بیژن شافعی معمار، طراح و مولف در اولین برنامه گفتوگو محور آنلاین «خشت» در اینستاگرام خانه هنرمندان ایران گفت: موضوع اصلی ما در حوزه ادبیات معماری حساس کردن نگاه جامعه به این موضوع است نه افزایش تعداد دانشکدههای معماری. این حساسیت ایجاد کردن نیز باید در همه عرصهها نمود یابد.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، اولین برنامه لایو «خشت» خانه هنرمندان ایران با موضوع ادبیات نوشتاری در معماری معاصر ایران با حضور بیژن شافعی معمار، طراح و مولف و با اجرا و کارشناسی و میزبانی وحید شالی امینی مدرس دانشگاه در صفحه اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
شالی امینی در ابتدا بیان کرد که محوریت بحث بر چرایی نگاشته نشدن ادبیاتی در خصوص معماری معاصر است تا نسلهای آینده بتوانند از آن بهرهبرداری کنند.
شافعی عنوان کرد: در حوزه ادبیات معماری ابتدا باید به پیشینهای اشاره کنیم. با توجه به این که طی یک سده معماران معاصر در ایران فعالیت موثری داشتند، ادبیات این حوزه اساسا از کجا شکل گرفته است. در واقع ما درباره ادبیات معماری معاصر صحبت میکنیم. از زمانی که هیاتهای باستانشناسی و میسیونری وارد ایران میشوند و مربوط به دو قرن پیش است، برای اولین بار اسناد و مدارک معماری از بناهای تاریخی ایران از دوره باستان تا دوره اسلامی این گروهها تهیه میکنند. در این نقشهها پلانها و نماهایی به همراه تصاویر سه بعدی بینظیر ارائه میشود که قبل از ورود صنعت عکاسی به ایران است. این اسناد در فرانسه چاپ میشوند و فرا راه پژوهشگران در سالهای بعد قرار میگیرد.
وی افزود: به جرات میتوان مجموعه تحقیقات آنها حتی نسبت به امروز که تجهیزات در دسترس بوده است بینظیر است. ادبیات معماری در واقع از این مقطع آغاز میشود و نقش مدرسه دارالفنون را هم نباید نادیده گرفت. اولین دوره فارغ التحصیلان این مدرسه که ۴۲ نفر بودند به فرانسه اعزام میشوند و بعد از بازگشت تحولی را در رشتههای مختلف از جمله ادبیات ایجاد میکنند و کارشان زمینه ساز انقلاب مشروطیت و تحول در ایران میشود. بدین ترتیب ایران در نمایشگاههای جهانی شرکت میکند و معماران غیرایرانی برای غرفههای ایرانی در نمایشگاههای خارجی طراحیهایی میکنند تا با فرهنگ ما آشنا باشد. مهمترین اثری که به معماری و هنر میپردازد کتاب سرآمدان هنر کریم طائرزاده و بهراد تبریزی است که در برلین و انتشارات ایران شهر چاپ شده است و سند بینظیری از آغاز آشنایی با معماری و معرف تفاوتهای آن با مهندسی است. درباره ظرف و مظروف صحبت میکند. این که معماری اساسا چه چیز است و چرا باید در هنر به آن توجه داشت؟
در ادامه شالی امینی پرسید آیا معمار در دوران معاصر باید مولف باشد یا نه؟
شافعی در پاسخ گفت: درباره معماری گذشته اندیشمندان خارجی کار زیادی کردهاند. از زمانی که تحول بر اساس دیدگاههای احزاب و جمعیتها شکل گرفته است و معمار در ایران شروع به کار میکند، ایجاد راه آهن سراسری و شکلگیری موسسات تمدنی جدید مثل دانشگاهها و… از این زمان موضوع معماری مهم جلوه میکند. در دهه ۲۰ مجله «آرشیتکت» چاپ میشود که به موضوعات معماری میپردازد. انجمن آرشیتکتها شکل میگیرد و جامعه در این دهه بر موضوع معماری متمرکز میشود. مجله «بانک ساختمان» در دهه ۳۰ و سایر مجلات در ادامه طرحها و دیدگاههای معماری را مطرح میکنند و زمینه نقد را برای این حوزه فراهم میآورند. در دهه ۴۰ به همت وارتان مجلات دیگری منتشر میشود. اما در حوزه تالیف کتاب معماری با وجود دانشکدههایی نظیر هنرهای زیبا ضعف داریم. تعداد تالیفات در ادبیات معماری کم است اما در برخی زمینهها فضا گفتوگو برای ادبیات معماری فعال میشود. کنگره بینالمللی معماران در سال ۱۳۴۹ درباره پیوند معماری سنتی و روز شکل میگیرد و کتاب و مجلاتی منتشر میشود.
شالی امینی در بخش دیگری درباره نقش دولتها در توسعه ادبیات معماری پرسید و شافعی در پاسخ به این سوال گفت: ما از نقش حمایتی دولت عملا دست شستهایم. شرایط اقتصادی ما برای تامین روزمره دچار مشکلات زیادی است و در این شرایط شاید اولویت با معماری نباشد. به نظرم به جای این که بر تعداد و کمیت دانشکدههای معماری اضافه کنیم لازم است بر کیفیت عملکرد آنها متمرکز شویم. علت تاسیس این تعداد دانشکدههای دکترای معماری چیست؟ و حتی من تحصیل در دوران دکترای معماری را درک نمیکنم. کسانی که علاقه به این رشته دارند میتوانند در فضای تجربی کارشان را دنبال کنند. این عنوان حتی به کار پژوهشگران نیز نمیآید. کسانی هم که قصد تدریس در این رشته دارند باید رسالهای داشته باشند. دولت به عنوان حمایتگر به واسطه سازمانهای متولی باید برای پژوهشگران حوزه ادبیات معماری موضوعات روز را ابتدا درک کرده و اقدام به حمایت از آنها کند. شاید بهتر است درباره اقدامات دولتی ابتدا پژوهشی صورت بگیرد.
وی در ادامه درباره علت مکتوب نشدن دانش معمارانه بیان کرد: اشکال کار در عدم آگاهی است. دیپلم در کشور ما به مثابه مرز بین بیسوادی و باسوادی است. اما در کشورهای دیگر کسی که به مرحله ورود به دانشگاه میرسد دانش نسبی نسبت به حوزههای مختلف دارد و حتی بدون تحصیلات آکادمیک هم میتواند وارد فضای کاری شود. در حالی که در ایران آمادگی کار با ورود به دانشگاه تعریف میشود. ما در خانه هنرمندان میخواستیم ابتدا انجمن آرشیتکتها آغاز به کار کند. همایشهای معماری راه انداختیم، نمایشگاه معماری ارائه کردیم و فعالیتهای انجمن متوقف شد. خانه معماری راه افتاد و فیلمهای معمارانه برای بالا بردن سطح آگاهی معماران نمایش داده شد. موضوع اصلی ما حساس کردن نگاه جامعه به موضوع معماری است نه افزایش تعداد دانشکدههای معماری. این حساسیت ایجاد کردن در همه عرصهها باید نمود یابد.