سی و سومین برنامه «دوشنبههای سینما» با موضوع «سینمای ایران در دهه 90 » و محوریت «جشنوارههای سینمایی» در گفتوگو با حسین سلطانمحمدی منتقد و روزنامهنگار و علیرضا مجمع منتقد و روزنامه نگار سینما و با اجرا و کارشناسی کیوان کثیریان دوشنبه 26 مهر در لایو اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
کیوان کثیریان در ابتدای این لایو به کارکرد جشنوارههای دولتی و خصوصی اشاره کرد.
سلطانمحمدی نیز در این باره گفت: فیلم اعم از مستند و داستانی، پویانمایی، کوتاه و بلند یک محصول فرهنگی است و مشتریانش مخاطبان هستند. در سینما دو مسیر ارائه محصول داریم. یکی جشنوارهها و دیگری بازار فیلم که اولویت اقتصادی اش پررنگ تر از جنبه فرهنگی آن است. بنابراین نیاز داریم به مشتریان یا مخاطبان گوناگون تولیدات جدیدتری ارائه کنیم. جشنواره فیلم فجر جریان اکران عمومی را در سال بعد خود مشخص می کند و با توجه به تجارب اقتصادی سینماداران و تهیه کنندگان آن را محلی برای عرضه تولیدات باید دانست. در کنار جشنواره هایی نظیر جشنواره فیلم های کودکان و نوجوانان، فیلم کوتاه تهران، سینماحقیقت، رشد و فجر و… جشنواره هایی موضوعی نظیر مقاومت نیز فعال هستند و اگر از سرمایه های دولتی عبور کنیم، جشن خانه سینما نیز به نوعی الگوی اسکار را دارد که بعد از نمایش اول و ارزیابی نسبی آثار، آن ها را نمایش داده و داوری می کند. همچنین جشنواره پرهیاهوی این سال ها جشنواره فیلم کوتاه مردمی عمار است.
جشنواره مسیر آینده فیلمساز را هموار می کنند
کثیریان در ادامه گفت جشنواره ها علاوه بر ایجاد فرصت نمایش آثار جدید از جنبه اعطای جایزه برای هنرمندان و صاحبان آثار حتی در دوران افت شان نیز اهمیت داشته اند.
سلطان محمدی نیز گفت: علاوه بر این تماشای قیاسی آثار، سنجش نسبت های فرهنگی و جریان شناسی و… نیز در این رویدادها اهمیت دارد. اما درباره جایزه ها نیز می توان از چند منظر این رویدادها را بررسی کرد. برای مثال در جشنواره فیلم فجر مطرح شدن یک فیلم برای سازندگان اعتبار به دنبال دارد. برای گرفتن مجوز حضور در عرصه های مختلف بین المللی نیز اولویت پیدا می کنند. اما در جشنواره های فیلم کوتاه جایزه کمکی برای گرفتن مجوز تولید اثر بعدی است. تجربه و سابقه عملی فیلمساز را به تهیه کننده و سازمان تامین کننده بودجه فیلم بعدی ثابت می کند. همچنین مسیری برای ورود فیلم او به سایر جشنواره ها نیز هست. ضمن این که فیلم کوتاه عرصه ای بسیط تر از فیلم بلند از منظر تعداد جشنواره های میزبان هست.
حسین سلطان محمدی در ادامه درباره تاثیرگذاری جشنواره ها بر اکران یا برعکس نیز بیان کرد: اینجا باید بین انواع فیلم های جشنواره ای، گیشه ای و… تفاوت قائل شد. زیرا گروهی به جریان فیلم های جشنواره ای گرایش دارند اما عده ای دیگر معتقدند فیلم های حاضر در جشنواره ها ظرفیت مخاطبان گسترده و بازگشت سرمایه را ندارند. در سال های اخیر بسیاری از تهیه کنندگان پرکار دارای سالن شده اند و این فرصتی را برای اکران فیلم های جشنواره ای نیز فراهم می کند. از سویی دیگر اکران هنر و تجربه طی سال های اخیر این فرصت را گسترده تر کرده است. همچنین چرخه نظارتی و حمایتی نیز به فراتر رفتن فضا برای اکران چند اثر خاص در سال های اخیر کمک کرده است. البته درباره عدم جلب مخاطبان در گیشه عوامل زیادی موثر هستند و در وهله اول ضعف تبلیغ بسیار موثر است. اگرچه همچنان در جریان جشنواره ای ناخواسته احساس می شود حتما فیلمی که خیلی هنری است درگیر کننده است. در اینجا باید از زنده یاد عزت اله انتظامی یاد کنم؛ در دوره ای که داور جشنواره فیلم فجر بودند و به موسیقی فیلم «از کرخه تا راین» که ساخته پسرشان بود رای ندادند، وقتی علت را از ایشان پرسیدند گفتند در فیلم عوامل باید همه یکدست باشند اما موسیقی در این فیلم جلوتر است.
