🔻پانصد و نود و دومین برنامه از سری برنامههای سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ، به نمایش فیلم سینمایی «هشتونیم» (محصول ۱۹۶۳ ایتالیا) به کارگردانی فدریکو فلینی اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور ناهید حسنزاده (فیلمساز) و شهرام اشرفابیانه (منتقد سینما) برگزار شد.
🔸️شهرام اشرفابیانه در این نشست گفت: فیلم به قدری عجیب است که نمیدانم از کجا شروع کنم. در واقع در این اثر ما با کهکشانی مواجهیم؛ بنابراین ممکن است در آن گم شویم. شاید این جز معدود نمایشهای این فیلم در ایران باشد. این اثر در مورد کارگردانی بود که نمیداند قرار است چه فیلمی بسازد. در واقع با یک سفر درونی در ذهن کارگردان نیز مواجه هستیم. بعد از ساخت فیلم زندگی شیرین در سال ۱۹۶۱، فلینی وارد دورهای از فیلمسازی شده بود که خیلی از او انتظار میرفت اما نمیدانست برای فیلم بعدی خود چه کاری انجام دهد و داستانی هم نداشت. روایت معروفی وجود دارد که فلینی در حال نوشتن نامه برای تهیهکننده خود که به او بگوید نمیتواند ادامه همکاری دهد، صدای چکش کارگران را میشنود. تولد یکی از کارگران است و از او دعوت میکنند تا برای خوردن نوشیدنی به آنها بپیوندد، اما بعد آنها میروند و فلینی در دکور نصفه صحنه تنها میماند و به این فکر میکند که میخواهد چه کاری انجام دهد و همان جا نقطه مرکزی فیلم را پیدا میکند.
▫️ناهید حسنزاده در ادامه این نشست گفت: دیدن فیلم «هشتونیم» روی پرده، برای من هم که بارها آن را دیده بودم، لطف دیگری داشت. انگیزهام از انتخاب این فیلم برای نمایش، نقطه مرکزی آن بوده که درباره مسائل زنان است. البته نگاه فلینی در همه آثارش نسبت به خانمها نگاهی همدلانه و ستایشآمیز دارد. فلینی بعد از دورهای به ساخت فیلمهایی روی میآورد که به درون و خویشتن میپردازد. «زندگی شیرین» یکی از مهمترین این آثار است که بسیار فیلم زیبایی بوده و در جهان مورد تقدیر قرار گرفته است. فلینی در آن فیلم به نوعی به مسئله آنیما میپردازد اما میتوان گفت که بیان کامل آنیما در آن اثر ناموفق بوده است. بعد از آن فلینی در سال ۱۹۶۳ فیلم «هشت و نیم» را میسازد و تنها به مسئله زنانگی و زن درون مرد میپردازد و مسئله بحران درون مرد را به چالش میکشد. فیلم هشت و نیم به این دلیل برایم مهم است؛ زیرا بسیار عمیق به این موضوع میپردازد. یعنی از نقطه اول تا نقطه پایان، مرکزیت موضوع را از دست نمیدهد.
🔸️او افزود: داستان درباره کارگردانی است که خلاقیت خود را از دست داده است. او نمیتواند بنویسد و چیزی را خلق کند. بههمین دلیل دچار بحران روحی شده و در حال از دست دادن شغل خود است. در جایی از فیلم میگوید: الان همه میفهمند که من یک آدم بدون استعداد و بی ارزش بودم که همیشه شو اجرا میکردم. از این میترسد که نه تنها آن آینده، بلکه گذشتهاش نیز زیر سوال برود. بههمین دلیل دچار بحران وحشتناکی است. در سکانس ابتدایی در یک ترافیک بسیار حجیم گیر افتاده است. وقتی دوربین میچرخد، تمام کسانی که در طول فیلم با آنها در ارتباط است را میبینیم.
▫️این سینماگر در ادامه بیان کرد: اتفاقی که در آنجا رخ میدهد، این است که تلاش میکند تا خود را نجات دهد. وقتی از آنجا بیرون میآید، فرار میکند. در واقع مانند هر کسی میخواهد از بحرانی که در آن گرفتار شده فرار کند. اما ما اگر نتوانیم از بحران فرار کنیم، چه اتفاقی رخ میدهد؟! اندیشمندی میگوید، یکی از راههای نجات از بحران، این است که از دل آن رد شوید. او چنین اتفاقی را تجربه میکند و حالتی مانند ایکاروس پیدا میکند. شخصیت اصلی مانند ایکاروس، مغرور شده و نمیخواهد بحران و مسئولیت آن را بپذیرد و بههمین دلیل در نهایت سقوط میکند و میمیرد. حال باید زنده شده و انسانی جدید از او به وجود بیاید.
🔸️حسنزاده در ادامه صحبتهایش گفت: در فیلم وقتی درباره زن حرف زده میشود؛ تنها درباره آنیما صحبت نمیشود؛ بلکه درباره چند نوع زنانگی حرف زده میشود که مراحل مختلفی دارد. مرحله اول حوا یا دوشیزه است که به ارتباط غریزی مرد و زن اشاره دارد. یعنی یک زن تا سن بلوغش میتواند حوا یا دوشیزه باشد که نسبتش با زنانگی بیشتر غریزی است. مرحله دوم هلن یا زن وحشی بوده که بیشتر تاکید بر زیبایی زن است. دورهای که زن علاوه بر غرایض جنسی، مسئله زیبایی او نیز برایش کشف میشود. مرحله سوم، مادر مقدس است. یعنی دورهای که کشف مادرانگی رخ میدهد. بعد از آن به مرحله چهارم که زن خردمند است میرسیم. این را گفتم که بدانید چرا فیلم به همه نوع زنی میپردازد؛ زیرا در فیلم زن روسپی، زن معشوقه، زن خودش و مادرش و تمام زنان دیگر که این مرد آرزوی آنها را دارد را نیز میبینیم.