نخستین روز از برنامه «سه روز با مرتضی آوینی» در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در نخستین روز از برنامه «سه روز با مرتضی آوینی» که سهشنبه 20 فروردین در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد، پس از نمایش نسخه ترمیم شده فیلم «حقیقت: و این است فتح الفتوح»، انیس دوویکتور به ایراد سخنرانی پرداخت و پنل تخصصی با حضور ارد عطارپور، سعید قطبیزاده و سجاد آوینی برگزار شد. در این برنامه همچنین با حضور مریم امینی، محمدرضا ابوالحسنی، مجید رجبی معمار و مصطفی دالایی از کتاب «حقیقت»، فیلمنوشت مجموعه یازده قسمتی «حقیقت»، رونمایی شد.
آوینی به بیننده هشدار میداد
انیس دوویکتور، استاد دانشگاه پاریس 1 در سخنرانی خود به ویژگیهای آثار شهید آوینی و اپیزود یازدهم مجموعه «حقیقت» پرداخت و گفت: فیلمهای مرتضی آوینی از نظر روششناختی به یک منبع و مرجع در تاریخ جنگ ایران و عراق تبدیل شدهاند و من بهعنوان یک مورخ سینما، از فیلم به سند میرسم. بنابراین این مساله خواهم پرداخت که اپیزود یازدهم سریال «حقیقت» از نظر روششناختی چه اهمیتی در تاریخ سینما دارد. آوینی در فیلمهایش و بهویژه در اپیزود «و این است فتح الفتوح» ساز و کار سینمایی خاصی بهوجود میآورد. در اینجا او را در حال نوشتن و مونتاژ و کار کردن میبینیم و آوینی در این اثر شکافی پدید میآورد که مطلوب سینمای جنگ و فیلمهای پروپاگاندایی که در طول جنگها ساخته میشوند، نیست. او در پی نمایش آن چیزیست که نامرئی بوده و به چشم نمیآید. این خاصیت سینمای مدرن است و کاریست که تنها از پس سینما برمیآید و نه هیچ هنر دیگری.
وی ادامه داد: چنین ساز و کاری مساله زمانمندی را مطرح میکند؛ این خاصیت سینمای اوست و از سینمای جنگ و آنچه در خدمت جنگ و پروپاگاندا در میآید، بسیار دور است. این ویژگی برای من جایگاه بسیار مهمی در سینمای جنگ دارد. اگر در جزیرهای تنها زندگی میکردم و قرار بود یک فیلم با خود داشته باشم همین اثر آوینی را انتخاب میکردم. تمام کارهای آوینی برای من معنای سلوک نگاه دارد، در معنای عارفانه و متصوفانهی آن. او معنای اصلی جنگ را در سطحی فراتر از زمان وقوع جنگ بررسی میکند و این کار به قیمت برآشفتن بیننده انجام میشود. این هم امری بدیع در سینماست چون سینماگران جنگ معمولا در پی جلوههای بصری قدرتمندند و از برهم زدن آرامش ذهنی بیننده پرهیز میکنند.
دوویکتور افزود: آوینی به ما هشدار میدهد که به آنچه بیواسطه به چشم میآید بیاعتماد باشیم، ورای آن برویم و نادیدهها را ببینیم و این همان سلوک نگاه است. او ما را به آنچه در باطن میگذرد نزدیک میکند. در واقع آوینی نقش واسطهای را بازی میکند که با ریتمها، زمانمندیها و ارائه زوایای دید متفاوت از طریق مونتاژ، بیننده را دعوت میکند که از زاویهای دیگر به حقیقت بنگرد. این کار را میتوان تاویل سینمایی نامید که بیننده را به معنای باطنی آنچه میبیند رهنمون میکند.
