنگی ایران بوده است و مستندهای او موجب کسب افتخاراتی در مجامع بینالمللی شده بود، داستانهای کوتاه او بسیار تاثیرگذار و به یاد ماندنی بودهاند و.. . اما آنچه در «اسرار گنج دره جنی» میبینیم، در مقایسه با آنچه در «خشت و آینه» دیده بودیم زمین تا آسمان متفاوت است. گلستان در ابتدا نویسنده و دلباخته کلمه بوده است و نه تصویر، بنابراین خیلی جاها تصویر را وامینهد و پیامش را با رگباری از کلمات به بیننده منتقل میکند.
وی اضافه کرد: گذر زمان در تاریخ سینمای ایران مهم است؛ در سال 48 «قصیر» و «گاو» ساخته میشوند. آیا فیلمسازانی که پیش از آن زمان آغاز به فیلمسازی کرده و به قلههای موفقیتشان رسیده بودند، آیا توانستند بهراحتی خود را با موج جدید هماهنگ کنند؟ «اسرار گنج دره جنی» نقاط بسیار مثبتی نیز دارد؛ مثلا جاهایی که از کلمات دور شده، فکرهایی صورت گرفته تا بتواند با تقطیعهای مناسب تصویر عکسالعملهای بشری را بهشکلی قابل دریافت را به تصویر بکشد. اما کلیت فیلم نشان میدهد که میان گلستان و سینمایی که از سال 48 شروع شده است و امروزه آنرا سینمای نوین ایران مینامند، فاصلهای محسوس ایجاد شده است. کسانی که از فضای روشنفکری وارد سینما شدند کم نیستند؛ مثلا بهرام بیضایی از عرصه پژوهش درباره نمایش وارد فیلمسازی میشود و خیلی راحت در موج نوین سینمای ایران جایگاه خود را پیدا میکند. افراد دیگری هم هستند که اصولا متکیاند به وصل شدن به قطبهای روشنفکری موجود در آن زمان. مثلا مهرجویی برای اینکه بتواند بعد از شکست «الماس 33» خودش را در سینمای ایران تعریف کند و جایگاه تازهای بیابد، خیلی زود خود را به غلامحسین ساعدی نزدیک میکند و یک مدت از اندیشههای او الهام میگیرد تا جایگاه تازه خود را پیدا کند. فرمانآرا نیز نسبت به هوشنگ گلشیری همین کار را میکند.
محسنین در پایان گفت: اما ابراهیم گلستان خود یک منبع و مرجع تولید اندیشههای روشنفکری است، و پس از به راه افتادن موج جدید سینمای ایران از اندیشههای کافی برای جای دادن خود در مفهوم جدید سینمایی برخوردار نیست. در «گاو» میبینیم کارگردان از میزانسنهای تئاتری در برابر دوربین استفاده هوشمندانهای میکند و به نتیجه قابلتوجهی نیز میرسد. ولی حرکت شخصیتهای «اسرار گنج دره جنی» در برابر دوربین چقدر الهامبخش است؟ چقدر میتواند فضای جدیدی بهوجود آورد؟ یک جاهایی تماشاگر فکر میکند فکری غریب در ذهن کارگردان هست اما بلافاصله ناامید میشود. یعنی استفاده هوشمندانه از میزانسن به آن شکلی که در آثار مهرجویی و بیضایی میبینیم، در «اسرار گنج دره جنی» قابل مشاهده نیست. به نظر میرسد موضوع مستندگونگی که برای گلستان مهم است، خیلی جاها قصد دارد خود را به فضای فیلم تحمیل کند ولی در نهایت بهسادگی قادر به انجام آن نیست. نماها عمدتا شدت ندارند و بنابراین نمیتوانند روی بیننده تاثیر بگذارند. پس مستندگونگی نیز وقتی وارد فضای فیلم میشود عقیم میماند و نمیتواند مفهومی از نماهایی که میبینیم به تماشاگر تحمیل کند و کارکرد اصلی خود را داشته باشد.