خسرو معصومی در لایو «دوشنبههای سینما» از سری مباحث «سینمای ایران در دهه ۹۰» با موضوع نظام تولید گفت: عملكرد شورای پروانه ساخت سليقهای است و فیلمنامههای بیبو و بیخاصیت از نگاه آن هیچ ایرادی ندارند و معمولا پروانه ساخت میگیرند؛ حتی اگر کارگردانشان اینستاگرامی باشد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، خسرو معصومی و خسرو نقیبی در گفتوگوی برخط با کیوان کثیریان منتقد و کارشناس برنامه مهمترین چالشها و موانع نظام تولید در سینمای ایران را بررسی کردند.
خسرو معصومی نویسنده، تهیهکننده و کارگردان سینما در ابتدای این گفتوگو که روز دوشنبه ۱۷ خرداد در اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد، با اشاره به مراحل تولید یک فیلم بیان کرد: تمام مقدمات برای تولید یک اثر در دوران پیش تولید توسط گروه و عوامل فراهم میشوند. بعد از آن مرحله فیلمبرداری و تدوین صورت میگیرد. آهنگساز کار خود را براساس خواستههای کارگردان شروع میکند. تنظیم رنگ و نور فیلم، صدابرداری، میکس و… نیز انجام میشوند و اگر تغییرات دیگری نیاز نباشد، فیلم برای حضور در فستیوالها یا نمایش آماده است.
کیوان کثیریان در ادامه این نشست درباره مشکلات و موانع جذب سرمایه برای ساخت یک فیلم پرسید. معصومی در جواب گفت: برخی از نهادها و سازمانهای دولتی با توجه به موضوع فیلمنامه از کار حمایت میکنند اما معتقدم اگر فیلمنامه جذاب باشد، سرمایهگذار مشتاق به سرمایهگذاری خواهد بود. برای مثال فیلمنامههای «مارمولک» کمال تبریزی یا «پر پرواز» که ساخته خودم بود، سرمایهگذاران را به خودی خود ترغیب میکنند. موضوعات اجتماعی نیز مخاطبان جشنوارهای دارند و بخشی از این انتخابها به دغدغه و سلیقه سرمایهگذاران بخش خصوصی و اینکه چقدر دغدغه سینما را دارند، برمیگردد.
وی ادامه داد: برخی از سرمایهگذاران نیز شروطی را برای حضور و حمایت از تولید فیلم مطرح میکنند. برای مثال چند سال پیش برای یکی از فیلمنامههایم یک سرمایهگذار حاضر به پرداخت 4 میلیارد تومان بود به شرط آن که رضا عطاران پای قرارداد را برای بازیاش امضا کند. سرمایهگذاران برای حضور بازیگران چهره نیاز به اطمینان دارند اما شاید به بازیگران تئاتری اقبال نکنند.
وی ادامه داد: کیانوش عیاری هنگام ساخت «پر پرواز» به من پیشنهاد داد از شادمهر عقیلی که آن روزها یک کاست پرفروش داشت به عنوان بازیگر استفاده کنم و نتیجه آن یک فیلم پرفروش شد.
خسرو معصومی در پاسخ به این که چقدر در برابر شروط سرمایهگذاران مبنی بر استفاده از بازیگران چهره مقاومت میکند، بیان کرد: در فیلم «رسم عاشق کشی» که الناز شاکردوست بازی کرد و خوب هم بازی کرد انتخاب اول من گلشیفته فراهانی بود. از همکاری با الناز به خاطر نقش روستایی که با چهرهاش همخوانی زیادی نداشت، نگران بودم اما بعد از همکاری از نتیجه کار راضی بودم و الناز برای ایفای نقشش زحمات زیادی کشید. بعدها نیز مسیر بازیاش را تغییر داد و برای بازی خوبی که داشت جایزه سیمرغ را نیز دریافت کرد.
کثیریان در ادامه درباره چگونگی تامین کسری فیلمهای با بودجه پایین پرسید؛ این که چهطور لوکیشنها و شرایط سخت فیلمبرداری با مبالغ نسبتا پایین فراهم میشود؟ معصومی در این باره گفت: سه گانه من «رسم عاشق کشی»، «جایی در دوردست» و «باد در علفزار میپیچد» با بودجههای کمی ساخته شدند. اشراف کارگردان به شرایط تولید در اینجا اهمیت زیادی دارد. باید هزینهها را مدیریت کرد. میتوان در شهرستانها امکاناتی را در اختیار گرفت و لوکیشنها شاید در شهرهایی غیر از تهران ارزانتر باشد. برخی نهادها و سازمانها نیز ممکن است پای کار بیایند و کمک کنند. از سویی دیگر گروه همکار ممکن است همراهی مالی بیشتری با اثر داشته باشند. البته من ابتدا از خودم شروع میکنم. برای مثال در «رسم عاشق کشی» برای کارگردانی و نویسندگی ۵ میلیون تومان از مرحوم فلاح دستمزد خواستم؛ حال آن که آن دوران رقم مرسوم دستمزد ۳۰ میلیون تومان بود. اما بابت این فیلم ۱۰۰ سکه جایزه بردم و هنوز این فیلم طرفداران زیادی دارد. در دوران خود فروش خوبی داشت و در جشنوارههای خارجی نیز مورد اقبال قرار گرفت و کتابی نیز شامل مجموعه آثارم در دست چاپ دارم که شامل فیلمنامههای ۶ اثرم و شرح جایزههایی میشود که دریافت کردهاند.