آوینی خیاط زمان است
وی سپس به بحث صدای راوی و صدابرداری در آثار شهید آوینی پرداخت و گفت: در بخشی از فیلم او را پشت میز مونتاژ میبینیم و بخشی دیگر صدای فیلمبرداری در جبهههای جنگ است. لحن بیان خاصی که از او بهعنوان راوی میبینیم، برای من به اندازه نمای نخستین فیلم اهمیت دارد. این صدا به ما چه میگوید؟ آوینی مانند گزارشهای تلویزیونی به ما اطلاعات صرف نمیدهد، بلکه این صدا راهیست بهسوی خوانشی که روی آنچه در تصویر میبینیم قرار میگیرد.
دوویکتور درباره شیوه مونتاژ این اثر گفت: آوینی مانند یک خیاط زمان عمل میکند؛ بیننده به لطف ساز و کار سینمایی خاص او، زمانمندیها و سطوح متفاوتی از زمان را تجربه میکند. بیننده گاهی در جبهههای نبرد است و گاهی در زمانِ تاملات و اندیشههای آوینی قرار میگیرد. به این ترتیب میتوان از چهار تجربه زمانی در جایگاه بیننده صحبت کرد؛ زمان فیلمبرداری، زمانی که آوینی فیلم را مونتاژ میکند، زمانی که بیننده در حین تماشای فیلم در آن قرار دارد و زمانی بس فراتر که آوینی آنرا خلق میکند. این زمان یک جنبه اسطورهای دارد و مختص به زمان جنگ نیست؛ او جنگ را در پرسپکتیو وسیعتری قرار میدهد که به کربلا وصل میشود.
کشف پتانسیلهای سینما توسط آوینی
وی اضافه کرد: رفت و آمد بین این سطوح زمانی بیننده را از ارتباط بیواسطه با جنگ دور میکند. برای دستیابی به معنای دیگری از جنگ، باید از تمام این زمانمندیها عبور کرد و کاری که آوینی با زمان میکند، امری مدرن در سینما به حساب میآید. در اپیزود یازدهم سریال «حقیقت»، مونتاژ فرصتی در اختیار بیننده قرار میدهد که در باب مساله زمان و شهادت تامل کند. آوینی از خلال تصاویر فیلمبرداری شده توسط شهید طالبی میاندیشد و تصاویری را مونتاژ میکند که در زمان حیات شهید طالبی ضبط شدهاند. یعنی در زمان مونتاژ، فیلمبردار فیلم به شهادت رسیده است. از همین خلال است که میبینیم آوینی چگونه در معنای شهادت غور میکند.
دوویکتور ادامه داد: او بهشکل ناخودآگاه یکسری پتانسیلها و قابلیتهای سینما را کشف میکند که برگشتپذیری زمان مهمترینِ آنهاست. فیلمهایی که در حین جنگ ساخته میشوند معمولا تصاویری را بهسرعت فیلمبرداری و برای پخش مخابره میکنند. آوینی بر خلاف این فیلمها، دست به یک بازسازی آرام و بدون شتاب از معنای جنگ میزند. گویا با یک فاصله زمانی و جغرافیایی از فیلم است که میتوان به حقیقت دست پیدا کرد. او از طریق مونتاژ کاری میکند که بیننده زوایای دید متفاوتی را تجربه کند و این در تاریخ سینمای جنگ امری نادر است. گاهی زاویه دید آوینی مونتاژگر را میبینیم و بیننده از زاویه دید او به فیلم نگاه میکند. همزمان شاهد آوینی نویسندهایم و گاهی نیز زاویه دید فیلمبردار را داریم. این مکانیزم خاص آوینی نشان میدهد فیلمهای مستند تا چه اندازه میتوانند ثبت واقعیت صرف نباشند و در نگاههایی معنا پیدا کنند که کاملا متفاوتند.
