پنجمین نشست مجازی «تجسم» با موضوع هنرمند درباره فرآیند شکلگیری آثار، پنجشنبه ۱۱ آذر ماه در صفحه اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در این برنامه هوفر حقیقی، عکاس، نویسنده، مدرس و پژوهشگر بینارشتهای عکاسی و فلسفه به گفتگو با البرز کاظمی، عکاس پرداخت.
در ابتدای این نشست البرز کاظمی با اشاره به فعالیت خود در عکاسی خبری گفت: فکر میکنم مانند خیلی از عکاسان دیگر تحت تاثیر لحظه قطعی عکاسی، کارم را شروع کردم. برایم تا دورهای عکاسی خبری ایدهآل بود و آن شکل از عکاسی را بیشتر دوست داشتم. بیشتر تجربه من در خبر به فیلمبرداریها برمیگردد، اما هیچ وقت به طور دائم برای یک آژانس خبری کار نکردم. اما هر بار خواستم مجموعهای را درست کنم، بیشترشان تجربه زیست خودم بود و این طور نبود که بر اساس یک موضوع عکاسی کنم. اولین مجموعه مستندی که نمایش دادم، از پدر بزرگ و مادربزرگم بود، در عین حال که خیلی خصوصی بود فضایش برای دیگران هم قابل درک بود. از آنجا فضای خصوصی برایم جدیتر شد.
هوفر حقیقی اظهار کرد: معتقدم تجربه منفرد و کاملا مستقل از شخص دیگری وجود ندارد. در زیرلایهترین تجربیات ما اشتراکاتی نامرئی وجود دارد که به جغرافیا و زبان هم مربوط نمیشود.
کاظمی درباره تجربه عکاسی مستند و فتوکلاژها بیان کرد: خودِ عکاسی برای من مسئله است و رسانه عکاسی برای من موضوعیت دارد. در مسیر کارهایم مفهوم خیلی عوض نشده، فضای خصوصی، بدن و… است و حتی مدلها هم تقریبا همان است. پروسه عکاسی برای من جذاب است و من دوست دارم خود را وارد پروسهای کنم که برایم سخت باشد. از یک تصویر چقدر میتوان خروجی گرفت؟ از یک تصویر شاید سعی کنم چندین بار خروجی بگیرم و این برایم بخشی است که انگار دارم تحقیق میکنم. برای من عکاسی این طور نیست که لحظهای که شاتر را میزنم، عکس تمام شود؛ آنجا تازه شروع میشود که چه این عکس چه ابعادی دارد و … .
وی افزود: من میدانم که حافظه تصویریام تحت تاثیر چه عکاسانی است و حتی یک جاها از آنان کپی میکند. اما الان این طور است که دوست دارم الفبای تصویری خودم را درست کنم. همچنان از آنان الهام میگیریم اما سعی میکنم الفبای عکاسی خودم را داشته باشم. دوست ندارم وقتی در موقعیتی قرار میگیرم بدانم که از اینجا عکس خوبی است و عکاسی برایم تبدیل به قِلِق شود.
حقیقی گفت: قلق همان ساحل امن است. برخی در هنر و اندیشه و دانش، به ساحل امنی میرسند، یک نتیجه به صورت مقطعی میگیرند اما گویی برایشان تبدیل به همان قلق میشود. تبدیل به یک استادکاری خودساختهای میشود که اصلا در هنر نمیتوان استادکار بود، مخصوصا در عکاسی که تحولات سریعتری رخ داده است.
کاظمی گفت: گاهی احساس میکنم عکاسی با اینکه هنری معاصر است ولی برخورد با آن سنتی میشود. در دورههای تاریخی مختلف میبینید یک شکل از عکاسی مُد میشود و آنچه که مد شده نسبت به دنیا قدیمیتر است، اما اگر کسی خارح از آن کار کند، گویی عکاس نیست.
حقیقی گفت: ما واقعیت را نباید سربسته از عکس نپذیریم و به آن نسبت دهیم. واقعیت چیست و باید دید عکاسی با آن چه میکند. مباحث تئوریک زیادی را به میان میآید که عکس به همان اندازه که میتواند آگاهی بخش و راست باشد، همان قدر میتواند حذف و پنهان کند و دروغ بگوید. استفادههای مشخص آن در بنگاههای خبری دیده میشود که با یک متن، جهان عکس عوض میشود. جملهای میگوید که دوربین عکاسی امتداد چشم عکاس است. چشم عکاس اما امتداد بدن و امتداد ذهن او است. پس میتوان آن جمله را امروز با توجه به پایههای فلسفی تغییر داد و بهتر که دوربین عکاس امتداد ذهن او است.
وی ادامه داد: عملیات پس از عکاسی، پتانسیلهای این هنر را نشان میدهد
عکاسی هیچ کدام از سبکها و ژانرهای خود را دور نمیریزد و این ما هستیم که میانشان نو و کهنه میکنیم. عکاسان باید تاریخ خودشان را ببینند. هر هنرمندی یک تاریخ دارد و باید تاریخ خودش را بداند.
البرز کاظمی درباره تَن در آثارش گفت: به غیر از مجموعه تن عکس، در مجموعههای قبلی هم وجود داشت اما به آن آگاه نبودم و مدتی طول کشید تا به آن آگاهی پیدا کنم. تن برای من دارایی یک انسان است که وقتی دیگر چیزی ندارد، بدنش را در معرض خطر قرار میدهد تا بتواند خواستههایش را برآورده کند. بخش دیگر هم بعد تاریخی است، یعنی قربانی کردن به خاطر یک چیز. همیشه این درگیری با بدن وجود دارد. مثلا دستهای مادربزرگم هم از نظر بصری برایم جذاب است و هم برایم غمانگیز است چون خودم را در آن میبینم. یعنی وقتی به بدنهای دیگر نگاه میکنی میتوانی خود را در آن ببینی.
درباره مجموعه تن عکس، میگفتند وقتی بدن متلاشی شده را میبینی دردش را میفهمی، چون خودت را در معرضش میگذاری و میتوانی تجربهاش کنی.
هوفر حقیقی با اشاره به انواع قابهای عکاسی گفت: این قابها طوری تنظیم شده است که حس بدی ندهد، مثلا یک عکسی که انگار از زانو قطع شده، یک حسی را به زانوی مخاطب میدهد، من خودم آن را احساس میکنم، ممکن است عکس موضوعش شادی و چیزهای دیگر باشد.
وی به مجموعه تن عکس از البرز کاظمی اشاره کرد و گفت: در این مجموعه احساس عامدانه تولید شده است و من با تجربه جدید از فضا خارج شدم.
کاظمی گفت: من دوباره از کلاژها عکاسی میکنم. یعنی خود کلاژ را ارائه نمیدهم.