جشنواره فیلم فجر ماحصل اعمال سلیقه دولت
کثیریان در ادامه گفت: در مقطعی فیلم های تجاری به دلیل جنس متفاوت شان اساسا به جشنواره ها ارسال نمی شدند اما در سال های اخیر می بینیم که این گونه فیلم ها در جشنواره ها نیز حضور دارند. وی پرسید آیا می توانیم آثار جشنواره ها را ماحصل اعمال سلیقه دولت بدانیم؟
سلطان محمدی در جواب این سوال بیان کرد: به هر حال ضوابط جشنواره های دولتی در فراخوان همیشه حاکمیت سلیقه و نگاه مدیریتی را اعمال می کند و غیر قابل اغماض است. به ویژه جشنواره فیلم فجر فراتر از ساختار سینمایی سایر ارگان های کشور نیز به عنوان نماد جریان سینمایی پس از انقلاب شناخته شده و نگاه این است که باید حفظ شود. در واقع آن را تحویل سال سینمایی جدید می دانیم و به نوعی آینه مدیریت سینما است و درباره فیلم ها از مناظر گوناگون نظرات زیادی در آن مطرح می شود.
وی افزود: وقتی فیلم ها در مقیاس جمعی نیز دیده می شود واکنش ها نسبت به آن زیاد می شود و همین ها هستند که تاثیر منفی یا مثبت می گذارند. به ناهنجاری ها در جامعه دامن می زنند یا باعث رواج برخی از پوشش ها یا انواعی از گویش ها می شوند. عده ای می گویند فیلم هشدار فرهنگی می دهد و عده ای دیگر می گویند با برجسته کردن برخی مشخصه ها باعث رواج بیشتر آن می شود. به طور کلی در جشنواره فیلم فجر آثار سلیقه را به ویژه در بخش انتخاب بسیار ارزیابی می کنیم اما در سایر جشنواره ها این حساسیت به نسبت کمتر می شود. جشنواره های اصلی ما دقیقا برآیند سیاست مدیریتی است و نمی توانیم بگوییم فیلمساز ما در نقطه تقابل یا اپوزیسیون قرار دارد.
برخی از جشنواره صرفا مصرف هزینه دارند
سلطان محمدی درباره تعداد جشنواره ها نیز بیان کرد: این تعداد گفته می شود حدود ۱۰۰ جشنواره است که از آن جمله می توان به ایسفا، جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران، سینماحقیقت، جشنواره ۱۸۰ ثانیه ای بانک پاسارگاد، نهال، خورشید، حسنات، پرواز، امید، رویش، عمار، موج کیش، وارش، مهر سلامت، قرآن و عترت، تصویرسال، مقاومت، رضوی، چلچراغ، آیات، نماز، رشد، جشنواره های منطقه ای اروند، کاشان، تبریز، دانش آموزی، تدبیر زندگی، ده، وحدت، مشکات، ژیار، راه آهن، ققنوس، عکس دانشجویی، سیمرغ، جشنواره پروین اعتصامی و… اشاره کرد که تنها عنوان تعدادی از آن هاست. بسیاری از آثار این جشنواره ها برای مثال جشنواره فیلم رشد در چرخه تعلیم و تربیت کل کشور نمایش داده می شوند. این جشنواره مسیر و هدف خود را تعریف کرده است. جشنواره ملی فیلم فجر آثاری را در جهت اکران ارائه می کند. اما درباره برخی از جشنواره ها نظیر سینماحقیقت باید بدانیم که نتیجه آثار در کجا نمایش دارند؟ هرچند که برخی از آن ها از تلویزیون پخش یا اکران هنر و تجربه می شوند. اما برخی از جشنواره های سال های اخیر نوعی مصرف هزینه برای سرمایه گذاران یا نهادهای متولی شده اند و تعریف مشخصی ندارند.
وی در بخش دیگری از صحبت هایش گفت: در سال های اخیر جریان عمده به سمت نمایش ناهنجاری ها و مسائل کشور چرخشی داشته است. فاصله زیادی بین آثار جشنواره ها در دهه اول و دوم بعد از انقلاب با دهه ۹۰ می بینیم. در حال حاضر فیلم های منتخب برای جشنواره های خارجی عمدتا آثاری هستند که نگاه آسیب شناسانه دارند. متاسفانه جشنواره ها دچار افت کیفی شده اند و نگاه انتخابی مان را نمی توانیم القا کنیم. در انتخاب داوران جشنواره ها نیز الگوی استفاده از فیلمسازان جایزه گرفته در دوره های قبل را به ندرت اعمال می کنیم.