جنبه داستانی آثار آوینی
وی افزود: این انقطاعها و شکافها که آوینی ایجاد میکند امری مدرن و برخلاف سینمای کلاسیک است. در واقع سفرهای زمانیای که بیننده تجربه میکند به سینمای او جنبهای مدرن میبخشد. گاهی شاهد طول زمانها و مکثهای طولانی روی برخی تصاویر هستیم که به نظر ملالآور میرسند. در حالی که در تصاویر تلویزیونی که هدف متفاوتی را دنبال میکنند، چنین مکثهایی نمیبینیم. این طول زمانی و مکثها ارتباط خاصی بین بیننده و سینماگر ایجاد میکند. برای مثال تصویر مردی را میبینیم که صحبت نمیکند و خسته است و فقط نگاه او را میبینیم و به لطف مکث روی این تصویر، حس خستگی کاملا به شما منتقل میشود. چنین صحنهای برای من تکاندهنده است. چنین چیزی را میتوان تولد جنبه داستانی و تخیل نامید، چرا که بیننده برای بازسازی آن با فیلمساز همکاری میکند. هر کدام از تماشاگران فیلم نیز نگاه متفاوتی به آن دارند.
دوویکتور در پایان گفت: «و این است فتح الفتوح» یک فیلم فرهنگی است، به این معنا که حاوی کدهاییست که به جغرافیا و عرفان و مذهبی خاص تعلق دارد. به این ترتیب اساسا کسی که دفاع مقدس را تجربه نکرده و در فرهنگ متفاوتی زیسته نباید بتواند با آن ارتباط بگیرد. اما این فیلم با من صحبت میکند، آنرا دوست دارم و درکش میکنم. این فیلم برای تلویزیون ساخته شده است، اما به سینما تعلق دارد. همچنین میتوان به کیفیت بالای تصاویر اشاره کرد؛ فیلمهای جنگی امروزه با تکنیکهای سینماتوگرافیک جدید ساخته میشوند، اما از نظر کیفیت و زیبایی تصاویر به پای این فیلم نمیرسند.
تفاوتهای «حقیقت» و «روایت فتح»
در ادامه پنل تخصصی درباره فیلم «و این است فتح الفتوح» برگزار شد و سجاد آوینی در توضیحاتی کوتاه گفت: این فیلم مربوط به اوایل جنگ است و تفاوتهای زیادی با مجموعه «روایت فتح» دارد. برای نمونه از نظر تکنیک و فرم، آن یکپارچگی «روایت فتح» در اینجا مشاهده نمیشود و این یک حُسن هم محسوب میشود. این اپیزود از مجموعه «حقیقت» شاید مطول به نظر برسد اما در رویکرد کارگردانی جنبههای ظریفی دارد. ما میدانیم که مرتضی آوینی پیش از انقلاب آدم منزویتری بوده است، تا آن زمان فیلم نساخته بود و حضور اجتماعی و رسانهای نداشته است.
وی اضافه کرد: یکی دو سال پس از انقلاب است که چنین وجه اجتماعی پیدا میکند و با شروع جنگ وارد این حوزه میشود. در مجموعه «حقیقت» که به پنج قسمت آن دسترسی نداریم، روند تغییر او محسوس است. آوینی فرم و لحن خود را با آزمون و خطا پیدا میکند. مجموعه «حقیقت» به لحاظ روحی آن سنگینی و لحن آخرالزمانی «روایت فتح» را ندارد. این مجموعه شاعرانهتر، درونیتر و شخصیتر است. او به اشعار فروغ فرخزاد علاقمند بود و این در لحن نریشنها قابل درک است، اما چنین چیزی را در «روایت فتح» نمیبینیم.
تقدس بخشیدن به آوینی جفا در حق اوست
پس از آن سعید قطبیزاده در صحبتهایش گفت: در مواجه با اثری که زمانی از تولید آن گذشته است، بهطور طبیعی در پی بازخوانی و دریافت تازهای از آن و کشف نسبت آن با زمان حال هستم. در واقع باید پرسید آیا پیشرفت سینما منجر به کهنگی یک اثر میشود یا این اثر است که بر زمان غلبه میکند و حاوی پیشنهادهای تازهای برای تعریف هنر است؟
این منتقد سینمایی افزود: دو گرایش عمده آوینی در حیات فیلمسازیاش عبارت بودند از نویسندگی و گفتار متن، و مونتاژ. تاثیری که آوینی از ادبیات معاصر و خصوصا گفتار فروغ فرخزاد در «خانه سیاه است» گرفته و تزریق شاعرانگی به فیلم مستند، تصاویر خام را پرمعنی کرده است.اما افراط در بیان شاعرانه و تزریق بیش از حد شاعرانگی به فیلم مستند، گاهی باعث کمبود اطلاعات لازم در فیلم میشود.