معصومی در ادامه درباره عبارت «سود در تولید» در سینمای ایران و رها کردن فیلم بعد از اکران توسط برخی از تهیهکنندگان عنوان کرد: وقتی تهیهکننده خودش برای فیلم سرمایهگذار پیدا می کند، رقمی را به او پیشنهاد میدهد و ممکن است سرمایهگذار سهمی از این پیشنهاد یا همه آن را تقبل کند. تهیهکننده با مبلغ سرمایهگذار فیلم را میسازد و از آن به بعد هر اتفاقی برای فیلم بیافتد، سود به دنبال دارد.
وی درباره متوسط هزینه تولید یک فیلم در شرایط فعلی توضیح داد: این هزینه بستگی زیادی به فیلمنامه و زمان مورد نیاز برای تولید آن دارد. مثلا من «رسم عاشق کشی» را در شرایط فعلی میتوانم با دو میلیارد تومان بسازم.
فیلمنامههای بیخاصیت پروانه ساخت میگیرند
معصومی درباره معیارهای اعطای پروانه ساخت به موضوع یک فیلمنامه بیان کرد: فیلمنامههای بیبو و بیخاصیت هیچ ایرادی ندارند و معمولا پروانه ساخت میگیرند. حتی اگر کارگردانشان اینستاگرامی باشد. اما برخورداری از نگاه تیزبینانه در نگارش و موضوعاتی که فیلمنامه مطرح میکند، گرفتن پروانه ساخت را دچار مشکل میکند. مخالفان معمولا دلایل خاص خود را هم برای ندادن پروانه ساخت دارند. هیچ وقت نمیگویند برای مثال اصول درام در یک فیلمنامه رعایت نشده است بلکه صرفا این که با شرایط کلی جامعه جور درنمیآید، مدنظرشان است. برای مثال نمایش فیلم «خرس» در شرایط فعلی هیچ ایرادی ندارد. فیلمی که من در حوزه علمیه قم هم نشان دادهام و هیچ کس با آن مخالف نبود اما کج فهمی باعث توقیف آن شد.
«سیاه نمایی» انگی برای مخالفت با موضوع فیلم است
کارگردان فیلم «کار کثیف» در مخالفت با اصطلاح «سیاه نمایی» گفت: سیاه نمایی انگی است که برای مخالفت با موضوع فیلم زده می شود، در حالی که یک واقعیت دارد نمایش داده میشود.
وی درباره مهمترین چالش و مانع نظام تولید در سینمای ایران عنوان کرد: زمانی این مشکلات حل می شود که کمپانی فیلمسازی در ایران به معنای واقعی شکل بگیرد. باید به شرایطی برسیم که به ما نگویند چرا حسین عابدینی جسم یخ زده الناز شاکر دوست را در فیلم «باد در علفزار میپیچد» بر دوش میکشد. همچنین برداشته شدن پروانه ساخت یک پیشنهاد دیگر است زیرا ممیزی پروانه ساخت کاملا سلیقهای است.
معصومی درباره ثبت تجربههای تلخی از سانسورهای شورای پروانه ساخت عنوان کرد: نقطه نظرات مسئولان درباره پروانه ساخت همیشه من را آزار داده است. تجربه نشان داده برخی فیلمها با سختی پروانه ساخت و در نهایت سیمرغ میگیرند و در خارج از ایران نیز از جشنوارههای معتبر خارجی جایزه میگیرند؛ نظیر بیشتر فیلمهای من «کار کثیف»، «رسم عاشق کشی» و فیلمنامه آخرم «شلیک به اسب لنگ» که قول دادهاند پروانه ساختش را به من بدهند. در این میان سوال پیش میآید در این شرایط چه کسی مقصر است؟
بخش دوم این لایو با حضور خسرو نقیبی منتقد، نویسنده و کارشناس سینما برگزار شد.
وی در گفتوگو با کیوان کثیریان درباره نظام تولید در مجموعه مباحث «سینمای ایران در دهه 90» موانع و چالشهای این عرصه را بررسی کرد.