جشنواره فیلم فجر رزومه سازی برای مدیران دبیر شده است
بخش بعدی این لایو به گفت و گو با علیرضا مجمع روزنامه نگار و منتقد سینما اختصاص یافت.
وی در ابتدای این لایو گفت: ابتدا باید بگویم جریان عمومی جشنواره ای در ایران با جشنواره فیلم فجر شناخته می شود و سایر جشنواره ها مخاطبان تخصصی و کمتر مخاطبان عام دارند. تعداد این مخاطبان در ارتباط با جشنواره های موضوعی کمتر هم می شود.
وی در ادامه در پاسخ به این سوال کیوان کثیریان که آیا جشنواره فیلم فجر تعیین کننده موضوعی و جریان اصلی سینمای کشور در سال بعد از برگزاری خود در هر دوره است و می تواند نتیجه چگالی منتخب مدیران سینمایی باشد؟ بیان کرد: ناگزیر هستیم که دهه ۹۰ را با دهه های قبل از خود در ارتباط با این رویداد مقایسه کنیم. ابتدا باید بدانیم جشنواره فیلم فجر در ابتدای دهه ۶۰ با چه رویکردی آغاز به کار کرده است؟ من یادداشتی نوشتم که از خیریت کرونا در کنار معایب اش برای رسیدن به این شناخت که در کجا ایستاده ایم باید استفاده کنیم و اگر یک دوره از جشنواره فجر برگزار نشود هیچ ایرادی ندارد تا میزان انحراف مان از مسیر نسبت به هدف اولیه این جشنواره را بتوانیم ارزیابی کنیم. اما اصرار بر برگزاری هر دوره در بهترین حالت با احترام به همه دبیران رزومه ای برای دبیری مدیری می شود که ممکن است برود و پناهنده هم بشود.
توقع ایدئولوژیک از جشنواره فیلم فجر تغییر عمده دهه ۸۰ و ۹۰ این رویداد بود
وی ادامه داد: در سینمای گلخانه ای دهه ۶۰ که دچار ورشکستگی شد این هدف مدنظر قرار گرفت که از سینما محافظت شود. برای مثال در آن مقطع فیلم هایی نظیر «جاده های سرد» و «در مسیر تندباد» مسعود جعفری جوزانی الگو بودند و جشنواره فیلم فجر قرار بود بازوی اکران باشد تا بعد از جشنواره، فیلم ها در اکران عمومی خود با مخاطبان زیاد بر پرده ظاهر شوند. از میانه های دهه ۶۰ به بعد با تئوریزه کردن سینما توسط شهید آوینی نوعی از سینمای مطلوب به تماشاگر و مدیران سینمایی کد داده می شد. برای مثال در سال ۶۹ جشنواره فیلم فجر به فیلم «عروس» و «پرده آخر» اقبال نشان می دهد که هم نظر تماشاگران و هم منتقدان را تامین کرده است. این فیلم ها در مقابل محسن مخملبافی قرار گرفت که به تعبیر خود دچار استحاله روحی شده بود. بنابراین از سینمای ابتری که قرار بود به صورت دستوری کد بدهد و خیلی از موارد را نادیده می گرفت و با نادیده گرفتن «ناخدا خورشید» و «شاید وقتی دیگر» و… جوایز را به سمت فیلم های دیگر سوق می داد، به سینمایی رسیدیم که سلیقه جشنواره ای را به سلیقه عمومی پیشنهاد می داد. در واقع جشنواره فیلم فجر به مرحله ای می رسد در اواخر دهه ۶۰ که تماشاگران جشنواره ای به مخاطبان عام پیشنهاد دهنده باشند.
وی افزود: بنابراین از مسیر جشنواره ای در این زمان به عنوان بازوی اکران در جهت صنعتی شدن سینما به صورت مثبت استفاده می شود. آرام آرام مسیر واقعی دارد پیدا می شود. در نیمه دوم دهه ۷۰ نیز فضای باز فرهنگی باعث ادامه یافتن این روند شد و به دهه ۸۰ و ۹۰ رسیدیم. در این دو دهه یکی از اتفاقات این بود که از فضای یک جشنواره سینمایی توقع ایدئولوژیک پیدا کردیم. دبیر جشنواره در اینجا حامی فیلمهای معناگرا شد. در حالی که جشنواره فیلم فجر قرار است آینهای از جامعه ایران برای نمایش به خود آن باشد.