وی ادامه داد: دههها پس از ساخت یک فیلم داستانی یا مستند باید پرسید که اثر چه نسبتی با زمان حال برقرار میکند؟ آیا خواستههای ما از یک مستند در این اثر تحصیل میشود یا نه؟ این جلسات را باید مغتنم شمرد تا بتوان از نوع تعریف رسانه ملی از شهید آوینی رها شد. زنده بودن او باید به شهادت آثارش اثبات شود و نشان داد که چنین مستندهایی تا چه اندازه در اختیار سینمای مستند قرار میگیرند. نه اینکه هر زمان و به دلایل مختلف جدول برنامههای تلویزیون را با «روایت فتح» پر کنیم. بخش مهمی از میراث سینمای ایران و سینمای مستند ایران در گرو تلاشهای آوینی و ارائه یک الگو توسط او برای سینمای مستند است. اما برخورد سراسر توأم با ستایش و تقدیس با آوینی، جفا در حق اوست. امروزه این افراط در شاعرانگی در کلام فیلم و پرهیز از ارائه اطلاعات لازم، یک نقطه ضعف برای فیلم مستند محسوب میشود.
مستندهای آوینی در ستایش صلحاند
قطبیزاده اضافه کرد: مستندهای مرتضی آوینی را بهجای مستندهای جنگی، باید مستندهای صلح نامید. لحن آوینی در عوض اینکه در پی تولید هیجان برای مشروعیت بخشیدن به جنگ باشد، گویی پیشنهاد صلح است و بیشتر در ستایش صلح است تا جنگ. او در زمانهای زیسته و رشد کرده و خاستگاهی داشته که عصاره چیزی که در او تهنشین شده، یک نوع ادبیات است. انگار که برای اثبات مستندگونگی این آثار، چارهای جز توسل به این کلام شاعرانه نداشت. اگر شرایط آن روزگار را لحاظ کنیم، میبینیم بسیاری از فیلمسازان ما مانند ناصر تقوایی، کامران شیردل، محمدرضا اصلانی و.. توجه ویژهای به ادبیات داشتهاند. کتاب «حقیقت» با اطلاعاتی که ارائه میدهد، به فهم بهتر وقایعی که در فیلمهای مرتضی آوینی مدنظر بوده است یاری میرساند.
این منتقد سینمایی سپس درباره مفهوم زیبایی گفت: دوربین شهید علی طالبی و تمامی مستندسازان جنگ در آن هشت سال، در پی ثبت زیبایی نبودند. سربازان نیز بازیگرانی نبودند که توسط آنها هدایت شوند. اینها تصاویری ناب هستند که وقتی در اختیار یک تدوینگر ناب مانند آوینی قرار میگیرند، درصدد خلق روایت از آنها بر میآید. یکی از سفارشهای او به فیلمبرداران این بود که لنز دوربین خود را تمیز نکنند تا وجه ناتورالیستی تصاویر حفظ شود، در عوض اینکه در پی تصاویر خوش عکس و زیبا باشند. او چارهای نداشته جز اینکه از طریق کلام و ادبیات، تصاویر به ظاهر بیربط را به هم وصل کند و باید گفت بخش عمدهای از انرژی آوینی صرف همین کار میشد. کلاژهای بصری متفاوتی در اختیار او بهعنوان تدوینگر قرار میگرفت تا او خارج از منطق زمانی آنها را کنار یکدیگر قرار داده و به یک اثر تبدیل کند. کشف اینکه کدام قسمتها از راشهای فراوانی که در اختیار او قرار میگرفت واجد ارزش سینمایی است، کار آوینی بود و او این رنج را به خود هموار میکرد.