خسرو نقیبی در ابتدای این لایو درباره موانع شوراها بر سر راه فیلمسازی عنوان کرد: وقتی شکل درست برنامهریزی صورت بگیرد، دولت چندان مانع عجیب و غریبی بر سر راه فیلمسازان قرار نمیدهد. مانعها زمانی رخ میدهند که موضوعات ملتهب هستند و وقتی سرمایهگذار خصوصی پای کار باشد، با اصلاحیهها یا تغییراتی در فیلمنامه و فیلم، دولت هم با کار کنار میآید. برای مثال در «خانه کاغذی» به ما گفتند پایان را تغییر دهید و اتفاقا خودشان پایان تندتری را پیشنهاد دادند.
وی افزود: اگر بودجه بخش خصوصی در دست باشد، در بخشهایی با اعمال نظرهای دولتی میتوان کنار آمد و در نهایت فیلم ساخته شود. بنابراین بخشی از این انتقادات ناشی از غر زدنهای ما است.
نویسنده «پل چوبی» درباره عبارت «سود در تولید» توضیح داد: به دست آمدن سود فیلم در جریان تولید به دلیل وامهایی است که بعضا پرداخت نمیشود. گروهی از فیلمسازان و تهیهکنندگان نیز متاسفانه عادت کردهاند از دولت پول بگیرند و آن را برنگردانند و دولت نیز از آنها انتظاراتی را به تبع، مطالبه میکند. بخشی از این خروجی نیز به نحوه معامله با سرمایهگذاران برمیگردد. عددی از آنها گرفته میشود که هزینه واقعی فیلم نیست. همه اینها به همراه پیش فروش فیلم به بخشهای مختلف و مواردی از این دست باعث میشود تا فیلم سود خود را از تولید بگیرد. حال این که اکران بشود یا نه، چقدر هزینه خود را برگرداند یا نه دیگر در چنین شرایطی اهمیتی ندارد.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره فعالیت شورای پروانه ساخت بیان کرد: برخی از فیلمسازان اعتبار خود را از همان مجوز نگرفتن میگیرند. شاید قربانیان واقعی مجوز ساخت نگرفتن 10 درصد فیلمسازان مهم ما هستند اما اینها قاطبه تولید نیستند. ما به غر زدنها و اپوزیسیون بازی عادت کردهایم. لیست منتشر شده فارابی در سال گذشته نیز ثابت کرد که اپوزیسیونترین فیلمسازان ما هم وامهای کلان از دولت گرفته و فیلم ساختهاند. در سینما باید به پول سرمایهگذاران احترام گذاشت و به ازای آن خدماتی را به آنها ارائه کرد. زیرا آنها به ساخت فیلمهای خوب با سرمایهگذاریشان کمک کردهاند.
حداقل هزينه توليد 4 ميلياردی يک فيلم
نقیبی با اشاره به اهمیت تشکیل نظام استودیویی در سینمای ایران عنوان کرد: فارابی در نظام استودیویی میتواند یکی از 10 استودیویی باشد که پروژههای دولتی را به سرانجام برساند و در عین حال ژست حمایت از سینمای ایران را نگیرد. برای مثال دولت 10 موضوع مورد حمایت خود را عنوان کند. اگر فارابی میخواهد با نظام استودیویی کار کند موضوعات و ژانرهای مختلف خود را انتخاب کند. در ساختار درست، فارابی هم میتواند به بازگشت سرمایه فکر کند و این به معنای فیلم تجاری ساختن نیست. هم میتواند از فیلمهای سادهتر حمایت کند و هم فيلمهايی با هزينه توليد بالاتر.
وي درباره كاركرد درست شورایهای پروانه ساخت و نمايش نيز توضيح داد: اگر عملكرد پروانه ساخت يا نمايش سپری برای دفاع از فيلم باشد، خوب است اما اکنون نه سپری وجود دارد و نه مانعی به واسطه آنها برداشته میشود. من مخالف با شورای پروانه ساخت هستم و به نظرم خود فیلمسازان در حال حاضر بهتر میدانند چه چیزی بسازند و چه چيزی را نه. اگر پروانه نمایش هم تضمینی برای اكران فيلم در هر شرایطی باشد، مطلوب است، اما اکنون شرايط «شتر، گاو، پلنگ» حاکم است.
نقيبی در پايان خاطر نشان كرد: در ساختار استودیویی سینماها نیز زیرمجموعه قرار میگیرند. اگر سینمای ایران خصوصی شود و بدون دستاندازهای دولتی کارش را پیش ببرد، نشان داده كه در این سالها موفق عمل کرده است و این را از حجم سالن سازیها میتوان فهمید. برای مثال در حال حاضر تکلیف پردیس کوروش روشن است و میداند چند بازه طلایی اکران دارد و چرخ خودش را میچرخاند.
اين كارشناس هزينه ساخت يك فيلم در شرايط فعلي را بدون در نظر گرفتن دستمزد بازيگران دست كم ۳ تا ۴ ميليارد تومان ارزيابي كرد كه با لحاظ كردن دستمزد بازيگران و ساير هزينهها به حداقل ۶ تا ۷ ميليارد میرسد.