مجمع توضیح داد: در آن مقطع میتوانستیم گسترهای از آثار فیلمسازان را ببینیم که مسائل جامعه را بازتاب می دادند. فشار کلی برای رساندن فیلم به جشنواره برای باز کردن راه اکران عمومی اش دست کم این نتیجه را داشت. اما سیاست های ایدئولوژیک دیگر این خاصیت آینه بودن را ندارد.
جشنواره فیلم فجر به محل استراتژیک اعمال قدرت تبدیل شده است
کثیریان نیز در این بخش بیان کرد: بسیاری از فیلم هایی که در طول سال ساخته می شود از جشنواره محروم می مانند. سینمای رسانه ها تبدیل به کانونی شده اند که فیلم های نمایش داده شده در آن زیر ذره بین قرار می گیرد و فرصت سازی می کند. اما از ۱۱۰ فیلم شاید ۱۶ فیلم این فرصت را می یابند و این دیگر نامش پانورامای سینمای ایران نیست بلکه اعمال سلیقه ای است که ترکیبی منتخب از تولیدات یک سال سینما را صرفا نمایش می دهد. جشنواره در واقع از کارکرد اولیه خود فاصله گرفته است و به مکانی استراتژیک برای اعمال قدرت تبدیل شده است. شاید این نگاه در دهه ۶۰ نیز وجود داشت اما در بخش جوایز خود را بیشتر عیان می کرد.
مجمع نیز بیان کرد: دبیری جشنواره اساسا یکی از معضلات این سال های جشنواره فیلم فجر بوده است. باید دوره های بیشتری را به دبیری یک نفر اختصاص داد و هر سال تغییر نکند.
وی با ابراز مخالفت خود از حضور آثار مستند در جشنواره فیلم فجر بیان کرد: من بارها به مستندسازان گفته ام وقتی جشنواره ای در حد کیفی بالای سینما حقیقت وجود دارد چه اصراری بر داشتن چند سانس نمایش در جشنواره فیلم فجر دارند؟ این شانیت سینمای مستند را زیر سوال می برد. چرا که معتقدم سینمای مستند ایران شبیه به فیلمبرداری سینمای داستانی با فیلمبرداران ماهری نظیر محمود کلاری و هومن بهمنش در این حوزه است که بسیار از خود فیلم ها جلوتر هستند. یا مثلا وقتی جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران پنجره اسکار است باید جایگاه خود را در خود داشته باشد تا این که بخواهد آثاری را به جشنواره فیلم فجر معرفی کند. این اتفاقات منوط به حضور یک دبیر مقتدر و دارای استدلال در مسند جشنواره فیلم فجر است.
کثیریان نیز در این باره بیان کرد: ضمن این که بسیاری از این جشنواره ها از دل جشنواره فیلم فجر مستقل شده اند و حالا دوباره اصرار به حضور آثارشان در جشنواره فیلم فجر دارند و این ناشی از پروپاگاندای فجر است که می خواهد خود را نماد سینمای ایران معرفی کند و بنابراین سینمای کوتاه و مستند هم می خواهند از این فضای رسانه ای سهمی داشته باشند.
مجمع نیز در بخش دیگری از صحبت هایش بیان کرد: متاسفانه در این سال ها اصرار داریم برای عده ای کینه ایجاد کنیم. چنانچه یک ظرفیتی را از سینمای ایران دریغ می کنیم و فیلمسازی را به جشنواره راه نمی دهیم و او می رود جایزه دیگر جشنواره های خارجی را کسب می کند. برای مثال محمد رسول اف و پناه پناهی جوایز اول جشنواره های معتبری را کسب می کنند.
حتی فضا جوری شده است که سینماگران از جشنواره فیلم فجر جایزه می گیرند و خود در تریبون فجر نسبت به آن انتقاد می کنند و این ناشی از سیاستی است که برای مثال در دوره ای از فجر به دبیری علیرضا رضاداد جایزه نوید محمدزاده تغییر می کند یا شاهد اهدای جوایزی عجیب به سینماگران هستیم.
در ادامه کثیریان و مجمع با اشاره به برخی موارد از جایزه های عجیب و غیرقابل پیش بینی جشنواره فیلم فجر اشاره کردند. مجمع نیز گفت: اساسا برخی از فیلمسازان سینما نظیر مجید مجیدی، ابراهیم حاتمی کیا و… که فیلم های ارزشمندی نیز ساخته اند گاهی اگر قرار نباشد جایزه ای در جشنواره ای نگیرند در آن حضور نمی یابند.
کثیریان نیز بیان کرد: اگر قرار باشد جشنواره فیلم فجر به عنوان یک اعتبار مطرح باشد باید آن را در بخش اعطای جوایز نیز محافظت کرد.