فرصت حضور آوینی در سینمای داستانی را از دست دادیم
قطبیزاده ادامه داد: با احترام به سینمای مستند، به گمان من سینمای مستند عرصهای محدود برای مرتضی آوینی بود. با توجه به هدف و غایتی که او در سینما میدید، خلاقیت مورد نظرش را در سینمای داستانی جستجو میکرد اما فرصت این کار را پیدا نکرد. در واقع باید گفت برای ما و تاریخ سینمای ایران این فرصت فراهم نشد و این یک کاستی برای ما محسوب میشود. تجربه آوینی میتوانست به یک سینمای ناب و با میزانسن ناب در سینمای داستانی منتهی شود.
وی در پایان گفت: هر بار که صحبت از آوینی بوده، بر اهمیت او بهعنوان یک مستندساز و متفکر و فردی دلسوز فرهنگ مملکت تاکید کردهام. اما همزمان لذت میبرم که راجع به یک تئوریسین صحبت میکنم. در سینمای ترسوی ایران که همه از روی دست همدیگر مشق مینویسند، آوینی از شأن یک تئوریسین و ایدئولوگ برخوردار بود. او با کتاب و مقالاتی که نوشت، درصدد طرح یک ایده بود و این تفاوت یک تئوریسین و یک منتقد است. زمانی که آوینی راجع به سینمای اشراقی و شهود در سینما صحبت میکند، اینها در واقع تئوریهاییست که باید بیشتر به آنها اندیشید. بهجای قدسیت بخشیدن به شخصیت او، باید زنده بودنش را در آثار مکتوب و تصویری جستجو کنیم. او کماکان حرف برای گفتن دارد و دیدگاهها و آثارش میتواند چراغ راه سینمای ایران باشد.
آثار آوینی یک سرمایه عظیم ملی است
پس از آن ارد عطارپور در توضیحاتی گفت: آوینی وجودی کمالگرا و اندوختهای ادبی داشت و انقلاب تجلی کمالگرایی او بود و وجه حماسی آنرا نیز در جبههها پیدا کرد. سینما از نظر او اهمیتی ثانویه داشت. آوینی با اعتقاد قلبی و آرامش کامل در پی ساخت فیلم بود و این آرامش را در فیلم نیز میبینیم. او رزمندهها را مقدس میداند و با دوربین سیار و رهایش، بهشکلی مدرن در میان آنها میچرخد.
این مستندساز افزود: او بیش از آنکه روایت کند، فضا میسازد و وقایع را ثبت میکند. وقتی هم که فیلم به مرحله مونتاژ و صداگذاری میرسد، شیفتگی و شیدایی و خلوصش نسبت به رزمندگان را چه در بخش بصری و چه در بخش صوتی مشاهده میکنیم. ستایش او نسبت به رزمندهها بیانگر موضع او نسبت به موضوعیست که پیش رو دارد. آوینی با کمال ارادت و تحسین نسبت به رزمندگان فیلم میساخت و این امر در آثار او کاملا محسوس است. «و این است فتح الفتوح» یک مستند خالص است، با دوربینی رها، بدون اینکه طرحی از پیش موجود در کار باشد.
وی در پایان گفت: آوینی برای دل خود فیلم میساخت و فضای آن زمان در پشتیبانی از جبههها نیز بینندگان فراوانی برای آثار او به همراه داشت. سادگی در بیان و سادگی آدمهایی که جلوی دوربین او قرار میگرفتند و انتخابهای او در مونتاژ باعث دلنشینی این فیلم و باورپذیری و جذابیت آن شده است. البته او از بخش سخت جنگ هم غافل نشده است اما این بخش عمده آثارش را شامل نمیشود. جریانی که آوینی شکل داد، بعدها مرجع بسیاری از فیلمسازان شد. آدمهای بیپیرایهای که در آثار او میبینیم، دستمایه بسیاری از فیلمسازان قرار گرفت و با شهادت آوینی این جریان فیلمسازی قطع نشد. آوینی با ثبت این تصاویر سرمایه ملی عظیمی برای ما بر جای گذاشت.